كالبد شكافي يك انحراف (2)

Image1

" فصل دوم "

اميد اجابت نشده

هنگامي كه مسعود رجوي رئيس مجاهدين خلق در ژوئيه سال 1981 به همراه رئيس جمهور سابق ، بني صدر به فرانسه پناهنده شد ، متقاعد شده بود كه اقامتش در پاريس كوتاه خواهد بود . روزنامه فرانسوي لوموند در سال 1986 نوشت كه :

" به نظر او (رجوي) رژيم اسلامي تهران در پايان خط است و پايان این حکومت نزديك است . "

در ابتداي سال 1980 كمتر تحليل گري معتقد بود كه جمهوري اسلامي ايران خواهد توانست خود را به انتهاي قرن 2000 برساند . جريانات داخلي و نيز اختلافات و مبارزات زيادي براي كسب قدرت وجود داشت .

ايران كه در صحنه بين المللي منزوي شده بود به ناچار بايد تغييرات بنيادي بسياري را انجام مي داد . همچنان كه در منطق چپ افراطي ، تاريخ يك مسيري دارد كه حتماً بايد به جايگزيني مجموعه بشري بيانجامد ، مانند نشانه چكش و داس و يا ستاره سرخ .

در خطابه هاي سازمان تغييري ايجاد نشده بود : " وحشت در ايران حاكم است ، رژيم به آخر خط رسيده و نيروهاي سازمان كشور را آزاد خواهند كرد . " مجاهدين به طور دائم به اردوگاه انگيزه مي داد و به آنان القا مي كرد كه فقط موضوع زمان در كار است ،‌ سال آينده در تهران ... ولي در عمل اتفاق خاصي نيفتاد .

با گذشت سال ها ،‌ اعتبار مجاهدين به آرامي و به طور مسلم كاهش يافت . " ونسان هوژو " در سال 1994 اين سؤال را مطرح مي كند كه :‌

" چه كسي جمهوري اسلامي را تهديد مي كند ؟ مسلماً اين جنبش مسلح مجاهدين خلق مستقر در عراق _ كه در اينجا به عنوان عروسك خيمه شب بازي بغداد قلمداد مي شود _ نيست كه ايران را تهديد مي كند . خطر در داخل است ، يك استحاله ملايم كلامي در مبارزات فرقه گرايانه . "

با اين حال مبارزه سازمان مجاهدين خلق به گفته طرفداران خاص اين گروه فقط به رويارويي با يك دولت در حال هزيمت مي انجامد .

كاظم رجوي ، برادر بزرگتر مسعود رجوي كه به تحريك نيروهاي ويژه ايران در 24 آوريل سال 1990 در نزديك روستاي كاپت در ساحل سوئيس لاك لمان به قتل رسيد و نمايندگي شوراي ملي مقاومت در كنفدراسيون سوئيس را بر عهده داشت ، نه سال قبل از مرگش با روزنامه ژنوي لاسويس مصاحبه كرده و گفته بود :

" دو هزار نفر از منافقين در ايران اعدام شده اند و مي دانيم كه دوازده هزار نفر ديگر نيز در زندان هاي كشور در حال پوسيدن هستند . "

كاظم رجوي كه از طرف رژیم ستم شاهی سفير پيشين در سازمان ملل و در داكار بود ،‌ هم اكنون به خاطر مسائل سياسي ، كشورش را ترك كرده و در ژنو بسر مي برد . يك عينك گنده ! چهره او را مي پوشاند . هيكلي بزرگ و اعتماد به نفس خوبي داشت ، زبان فرانسه را با لهجه صحبت مي كرد .

كاظم رجوي مي گويد :

" من خودم مجاهد نيستم ، ولي خيلي خود را به برادرم مسعود نزديك احساس مي كنم ."

او با رئيس جمهور سابق بني صدر ، مقاومت عليه رژيم حاكم را از پاريس سازماندهي مي كرد ،

 

خبرنگار به مسعود رجوي مي گويد :

" برادر شما در زمان شاه در كنار بني صدر مبارزه مي كرد ، از طرفي رئيس جمهوري پيشين ايران (بني صدر) هم با امام همراهي مي كرد ..."

رجوي گفت :

" بني صدر هرگز قدرت واقعي نداشت ، او حتي قدرت نداشت يك آموزگار را نصب كند . او حتي براي يك صاحب منصب شاه يك محاكمه منصفانه را درخواست كرده بود ، ولي هيچ كس حرف بني صدر را گوش نمي داد .

چرا حزب كمونيست ايران _ توده _ هميشه از امام دفاع مي كند ، اول بايد دانست كه حزب توده در پيشگاه مردم ايران جايگاه كمتري دارد . من معتقدم كه اين تشكل سياسي امروزه در حال تدارك يك خطاي تاريخي است . اين حزب كاملاً به خاطر دارد كه از دكتر مصدق دفاع نكرده است . "

سؤال : به نظر شما چه كسي قدرت مؤثر در ايران را دارد ؟

پاسخ :

" ]امام] خميني ، او به نام اسلام شخصاً حكومت را رهبري مي كند ، ولي ما منتظر به سر آمدن وحشت در ايران هستيم . "

از طرفي رجوي و يارانش ، وجدان ملي ايرانيان را كه به گرد رهبرانشان حلقه مي زنند را دست كم گرفته اند . در اين زمان جنگ عراق و ايران در بحبوحه خود بود . اتحاد مسعود رجوي با رئيس جمهور بني صدر در طول زمان دستخوش تغييرات گرديد .

در ژوئيه سال 1981 آنها تشكيل يك شوراي ملي مقاومت (سي.ان.آر.آي) را اعلام كردند . اين يك مجمعي بود كه تمامي اعضاي مقاومت ضد رژيم را گرد هم جمع مي كرد . در حقيقت در اثر اخراج ها ،‌اين شورا خيلي زود به وسيله انحصاري در خدمت سازمان مجاهدين خلق تبديل شد كه از آن به عنوان يك " ويترين سياسي " استفاده مي كرد .

يكي از روزنامه نگاران روزنامه ليبراسيون مي گويد :

" جنبش كاملاً جوان نيست و پيروزي بر رژيم ملاها هميشه قابل انتظار است ."

اميد به پيروزي كه بتواند رژيم را در آينده نزديك ساقط كند از بين رفته بود و اغلب ديگر سازمان هاي چپ گرا ، شوراي مقاومت را در سال 1984 ترك كردند .

" ژوستوس شين " مي نويسد :

" رجوي در مقابل بحران از راه تصفيه اعضا شورا و با بازسازي سازمان و به وسيله يك انقلاب ايدئولوژيك واكنش نشان داد . نتيجه آن پيدايش يك ساختار دقيق بر اساس يك رهبري غير قابل بحث و يك دیکتاتوری عجيب شخصيتي حول محور رجوي و همسر جديدش مريم بود . "

• فرار به عراق

سازمان مجاهدين براي توجيه فرار خود با همدستي دولت فرانسه – در حالي كه رجوي و هوادارنش را پذيرفته بود _ خويشتن داري نشان داده بود و بايد رژيم تهران را مستمسك قرار مي داد . " لوكه دورسي " از ميهمانانش خواسته بود تا در طول تبعيد خويشتن داري خود را حفظ كنند . ولي اين موضوع هيچ وقت رعايت نشد و چندين مرتبه باعث دردسر نيز شد .

مسعود رجوي كه تصميم گرفته بود رژيم را از دسيسه ها و فشارهايش محروم سازد ، در 7 ژوئن سال 1986 فرانسه را ترك كرد تا به همراه چند هزار نفر از هوادارانش در عراق مستقر شود .

حركت مسعود رجوي به سوي بغداد با اين كار تفسير مي شود و سازمان مجاهدين خلق در يك تماس تلفني توضيح داد كه :

" اقامت مسعود رجوي در عراق ضروري بود تا از اين طرف توطئه هاي رژيم را خنثي كند و از طرف ديگر به ضروريات مرحله جديد مقاومت پاسخ دهد. "

روزنامه لوموند چنين مي نويسد :

" در اين ارتباط تلفني گفته مي شود كه شوراي ملي مقاومت اين نقل و انتقال را براي توسعه و سازماندهي نيروي مسلح انقلاب به عنوان مرحله نهايي قبل از بازگشت به خاك وطن ضروري مي داند ."

ولي اين ماجرا فقط نتيجه فرايند نزديكي صدام و سازمان بود كه چندين سال روي آن كار شده بود ،‌ وانگهي اين نزديكي كه به شدت توسط بني صدر مورد انتقاد قرار گرفت ، توسط ارتش ايران نيز محكوم شد و باعث جدايي شديد رئيس جمهور پيشين و رهبر مجاهدين شد .

نبايد ملاقات سه سال پيش طارق عزيز را ناديده گرفت ، ستاد كل در تبعيد شوراي ملي مقاومت براي استقلال و آزادي جمهوري (آينده) دموكراتيك و اسلامي ايران كه مسعود رجوي رياست آن را بر عهده دارد ، اورسوراواز يكشنبه گذشته پذيراي يك ملاقات كننده بسيار مهم بود " معاون نخست وزير عراق ، طارق عزيز ."

روزنامه نگار هفته نامه لوپراند در ژانويه سال 1983 چنين مي نويسد :

" اين حقيقت ساده كه شخص دوم بغداد آن را نشان مي دهد ، درست در بحبوحه جنگ ايران و عراق كه به هنگام يك ملاقات رسمي در پاريس در شهر والي دواز اتفاق مي افتد و در آن طارق عزيز با رهبر مجاهدين ملاقات مي كند ، گوياي اين مطلب است كه اين حزب جايگاه مهمي را به عنوان اپوزيسيون عليه رژيم كسب كرده است . "

مجاهدين خلق چه چيزي را در اختيار صدام حسين قرار مي دادند ؟ خصوصاً در بحبوحه يك جنگ وحشتناك كه نيروهاي ديكتاتور بغداد را در مقابل ارتش ايران قرار مي دهد . در هر حال استقبال مخصوص از رجوي در هنگام ورود به عراق شبيه استقبال رايج رئيس كشوري در كشور ديگر بود .

مجاهدين در روزنامه خود در اين مورد چنين تصريح مي كنند :

" در فرودگاه بغداد آقاي طه ياسين رمضان معاون اول رئيس جمهور كه به عنوان نماينده رئيس جمهور عراق در رأس يك هيئت از مقامات عاليرتبه از جمله اعضاي شوراي فرماندهي انقلاب ، به استقبال رهبر مجاهدين (رجوي) آمد ، در 15 ژوئن ، ديكتاتور ، خود شخصاً پذيراي مهمانش بود . "

بدين ترتيب " ژوستوس شين " مي نويسد :

" مسعود رجوي با صدام حسين در ژوئن 1986 ملاقات كرد و اين ملاقات درست در زماني بود كه مشخص شده بود كه عراق از گازهاي سمي در جنگ عليه نيروهاي ايران استفاده كرده است و نيز مشخص شده بود كه ايالات متحده مستقيماً به عراق كمك مالي كرده بود . اين اتحاد بر خلاف ادعاي اين سازمان مبني بر استقلال سياسي موجب بي اعتباري مجاهدين خلق ايران شد . "

 

• چند عامل

چند عامل وجود دارد كه يك خيانت واقعي شناخته مي شود . عراق و سازمان همه شرايط را براي تفاهم دارا مي باشند . به طور مسلم در ابتدا مسعود رجوي به يك پايگاه قابل اطمينان در مرزهاي ايران نياز داشت ، زيرا هدايت عمليات نظامي از پاريس ، لندن يا واشنگتن دشوار بود .

براي اين كه هواداران را جذب كند و آنها را تبديل به رزمنده كند ، لازم بود كه او در منطقه موقعهيت هاي قابل بررسي داشته باشد . شايد او اميدوار بود كه پيروزي عراق بر ايران ناقوس مرگ رژيم را به صدا در آورد و امكان به دست آوردن قدرت را در تهران براي او فراهم سازد .

صدام به نوبه خود مي خواست آنها را عليه ايران وارد جنگي سازد كه نتايج آن مطابق با پيش بيني هاي اوليه پيش نمي رفت . رجوي مي دانست كه او در ميدان جنگ پيروز نخواهد شد و طولاني شدن جنگ شايد به قيمت از دست دادن تاج و تختش منجر شود .

عمليات نظامي امكان ظهور ژنرال هاي مردمي در بين سربازان عراقي را فراهم ساخته بود ، چهره هايي كه قادر بودند در مقابل رئيس جمهور قد علم كنند و صدام آنها را بلافاصله پس از صلح در سال 1988 اعدام كرد ، از ترس اين كه مبادا اين ژنرال ها براي او رقباي بالقوه اي قلمداد شوند .

يك وجه مشترك بين صدام و رجوي وجود داشت و آن اين كه آن دو مسلمان بودند . گرچه صدام سني مذهب و رجوي شيعه بود ، خصوصاً اين كه آنها در يك ضديت عليه سرمايه داري بين المللي با هم متفق الرأي بودند ، هر دوي آنها خواهان وفاداري محض زير دستان خود بودند .

روزنامه نگار روزنامه ليبراسيون به هنگام ملاقات از قرارگاه اشرف در مه سال 2003 چنين مي نويسد :

" تصاوير بزرگي از مسعود رجوي ، صدام و مريم رجوي به ديوار آويخته شده بود . اين تصاوير در همه جا وجود داشت ، ولي به خاطر مسائل امنيتي نامحسوس بود ."

بنابراين هر يك از طرفين اميدوار بود كه در چارچوب منافع خاص خود از ديگري به طور مشخص استفاده كند . در نهايت در عراق ، حزب بعث كه قدرت را بين دجله و فرات در اختيار دارد ، به جناح چپ طبقه رنجبر وابستگي روشني دارد .

حزب بعث مقررات عمومي خود را كه بر ساختار سوسياليسم حاكم است ، مانند مفاد زير تعريف كرده است :

" ضرورت تصويب طراحي سوسياليست و قرار دادن مسئوليني كه داراي يك آگاهي سياسي بالا هستند ، يعني افرادي كه در مورد روش ها و اهداف توجيه شده اند . پرهيز از خطر انحراف به سوي يك سرمايه داري حكومتي ، تحكيم دموكراسي سوسياليستي ، طرد خطر بوروكراسي .

تأكيد بر كنترل مردمي ، تحت كنترل قرار دادن بخش هاي توليدي مهم و بسيار غني ، تجارت خارجي و شاخه هاي اصلي تجارت داخلي توسط مردم . تبديل سوسياليستي روستاها ، ايجاد مزارع دسته جمعي با هدف و چارچوب به كارگيري سوسياليسم در روستاها . اهميت ملي كردن به عنوان اولين قدم انقلابي به سوي سوسياليسم ."

اين مرام نامه در سال 1978 به مناسبت دهمين سالگرد انقلاب در عراق توسط صدام حسين كه در آن زمان معاون شوراي فرماندهي انقلاب و نيز رئيس شوراي طراحي بود ، منتشر شد .

 

كالبد شكافي يك انحراف (1)


مطالب پربازدید سایت

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

جدیدترین مطالب

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

احمد عطایی مدیر انتشارات قدر ولایت

باید اعترافات و اسناد جنایات منافقین منتشر شود

دادگاه منافقین اقدامی در مسیر عدالت؛

روایت خانواده‌های شهدای ترور از جنایت‌های فرقه نفاق

دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان