آیت‌الله طالقانی؛ از مبارزه تا جذب منافقین در نظام جمهوری اسلامی ایران

Taleghanii

آیت‌الله سیدمحمود علائی طالقانی، روحانی مبارز شیعه، در تاریخ معاصر ایران از جایگاه ویژه و ممتازی برخوردار است. او را در تاریخ سیاسی ایران به تفسیر معروف قرآن سخنرانی‌های مذهبی‌اش در مسجد هدایت و حسینیه ارشاد و نظریه‌پردازی درباره تشکیل شوراها می‌شناسند. هرچند که او کمتر از یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی فوت نمود ولی در همان مدت کوتاه، مسئولیت‌هایی چون ریاست شورای انقلاب، عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی و اولین خطیب نماز جمعه تهران را عهده‌دار شد. امام خمینی در پی رحلت وی در 19شهریور1358 پیامی صادر و در مورد ایشان فرمودند: او برای اسلام به‌منزله حضرت ابوذر بود. زبان گویای او چون شمشیر مالک اشتر برنده بود و کوبنده. مرگ او زودرس بود و عمر او بابرکت.

پس از گذشت چندین دهه از وفات آیت‌الله طالقانی هنوز درباره اندیشه‌ها و منش سیاسی ایشان بحث‌های متعددی مطرح است و تخریب‌هایی نیز در این زمینه صورت گرفته است. که چند دیدگاه مختلف آن عبارت‌اند از:

  1. جریان شبه روشنفکری تمایل شدیدی دارد که وی را در سطح یک عضو نهضت آزادی و چهره‌ای مرضی‌الطرفین و منتقد سیاست‌های نظام جمهوری اسلامی تنزل می‌دهد. بدون اینکه سوابق مبارزاتی و حمایت قاطع وی از حکومت دینی و رهبری امام خمینی(ره) را مدنظر قرار دهد.
  2. جریان دیگری که پس از فوت ایشان منافقین نام گرفتند، سعی کرده‌اند با عنوان «پدر»، «پدر طالقانی» و با نگاهی ابزاری به ایشان، با توجه به شواهدی که مبنی بر حمایت ایشان از گروه مجاهدین خلق بود، آیت‌الله طالقانی را به مجاهدین خلق یا همان منافقین پس از انقلاب اسلامی نسبت می‌دهند.
  3. اما گروه دیگری که امام خمینی(ره) در سخنرانی خود به‌حق آن‌ها را منسجم نمود؛ از آیت‌الله طالقانی به‌عنوان ابوذر انقلاب یاد می‌کنند. استناد این گروه بیشتر بر اساس انتقادات جدی آیت‌الله طالقانی به جریانات منحط سیاسی بالأخص منافقین، در آخرین نماز جمعه‌اش است.

قبل از انقلاب اسلامی آیت‌الله طالقانی به علت شخصیت جامع‌الاطرافش مورد احترام همه گروه‌ها اعم از گروه‌های مذهبی، ملی‌گرا و گروه‌های چپ‌گرا بود. در این میان مجاهدین از اواسط دهه 1350 دوشاخه شدند. یکی چپ مارکسیستی و دیگری اسلامی. کسانی که با ظاهر شاخصه اسلامی پیش رفتند، از طرف علما و روحانیون حمایت شدند و اگر انحرافی در منش آن‌ها دیده می‌شد روحانیون سعی می‌کردند مانع جذب جوانان در این گروه شده و در صورت اصلاح‌پذیری، آن‌ها را اصلاح کنند. آیت‌الله طالقانی نیز در زمره همین روحانیون بود. او بارها متذکر شده بود که غرضش از مدارا با منافقین این است که آن‌ها به اسلام جلب شوند تا بتوانیم اشتباهاتشان را رفع کنیم، کاری کنیم که به راه بیایند.

 زمانی که انحراف سازمان مجاهدین آشکار شد و چهره واقعی آنان نمایان شد آیت‌الله طالقانی نیز نسبت به این گروه در همین زمان موضع گرفت. اما این گروه منافق به‌خوبی از عمق نفوذ کلام و محبوبیت شخصیت آیت‌الله طالقانی در میان مردم با توجه به مشی و رفتار ایشان آگاه بودند و سعی داشتند که به همین وسیله از ایشان سوءاستفاده کنند. منافقین سعی می‌کردند که مرحوم طالقانی را به‌عنوان پدر خطاب کنند و از ایشان یک قطب سیاسی در برابر امام بسازند. مسئله‌ای که در مورد برخورد ساواک با آیت الله نیز بر ایشان مشهود شده بود. آیت‌الله طالقانی متذکر شده بودند که ساواک هم با آزادی ایشان از زندان قصد داشت تا او را به قطبی در برابر رهبری امام خمینی(ره) تبدیل نماید که هیچ‌وقت موفق به این کار نشد.

منافقین نیز پس از نه شنیدن از حضرت امام (ره) سعی در انتساب خودشان به مرحوم طالقانی داشتند، از طرف دیگر آیت‌الله طالقانی نیز از روحانیون برجسته و مبارز بود که شجاعت قابل‌تقدیری داشت و از همین روی موردتوجه و علاقه نسل جوان بود آن مرحوم یک ویژگی بارز داشت و آن تائید رهبری امام خمینی(ره) بود. رویه و مشی آیت‌الله طالقانی در نوع خود بی‌نظیر بود. او روحانی مبارزی بود که از مبارزه با طاغوت شروع کرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ضمن پایبندی به اصول انقلاب اسلامی، نسبت به رفتارهای رادیکال مآبانه گروه‌های مختلف هشدار ‌داد و حتی سعی در جذب و اصلاح گروه منحرف و معاند با نظام جمهوری اسلامی ایران یعنی منافقین نیز داشت.

معصومه طالبی، بنیاد هابیلیان


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31