موضع امام صادق (ع) درمواجهه با نحله های انحرافی

Emam Sadegh

وحدت و یكپارچگى مسلمانان و لزوم اتحاد و اتفاق كلمه میان ایشان بلكه ضرورت توحید كلمه بر محور كلمه توحید براى همه موحدان و خداپرستان روى زمین، از تعالیم و آموزش هاى اساسى آیین اسلام و از اصول فرهنگ قرآنى است. و بر همین اساس، قرآن كریم یكى از عمده ‏ترین و سازنده ‏ترین اهداف رسالت رسول اكرم صلى الله علیه وآله را تالیف قلوب و ایجاد انس و تفاهم به جاى خصومت و دشمنى بیان مى‏دارد و اگر كسى در تاریخ، به دیده عبرت بنگرد این معنى را از شاهكارهاى رسالت محمدى ‏صلى الله علیه وآله مى‏یابد.

بعد از رحلت پیامبرعظیم‏الشان اسلام، اوصیاى معصوم او كوشیدند تا آن وحدت و یكپارچگى را حفظ كنند و آنان از حقوق شخصى خویش چشم پوشیدند و از خدشه‏ دار شدن اتحاد و اتفاق امت مانع شدند. و در درازاى تاریخ، دانشمندان مصلح و همه تلاشگران راستین انسانیت، هم خودشان از عوامل اختلاف و تجزیه پرهیز می کردندو از دامن زدن به آتش خصومت‏ بین مسلمانان، بركنار زیستند و هم دیگران را به اتحاد و تفاهم فراخواندند.

به عقیده نگارنده، غالب دسته ‏بندى‏ها و انشعاب ها در زمینه مسایل دینى، مذهبى و عقیدتى و حتى موضوعات سیاسى كه احیانا با عنوان اختلاف سلیقه، توجیه مى‏شوند، منشا معقول ندارند و سایقه شیطانى و داعیه اهریمنى، آنها را راهبرى مى‏كند. چنان كه امروزه، جهان استكبار براى دستیابى به اهداف شوم خود، مسلمانان را به بنیادگرا و جز آن تقسیم مى‏كند .

در عصر امام صادق‏علیه‏السلام، كه عباسیان به بهاى خون علویان و فاطمیان و هواداران ایشان، بر كرسى خلافت دست ‏یافته و همانند اسلاف امویشان براى تحكیم پایه‏هاى سلطه، باز خون مى‏ریختند و به همین هدف مى‏خواستند مردم را به نوعى، مشغول كنند لذا بازار مكتب هاى گوناگون فقهى، كلامى و فلسفى و حتى الحادى را رواج مى‏دادند و هر كس با گرد آوردن عده‏اى در اطراف خود با اندك مایه‏اى، مذهبى مى‏ساخت و پیروانى به دنبال خود مى‏كشید، امام به جهاد فرهنگى پرداخت و در حد توان جلو اختلافات بیشتر را گرفت.

1. برخورد با معتزله

معتزله از جمله فرقه‏هایى بودند كه در آن روزگار با انشعاب و اعتزال و ایجاد تفرقه و جدایى، با نظراتى من عندى و بى‏پایه، بنیاد فكرى خاصى را پى ریختند. این جمعیت گفتگویى با امام ششم علیه‏السلام كرده‏اند كه نقش تقریب و توحید را به خوبى ترسیم مى‏كند؛ و اینك به متن گفتگو توجه كنید.

عمروبن عبید، سخنگوى معتزله چنین آغاز سخن مى‏كند:

مردم شام، خلیفه را كشته‏اند و خداوند جمعیت ایشان را درهم ریخته و پراكنده ‏شان فرموده است و ما اندیشیدیم و مردى را جستیم كه داراى مردانگى، عقل و دین است و براى خلافت و رهبرى مناسب و شایسته. و او محمدبن عبدالله بن حسن است. ما در اطراف او گرد آمده‏ایم و مى‏خواهیم با او بیعت كنیم و آن گاه هدفمان را آشكار سازیم و دست‏ به انقلاب زنیم و مردم را به پیروى او فراخوانیم. هر كس پذیرفت و با ما شد چه بهتر و هر كه نه بر ما و نه با ما بود ما را كارى با او نیست ولى كسانى كه در برابر ما بایستند و به مخالفت‏ با ما برخیزند با آنان پیكار خواهیم كرد.

ما خواستیم این مطلب را اول بار با شما در میان بگذاریم چون شما پیروان فراوانى دارید و داراى فضیلت و ارزش هستید و ما از مشورت با شما و نظر صائبتان بى‏نیاز نیستیم.

پس از پایان سخنان نماینده جماعت معتزله، امام صادق‏علیه‏السلام خطاب به حاضران چنین فرمود: آیا همه شما با اظهارات عمروبن عبید موافق هستید؟ و پس از آنكه پاسخ شنید آرى به حمد و ثناى خداوند و سلام و درود بر پیامبر اكرم، پرداخت و چنین فرمود:

ما اهل بیت پیغمبرصلى الله علیه وآله موقعى كه خداوند معصیت ‏شود، به خشم مى‏آییم و وقتى مردم از او اطاعت كنند و فرمان ببرند، راضى و خشنود مى‏گردیم.

اى عمرو! اگر فرضا مردم با آن كس كه شما براى امامت و رهبرى برگزیده‏اید، بیعت كردند و حتى دو نفر هم به مخالفت ‏با شما برنخاستند، هر گاه به مشركان برخوردید و آنها اسلام را نپذیرفتند و جزیه هم نپرداختند، آیا شما و صاحبتان علم و دانش آن را دارید كه به روش رسول خدا درباره آنان عمل كنید؟ عمروبن عبید گفت: البته، آرى. امام فرمود: چه مى‏كنید؟ عمرو پاسخ داد: آنان را به پذیرش اسلام فرا مى‏خوانیم و اگر امتناع كردند وادار به پرداخت جزیه مى‏كنیم. امام فرمود: اگر مجوسى بودند و اهل كتاب نبودند و یا آتش پرست، گاو و گوساله ‏پرست‏ بودند و اهل كتاب نبودند، چطور عمل مى‏كنید؟ عمرو پاسخ داد: كه برابر عمل مى‏كنیم و فرقى میان آنها نیست. امام صادق‏علیه‏السلام پرسید: آیا قرآن مى‏خوانید و با آن آشنا هستید؟ عمرو گفت: آرى. امام گفت: بخوان، «قاتلوا الذین لایؤمنون بالله ولا بالیوم الاخر ولا یحرمون ما حرم الله و رسوله ولا یدینون دین الحق من الذین اوتوا الكتاب حتى یعطوا الجزیة عن یدوهم صاغرون‏»( توبة /92) ؛ با كسانى از اهل كتاب كه به خدا و روز آخرت باور ندارند، حرام خدا و رسول را پاس نمى‏دارند و به دین حق نمى‏گروند بجنگید و قتال كنید تا با خفت و خوارى جزیه بپردازند.

پس خداوند فقط در مورد اهل كتاب چنان فرموده است لیكن شما بین اهل كتاب و دیگران در پرداخت جزیه فرقى نمى‏گذارید و همه را برابر مى‏دانید.

عمرو گفت: نظر ما چنین است. امام پرسید: این علم و دانش را از كى آموخته‏اى؟ عمرو گفت: همه مردم چنین مى‏گویند. امام فرمود: از این موضوع بگذریم. اگر آنان جزیه نپرداختند و شما با ایشان پیكار كردید و غلبه یافتید و غنایمى به چنگ آوردید، آن غنیمت‏ها را چه مى‏كنید؟ عمرو گفت: یك پنجم آن را كنار مى‏گذاریم و چهار پنجم را میان همه جنگجویان و سربازان قسمت مى‏كنیم؟ امام پرسید: غنایم را به طور برابر میان همه جنگندگان تقسیم مى‏كنید؟ عمرو گفت: آرى. امام فرمود: تو با این وضع، با عملكرد رسول خدا مخالفت مى‏كنى و داور میان من و تو در این مساله فقها و دانشمندان مدینه هستند. تو مى‏توانى از ایشان بپرسى و آنان اختلاف ندارند كه رسول اكرم با عربهاى بادیه (مشركین) صلح كرد و توافق فرمود كه آنان در سرزمین خود باقى بمانند و هجرت نكنند به این شرط كه اگر دشمنى قد علم كند، آنان پیامبر را در سركوبى دشمن یارى كنند و از غنایم هم بهره‏اى نداشته باشند. لیكن تو مى‏گویى غنایم جنگى میان همه كسانى كه در جنگ شركت جسته‏اند برابر تقسیم مى‏شود پس با روش و رفتار پیامبر با مشركان مخالفت مى‏كنى.

امام صادق علیه‏السلام فرمود: از این مطلب نیز بگذریم نظر شما در صدقه چیست؟

عمرو آیه صدقه را تلاوت كرد: «انما الصدقات للفقراء والمساكین والعاملین علیها...»( توبه /60)؛ صدقه‏ها از آن تهیدستان و مستمندان و كسانى است كه آن را گرد مى‏آورند و كارگزارند....

امام فرمود: درست است. لیكن، چگونه تقسیم مى‏كنید. عمرو گفت: آن را هشت جزء مى‏كنیم و به هر یك از هشت گروه یك جزء مى‏دهیم. امام صادق علیه‏السلام فرمود: اگر یك گروه و یك صنف ده هزار نفر بودند ولى صنف و گروه دیگر فقط یك و یا دو و حداكثر سه نفر بودند باز به این یكى، دو و یا سه نفر معادل آن ده هزار نفر مى‏پردازى؟ عمرو گفت: آرى چنین مى‏كنیم.

امام صادق علیه‏السلام فرمود: تو میان شهرنشین و صحرانشین فرق نمى‏گذارى؟ عمرو گفت: نه. امام فرمود: پس تو در همه كارهایت مخالف سیره و عملكرد رسول خدا، عمل مى‏كنى چون او زكات صحرانشینان را به فقرا و مستمندان روستا و صحرانشینان مى‏داد و زكوة شهرنشینان را به تهیدستان و فقراى شهرى مى‏داد و هرگز هم برابر تقسیم نمى‏كرد بلكه آن را به اندازه موجود براى افراد حاضر تقسیم مى‏فرمود. اگر در این مساله نیز شك و تردید دارى از فقهاى مدینه مى‏توانى بپرسى كه آنان در این موضوع اتفاق ‏نظر دارند.

آن گاه امام رو به عمروبن عبید و دیگر همراهان و همفكران او كرد و فرمود: «اتق الله یا عمرو! و انتم ایضا ایها الرمط فاتقوا الله فان ابى حدثنى و كان خیر اهل الارض و اعلمهم بكتاب الله و سنة رسوله ان رسول الله قال من ضرب الناس بسیفه و دعاهم الى نفسه و فى المسلمین من هو اعلم منه فهو ضال متكلف» (5)؛ اى عمرو! از خدا بترس و شما اى مردم ‏حاضر، از خدا پروا كنید و از كیفر و خشم او بترسید. پدرم كه بهترین مردم روى زمین بود و به كتاب خدا و سنت رسول او، داناترین بود به نقل ازرسول اكرم فرمود: هر كه شمشیر به روى مردم بكشد و آنان را به سوى خود فراخواند در صورتى كه در میان ایشان كسى وجود دارد كه از وى داناتر است، چنان كس گمراه و متكلف مى‏باشد.

آیا آموزه‏اى جامع تر از این براى حفظ وحدت و صیانت اتحاد و اتفاق جامعه مى‏توان ارائه داد؟ و آیا امام صادق علیه‏السلام در این گفتگوى پربار، روى اصلى ترین مساله اجتماعى انگشت نگذاشته است؟ و چه زیبا فرموده‏اند كه اگر نادان ساكت مى‏نشست و دم نمى‏زد و ادعایى نمى‏كرد، اختلاف، براندازى مى‏شد و ریشه‏كن مى‏گردید.چون عمده ‏ترین عامل اختلاف و چندگانگى در هر محیط و جامعه‏اى از آنجا ناشى مى‏شود كه فرد و یا افراد بى‏كفایت مدعى مقام و منصبى مى‏شوند و بدون صلاحیت لازم و كارآیى متناسب، قدم جلو مى‏گذارند و در نتیجه خود گمراه مى‏شوند و جامعه‏اى را به دنبال خود تباه مى‏سازند.

2 - برخورد با زنادقه

ملاحده و زنادقه همانند ماتریالیست ها و كمونیست هاى عصر ما و بى‏خدایان در هر عصر و زمانى و در هر كشور و سرزمینى، از عوامل گسیختگى و آشفتگى فرهنگى و زمینه ‏ساز گسترش تباه‏اندیشى بوده‏اند.

ملاحده و عناصر ضد خدا در عصر امام صادق علیه‏السلام هم وجود داشته‏اند كه در محیط هاى اسلامى و بلاد مسلمان ‏نشین و حتى در خود مكه احیانا عرض‏اندام مى‏كردند و با اصول اعتقادى مردم خداباور، مخالفت مى‏كردند كه براساس نصوص تاریخى برخى شاگردان امام از وقاحت و بى‏حیایى و گستاخى آنان به خشم مى‏آمدند.

و وضع آنان را به امام گزارش مى‏كردند كه رساله توحید مفضل یكى از این ماجراها و حاوى نكات حكمت‏آموز است. امام صادق علیه‏السلام با برخوردهاى حكیمانه خود به ارشاد مى‏پرداخت و ضمن دفاع از كیان عقیدتى جامعه موحد و خداپرست، آسیب‏زدایى و سازندگى مى‏كرد.

زنادقه با این وجود كه به روایات اسلامى و نصوص قرآنى، عقیده نداشتند لیكن با سوء تفسیر، هرج و مرج فكرى ایجاد مى‏كردند و از این راه به مقاصد شوم و اهداف نامیمون خود مى‏رسیدند.

عبدالمؤمن انصارى گوید: به امام صادق علیه‏السلام عرض كردم عده‏اى حكایت مى‏كنند كه پیامبر اكرم طى روایتى فرمود: «اختلاف امتى رحمة‏» ؛ اختلاف امت من رحمت است.

امام صادق علیه‏السلام فرمود: این روایت، صحیح است.

عبدالمؤمن گفت: منظور آن است كه اگر مردم اتحاد و اتفاق را كنار بگذارند و اختلاف و نزاع نمایند، چنین كارى رحمت است و وقتى اختلاف امت، پسندیده و رحمت ‏باشد در نتیجه، اجتماع و اتفاقشان، عذاب و ضد رحمت ‏خواهد بود و این صحیح به نظر نمى‏رسد.

امام صادق علیه‏السلام فرمود: معنى روایت چنان نیست كه پنداشته‏اند، بلكه منظور از واژه اختلاف، تردد و آمد و شد است: «فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین والینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون‏» (توبه /122)؛ چرا از هر فرقه و جماعتى، گروهى نمى‏كوچند و از شهر و دیارشان بیرون نمى‏آیند تا با آموزش هاى لازم، دین را بفهمند و احكام را یاد بگیرند و پس از مراجعت‏ به اوطانشان، به تعلیم و تربیت مردم بپردازند و آنان را هشدار دهند.

بنابراین، مراد رسول خدا از آن روایت، آمد و شد مردم میان بلاد، شهرها و كشورهاست نه اختلاف در دین و نزاع و مخاصمه در آیین و عقیده كه دین حق، یكى بیش نیست.

امام صادق علیه‏السلام در كلامى ، قاطع و قانونمند، ریشه بسیارى از مشاجره‏ها و جبهه ‏بندى‏ها را خشكانده و طرح یك جامعه سالم و به دور از هر نوع پراكندگى و چند گانگى را ریخته است آن جا كه فرمود:

«انما الامور ثلاث بین رشده فیتبع و بین غیه فیجتنب و امر مشكل یرد حكمه الى الله عزوجل و الى رسوله. حلال بین و حرام بین و شبهات یتردد بین ذلك فمن ترك الشبهات نجى من المحرمات و من اخذ بالشبهات ارتكب المحرمات و هلك من حیث لایعلم‏» (11) ؛ امور زندگانى سه قسم‏اند: آنچه رشد و صلاح و خوبى آن آشكار است. پس باید دنبال شود و دوم آنچه ضلالت و فساد و بدى آن محرز است و باید از آن اجتناب شود و مشكلات میان این و آن كه حكم آنها به خدا و رسول واگذار مى‏گردد. به عبارت دیگر: حلال بین و آشكار و حرام بین و معلوم و شبهه‏ هایى میان این دو، هر كس شبهات را رها كند از حرام ها نجات یابد و هر كه شبهه‏ها را بگیرد گرفتار حرام مى‏شود و ندانسته هلاك مى‏گردد.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31