روند موضع گیری منافقین در قبال جنگ تحمیلی
مواضع مرکزیت سازمان در رابطه با جنگ تحمیلی دارای فراز و نشیب ها و زیگزاگ های فراوانی است ، اما بنابر خصلت وابستگی بی چون و چرای مرکزیت سازمان به شیطان بزرگ همواره در دو موضع زیر ثابت قدم بوده اند :
1 _ تطهیر شیطان بزرگ :
در هیچ یک از مواضع خود آمریکا را مسبب این جنگ قلمداد نکردند و اصولاً در این رابطه آمریکا را مطرح نساختند و اگر احیاناً مطرح می کردند در پشت مشتی از ابهامات بوده است تا بدین وسیله ارباب را از این جنایات وحشیانه تطهیر نماید و علت اساسی را اختلافات دو رژیم جمهوری اسلامی ایران و حکومت بعثی عراق قلمداد کنند .
2 _ تضعیف و تضییع جمهوری اسلامی :
با نگرشی کوتاه به این مهم پی خواهیم برد که سازمان در عین حالی که آمریکا را در مواضع شان مطرح نمی ساختند ، اما همواره نوک تیز حمله شان متوجه جمهوری اسلامی ایران بوده است و این موضع منافقانه نسبت به شرایط عینی و ذهنی جامعه کم و یا زیاد می شد تا به خیال باطل خود جمهوری اسلامی را از درون پاشیده سازند .
بر این اساس اولاً برای کسب مشروعیت مردمی ! و ثانیاً تضعیف و تضییع جمهوری اسلامی یک روز پس از شروع جنگ تحمیلی طی اعلامیه ای ضمن محکوم نمودن صوری حرکت تجاوزگرانه عراق اعلام کردند :
" سازمان مجاهدین خلق ایران پیرو اعلامیه مورخ بیستم شهریور ماه مبنی بر اعلام آمادگی جهت دفاع از مرزها و شهرها و هموطنان که تحت تهاجم و تجاوز استبداد بعثی حاکم بر عراق قرار گرفته اند " در صورت تجویز مقامات کشور " ضمن محکوم نمودن تجاوزات عراق از کلیه اعضا و هواداران خود می خواهد که آمادگی لازم را کسب کنند تا عنداللزوم در کنار بقیه مردم و ارتش وظیفه خود را در دفاع از میهن ایفا نمایند ."
اطلاعیه مجاهدین خلق ، 1/7/59
در این اطلاعیه مقاصد فوق الذکر سازمان بوضوح دیده می شود ، یعنی برای کسب مشروعیت مردمی اولاً عراق را یک رژیم تجاوزگر ، مستبد و بعثی می خواند و ثانیاً مسئله دفاع از شهرها و مرزها و هموطنان را مطرح می سازد .
اما در عین حال برای ضربه زدن و تضعیف جمهوری اسلامی شرکت در جنگ را با قید " در صورت تجویز مقامات کشور " بیان داشته است تا بدین وسیله در هر یک از حالت های زیر بتواند ضربات خود را وارد آورد و به اهداف پلید خویش برسد .
الف : در صورت تجویز مقامات کشور
می تواند مأموریت محوله را به عنوان ستون پنجم دشمن در به دست آوردن نقشه ها و آرایش های جنگی ، گسترش روحیه یأس و ناامیدی در میان سپاهیان سلحشور جمهوری اسلامی و با حیل مختلف بتواند زمینه ذهنی و عینی تجاوز تا مرکز را برای صدام و نهایتاً سرنگونی نظام ضد امپریالیستی جمهوری اسلامی را برای شیطان بزرگ مهیا سازد .
آنگاه سازمان اجازه نامه مقامات کشور مبنی بر شرکت منافقین در جنگ تحمیلی را به عنوان یک مدرک رسمی و قانونی که به معنای اعتراف مقامات جمهوری اسلامی ایران مبنی بر شرکت منافقین در جنگ است را در جامعه و تاریخ آینده مطرح سازند ، ولو این که علیرغم شرکت نکردن به توطئه در جبهه و پشت جبهه مشغول بوده اند .
مع هذا در صورت پیروزی سپاهیان اسلام این پیروزی را به خود منسوب می کردند و سپس با سوء استفاده از مدرک فوق مشروعیتی در جامعه و قدرتی در حکومت کسب می کردند و نهایتاً با توطئه های مختلف یک دولت میانه رو به وجود می آوردند .
اما اگر سپاهیان اسلام شکست می خوردند ، دیگر دنیا به یکباره به کامشان شیرین می شد ، چرا که آمریکا پس از پیروزی منافقین و بنی صدر را که به عنوان قوی ترین آلترناتیو ( امید حکومت جانشینی ) درونی در آستین داشت بر سر کار می آورد و با به وجود آوردن یک دولت میانه رو خواست قبلی آقای ریگان را برآورده می کردند .
ب _ در صورت عدم تجویز مقامات کشور :
در این صورت در جبهه و پشت جبهه با بوق و کرنا و تبلیغات فراوان فریاد بر آورند که انحصار طلبان حتی جنگ را می خواهند انحصاری کنند و این در حالی است که سازمان اعلام آمادگی برای دفاع از شهرها و مرزها و هموطنان عزیز و خلق قهرمان ایران ! را کرده است و از طرفی به خاطر رعایت حفظ قوانین ضوابط قانون اساسی ! از مقامات کشور کسب اجازه نموده اند .
اما انحصار طلبان ( منظور از جناحی که اجازه نفوذ به عوامل شرقی و غربی نمی دهند ) به ما اجازه نداده اند که حتی در این شرایط حساس از خلق قهرمان مان دفاع کنیم و …
بدین وسیله مقامات کشور را در شرایطی قرار می دادند که در هر دو صورت همراه با از بین بردن مشروعیت مردمی نظام ضد امپریالیستی جمهوری اسلامی ، مردم را فریفته و برای خود مشروعیت مردمی ! کسب می کردند .
در هر صورت مأموریت محوله سازمان انجام هر دو کار بوده یعنی از یک سو با نفوذ در جبهه ها به عنوان ستون پنجم جهت کسب نقشه ها و آرایش های نظامی و شیوع روحیه یأس و ناامیدی در میان سپاهیان اسلام و از سوی دیگر ایجاد محیط ناآرام درونی و تبلیغات سوء و سست نمودن پایه های مردمی حکومت بود .
بر این اساس وقتی که مقامات جمهوری اسلامی در این مورد سکوت نمودند برنامه از پیش ساخته شده را اجرا کردند و نوشتند :
" همین حضرات بودند که با بیرون راندن نیروهای انقلابی رزمنده از جبهه ها و بی کفایتی در تسلیح و آماده سازی مردم عملاً باعث تضعیف موقعیت دفاعی شهرهای مرزی در مقابل تهاجمات وحشیانه دشمن متجاوز گردیدند . "
مجاهد ش 114 ، ص 52 ، 26 اسفند 59
و از سوی دیگر برای انجام مابقی مأموریت حتی بنابر قول شان منتظر تجویز مقامات کشور نماندند و هفت روز پس از اولین اطلاعیه نوشتند :
" حتماً نیروهای ما ( چنان که توضیح داده شد ) در کنار توده های مردم و سایر نیروهای مردمی در جنوب و جنوب غربی در صفوف مقاومت علیه نیروهای متجاوز و دیگر فعالیت های مردمی فعالانه شرکت دارند ."
اطلاعیه مجاهدین خلق ، 8/7/59
اگر منافقین مأموریت کسب نقشه ها و آرایش های نظامی و ایجاد محیط ناآرام درونی را به عهده نداشتند چرا و به چه دلیل بدون اجازه مقامات کشور در جنگ شرکت کردند ؟ !
و اگر شرکت کردند چرا بعداً فریاد زدند که انحصار طلبان نیروهای انقلابی و رزمنده ! را از جبهه ها راندند ؟ آیا روند حرکت منافقانه این عناصر خود فروخته بهترین دلیل بر نقشه های از پیش ساخته شده شیطان بزرگ نیست ؟