نسبت منافقین و مردم سالاری در اوایل انقلاب

N00091115 B«اگر به گروهک منافقین چند پست سیاسی داده می شد، احتمالا سرنوشت آن ها تغییر می‌کرد.» «اگر  آن‌ها در مجلس چند کرسی داشتند و در وزارتخانه‌ها و یا شهرداری‌ها به کار گرفته می‌شدند، در انقلاب حل می‌شدند و دیگر دست به سلاح نمی‌بردند.» این‌ها بخشی از گزاره‌هایی است که در چند سال اخیر مطرح شده و همه بر روی این مسئله تاکید دارند که اگر منافقین در مدیریت کشور به کار گرفته می‌شدند، آن‌ها به جای یک سازمان تروریستی تبدیل به یک حزب نهادمند در چارچوب دموکراسی می‌شدند. هر چند این گزاره‌ها در ابتدا توجه هر فردی را جلب می‌کند، اما در آن‌ها یک مشکل بزرگ نهفته است. مشکلی به نام قرائت تاریخ بر اساس وضعیت کنونی کشور. وضعیتی که انقلاب اسلامی تثبیت شده و احزاب رسمی در چارچوب قانون به رقابت به یکدیگر می‌پردازند. این پیش انگاره سبب شده تا این قرائت تاریخی به هشدار «جای جلاد و شهید عوض نشود!» منجر شود، چرا که پیش فرض این انگاره یکی دانستن اهداف و کارکردهای گروهگ تروریستی منافقین با احزاب متداول در تمام دنیا است که هدف آن‌ها کسب بخشی از قدرت و در نهایت مشارکت در امور سیاسی است. با این حال مروری بر پیشینه شکل‌گیری گروهک تروریستی منافقین و اهداف آن‌ها نشان می‌دهد که این گروهک از همان ابتدا نه برای کسب مشارکت سیاسی در امور کشور بلکه برای کسب تمامی قدرت تشکیل شده بود. در واقع ایدئولوژی التقاطی منافقین که تحت تاثیر تعالیم کمونیستی شوروی و مائوئیسم شکل گرفته بود، سبب شده بود تا آن‌ها به این نتیجه برسند که تحقق آنچه به اصطلاح جامعه بی‌طبقه توحیدی می‌نامند، منوط به انحصار کامل قدرت توسط این گروهک است. همین پیش‌انگاره سبب شد تا در روزهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی، مسعود رجوی به صراحت بگوید که انقلاب ما یک انقلاب ناقص است. به عبارتی رجوی تاکید داشت که تا زمانی که ما تمام قدرت را به دست نیاوریم و نتوانیم جامعه و سیستم حکومت را بر اساس اهداف خودمان سازمان‌دهی کنیم، انقلاب در ایران محقق نشده است.

با این حال وجود چنین دیدگاهی در گروهک منافقین سبب ممانعت نظام نوپای اسلامی از مشارکت آن‌ها در امور سیاسی نشد. بر همین اساس گروهک منافقین مانند سایر گروه‌ها و احزاب اجازه یافت تا دفاتر خود را دائر و اقدام به انتشار نشریه نماید. در عین حال از مشارکت سیاسی آن‌ها در انتخابات مختلفی که در سال‌های اولیه انقلاب برگزار گردید، جلوگیری نشد. اما عملکرد منافقین نشان می‌دهد که آن‌ها در عمل قواعد دموکراسی را تا زمانی که نتایج آن به نفعشان بود، قبول داشتند. در واقع گروهک منافقین با بهره‌گیری از فرصت انتخابات درصدد بودند تا از آن به مثابه نردبانی برای به قدرت رساندن خود استفاده کرده و بعد هم با یک لگد نردبان را انداخته و این فرصت را از نیروهای دیگر سلب کنند تا قدرت را تنها در انحصار خود داشته باشند.

با این حال نبود پایگاه اجتماعی سبب شد تا گروهک تروریستی منافقین در همان ابتدا نیز در بالا رفتن از این نردبان دموکراسی ناکام بمانند. اولین مورد این مسئله را می‌توان در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی دید. جایی که سازمان با چند گروه دیگر مانند جاما و جنبش مسلمانان مبارز اقدام به معرفی کاندیدا برای این مجلس کرد، اما بعد از اعلام نتایج مشخص شد که از این لیست ائتلافی فقط 4 نفر به مجلس خبرگان قانون اساسی راه یافته‌اند. ناکامی منافقین در راهیابی به مجلس خبرگان سبب شد تا آن‌ها بلافاصله بعد از اعلام نتایج جنگ روانی علیه برگزیدگان را آغاز کرده و اتهام انتصابی بودن را به آن‌ها وارد کنند. مخالفت منافقین با مجلس خبرگان تا به آنجا پیش رفت که در نهایت آن‌ها اعلام کردند که به قانون اساسی مصوب این مجلس رای نمی‌دهد. هر چند مخالفت با قانون اساسی سبب تایید نشدن صلاحیت رجوی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری شد، اما این مسئله به منزله مخالفت نظام با مشارکت سیاسی این گروهک در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری نبود. اما در همین دوران آن‌ها با راه‌اندازی جنگ روانی از طریق مرگ مشکوک یکی از هواداران خود درصدد برآمدند تا بیش از پیش قواعد دموکراسی را برهم بزنند.

با تمام این مسایل، همچنان نظام سعی کرد تا با فراهم کردن بستر مشارکت سیاسی منافقین آن‌ها را مجبور به فعالیت در چارچوب قانونی کند. بر همین اساس است که زمینه مشارکت و ارایه لیست در انتخابات مجلس برای آن‌ها فراهم گردید. با این حال بعد از اعلام نتایج و ناکامی منافقین در کسب کرسی در مجلس باز هم آن‌ها نه تنها حاضر به پذیریش انتخابات نشدند، بلکه خط تخریب مجلس منتخب را در برنامه‌های خود گذاشتند.

در کنار این مسایل در همان زمان که نظام به دنبال ایجاد نظم و ثبات در کشور و برگشت اقتدار به نهادهای قانونی بود، گروهک منافقین نه تنها حاضر به پذیریش این مسئله نشد، بلکه با جمع‌آوری سلاح و تشکیل میلیشیا سعی کرد تا خود را برای روزی که احتمالا مقابل نظام می‌ایستد، آماده کند. در نهایت اینکه بررسی رویدادهای منتهی به 30خرداد1360 نشان می‌دهد که نظام اسلامی حتی تا روزهای اخر هم بنا بر جذب آن‌ها داشت به طوری که با اقدامات آن‌ها در حوادث 14اسفند1359با تساهل برخورد شد و حتی ایجاد آشوب‌ها و تظاهرات‌های پر از خشونت آن‌ها در اردیبهشت 1360 نیز تحمل گردید. با این حال منافقین درنهایت نشان دادند که در عمل از این فرصت‌ها نه برای پذیرش قواعد دموکراسی بلکه برای برهم زدن آن استفاده می‌کردند و هدف نهایی آن‌ها برهم زدن کل سیستم برای کسب انحصاری قدرت بوده است.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31