«نشریه مجاهد» و بسترسازی برای مقابله با نظام

Nashriye36954

بررسی محتوایی نشریه‌ مجاهد از پیروزی انقلاب تا 30خرداد60

گروهک تروریستی منافقین از نخستين روزهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي به اتكاي اين توجيه كه جمهوری اسلامی قادر به تحقق «جامعه بي‌طبقه توحيدي» و رهبري مبارزه ضدامپرياليستي نيست، سرنگوني حكومت و به‌دست‌گرفتن قدرت را در بين لايه‌هاي سازماني مورداعتماد كادر مركزي، هدف استراتژيك خود اعلام نمود و علی‌رغم اعلام وفاداري لفظي به امام خمینی(ره)، با تبليغ و تأكيد گسترده و مستمر بر صلاحيت و پيشتازي انحصاري خود، نيرو و جريان ديگري را براي تحقق اهدافي كه در شعارهايش مطرح مي‌كرد، صالح نمي‌دانست!

برهمین‌اساس و برای تحقق این منظور، منافقین از ابزار و تبلیغات رسانه‌ای استفاده زیادی کردند که مهم‌ترین آن‌ها نشریه «مجاهد» بود. در ابتدا و پس از پیروزی انقلاب بيانيه‌هاي منافقین در روزنامه‌هاي كثيرالانتشار كيهان، اطلاعات و آيندگان به‌صورت مرتب منتشر می‌شد و همزمان نیز بسياري از مطبوعات با  گرايش‌هاي مختلف نسبت به پوشش و نشر اخبار و مواضع این گروهک و كادرهاي اصلي آن، اقدام می‌کردند و چندگاهي نیز نشريه «پيام خلق» ارگان این گروهک بود تا این‌که در اول‌مرداد1358 نخستین شماره نشريه مجاهد، ارگان رسمي مجاهدين خلق به صورت هفته نامه انتشار يافت كه پس از انتشار 5 شماره نشر آن متوقف شد و سپس از 23 مهرماه همان سال مجدداً چاپ شد و از اول فروردين ماه 1359 تا شماره 98 به شكل روزنامه در آمد و بعد از آن به‌صورت گاهنامه تا  شماره ۱۲۸ در ۴تیر1360در داخل کشور انتشار یافت.

صفحه اول نخستين شماره اين نشريه، مانند بسياري از شماره‌هاي بعدی آن، داراي تصويري از امام خميني(ره) بود و در كنار آن اين تيتر قرار داشت: «آيت‌الله خميني در حساس‌ترين مقطع اين مبارزه به عنوان تبلور شرف و آزادگي مردم ما لقب امام گرفت.» و نيز در همين شماره از امام خميني با تعبير «چهره پرچمدار و قهرمان» حماسه كبير مردم كه «همچون خورشيد تابناك‌تر از هر ستاره مي‌درخشد» ياد شده است؛ درحالي‌كه اعضاي كادر  قديمي و اصلي منافقین از درون زندان و پس از آن نه تنها به امام اعتقاد و علاقه‌اي نداشتند و ایشان را با بدترين تعابير توصيف مي‌كردند.

 منافقین در این نشریه براي آماده‌سازي ذهني و روحي هواداران در جهت مقابله با نظام، دست به كارهايي مي‌زد كه آن‌را «افشاگري» مي‌ناميد. يك نوع از اين اقدامات، سندسازي درباره نهادهاي انقلابي و يا نهادهاي دولتي بود، كه به بهانه‌هاي مختلف در نشريات و اطلاعيه‌هاي سازمان انتشار مي‌يافت.

نوع ديگر كه بخش عمده تبليغات تحريك‌آميز منافقین در این نشریه را تشكيل مي‌داد «افشاگري عليه ارتجاع» ناميده مي‌شد و با هدف ايجاد و تقويت احساسات تنفرآميز و كينه‌ورزانه نسبت به پاسداران انقلاب و سيستم قضايي صورت مي‌گرفت و منافقین با عناوينی مانند «عوامل توطئه‌گر»، «انحصارطلب»، «مرتجع» و «چماقدار» و نسبت‌دادن آن‌ها به نهادها و مسئولان نظام جمهوري اسلامي، سعی داشتند نفرت به حكومت را در اعضا و هواداران شكل دهند و آنان را به سمت ايجاد ذهنيت ستيزه‌جو و برانداز هدایت کنند.

در كنار تهييج‌ها و برانگيختن احساسات هواداران و اعضا، نشریه مجاهد براي تقويت تصوير مظلوميت خود، به‌ظاهر «صبر انقلابي» را توصيه مي‌كردند و به هواداران و اعضا تا مدتي در نشريات و اعلاميه‌هاي علني دستور می‌دادند كه خود را كنترل و فشارها را تحمل كنند. بدين ترتيب در اثر فشارهاي تبليغاتي و رواني تدريجاً بر پتانسيل تخريب هواداراني كه حتي به نيت ديگري جذب منافقین شده بودند، افزوده مي‌شد.

آشكار بود كه اين اقدامات به صورت حساب‌شده و قدم‌به‌قدم در جهت خواست نهايي منافقین طراحي شده بود که در مرحله نخست دست به تهديد علني و اظهار قدرت نمي‌زد، بلكه با دعوت به صبر به انباشت خشم و كينه در هواداران مي‌پرداخت. این عبارت‌ها که از نشریه‌ مجاهد انتخاب شده است، نمونه‌هایی از این دست است: «در مراسم روز پنجشنبه نكته‌اي كه هرگز فراموش نخواهد شد و در تاريخ قهرماني‌ها ثبت خواهد گرديد، مقاومت قهرمانانه چندين ساعته ميليشياي انتظامات ... همراه با صبر و متانت انقلابي در مقابل مزدوران چماق به‌دست بود.» (نشريه مجاهد، ش 54، ص 2) و «آنچه ناظران را شگفت‌زده كرده بود اين بود كه خواهران و برادران ما ... به‌دليل دستور تشكيلاتي هيچ‌گونه انعكاس خشونت‌باري از خود نشان نمي‌دادند. (نشریه مجاهد، فوق‌العاده ش 3 انتخابات، ص 27) و «قابل توجه است كه چه اعضا و چه هواداران منضبط سازمان ما بر اساس دستورات و سفارشات آرامش‌طلبانه قبلي اساساً جز بردباري و تحمل واكنشي نشان ندادند و الا اگر رفتار متقابل پيشه مي‌كرديم، اكنون بسياري از شهرها را آتش و خون فرا گرفته بود. (نشریه مجاهد، ش 25، ص 6).

منافقین پس از طي اين مرحله و تأكيد تحريك‌آميز بر صبر در برابر نيروهاي انقلابی در مرحله بعد با ارائه مصاديق مشخص به معرفی عناصر مرتجع مي‌پرداخت. در اين مقطع نهادهاي حكومتي به‌ويژه پاسداران، ائمه جمعه، مسئولين اجرايي و حزب جمهوري اسلامي در كنار افراد مرتجع قرار داده مي‌شدند؛ مانند این عبارات: «در عمل در خيلي از جاها متأسفانه باز هم شاهد هستيم كه بعضي از عناصر كميته و پاسدار چتري مي‌شوند براي عملكرد مزدوران چماق به‌دست ارتجاع.» (نشریه مجاهد، ش 48، ص 14) و «در طول تهاجم مهاجمين عده‌اي گاه در لباس پاسدار و گاه در لباس چماق به‌دست ظاهر مي‌شدند.» (نشریه مجاهد، ش 49، ص 2) و «اين روزها مواجه هستيم چه در تهران و چه شهرستان‌ها با مزدوران ارتجاع، با چماقدارها .... با شناسايي‌هاي سلسله‌جنبانان اين چماقدارها كه تا آنجا كه ما شناختيم يك حزب به‌خصوص و مشخص (حزب جمهوري اسلامي) است.» (نشریه مجاهد، ش 28، ص 4)

آنچه در تركيب و ترتيب اين مراحل مهم است روح روانشناسانه اين نوع از تبليغات بود كه منافقین به همه انتظارات و ابهام‌هايي كه خود در اعضا و هواداران ايجاد كرده بود به عمد پاسخ نمي‌داد و در حقيقت احساسات تحريك‌شده اعضا و هواداران مدتي در بوته انتظار مي‌ماند و پخته مي‌شد و در مرحله بعد هم آنچنان كه بايد پاسخ نمي‌گرفت و احساساتي كه جواب خود را به شكل فعليت يافته و قطعي دريافت نمي‌كرد در درون هواداران و اعضا انباشته و متراكم مي‌شد و اين ذخاير همان پشتوانه‌اي بود كه منافقین بعداً بر اساس آن دست به ترور مسلحانه زدند. این متن که از سخنرانی رجوی در امجدیه منتشر شده است، نمونه‌ای از این دست است: «چه بايد كرد؟ يك عده مي‌خواهند ايران را تركيه بكنند ولي ايران كه تركيه بشو نيست، لبنان خواهد شد و ما بگوييم كه در يك تجربه لبناني، نيروهاي انقلابي (مجاهدين خلق) نيستند كه بازنده اصلي هستند. (نشریه مجاهد، ش 88، ص 6، از سخنراني رجوي در امجديه)

منافقین سرانجام در پايان اين فرايند حساب‌شده، كه اعضا و هواداران را قدم‌به‌قدم در برابر حكومت قرار مي‌داد، در مواضع علني خود تغيير محسوسی داد و هر آنچه را كه در چنته داشت در تهديدات خود ظاهر ساخت و  ماهيتي كاملاً جنگ‌طلبانه يافت و خود را در آستانه شورشگري مسلحانه قرار داد تاجايي‌كه رجوي در 30خرداد1360 اعلان جنگ مسلحانه كرد.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31