تحلیل منافقین از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران منافقین همیشه در تحلیلهای خود بهمنظور جلب حمایت رژیم بعث عراق و تخریب روحیه رزمندگان ایرانی در جبههها، همیشه ایران را کشوری جنگطلب معرفی کرده که تداوم حیات خود را تنها در ادامه حالت جنگی میبیند. ازاینرو هیچ تحلیل و گفتوگویی در ارتباط با پذیرش قطعنامه توسط ایران و ایجاد حالت غیر جنگی و صلح بین ایران و عراق، برای سران منافقین متصور نبود. بنابراین قبول آتشبس از سوی ایران، علاوه بر اینکه تحلیلهای سرکرده منافقین را برای اعضا دچار تزلزل میکرد، باعث شد تا مسعود رجوی برای گریز از این وضعیت،
ماهیت جنگ تحمیلی از دیدگاه منافقین در ابتدای جنگ تحمیلی تحلیل درونی منافقین از آن چنین بود: «جنگ ایران و عراق جنگی است ارتجاعی و ناعادلانه؛ انگیزه ایران از این جنگ صدور انقلاب است، انگیزه عراق قطبشدن در منطقه و ادعای مرزی است؛ ولی چون عراق وابسته نمیباشد، این كار از وی ساخته نیست. كشورهایی نظیر اردن و عربستان از عراق حمایت میكنند و سازمانهای مسلمان مرتجع از ایران. حمایت سوریه از ایران به سبب تضادهایش با رژیم عراق است و حمایت الجزایر كه رژیم ایران ادعا می كند، دروغ است ... از نظر مسائل داخلی نیز چون مسائل داخلی ایران بیشتر
همسویی تبلیغاتی منافقین با عراق در جنگ تحمیلی منافقین ابتدا عراق را بهعنوان آغازگر جنگ معرفی کردند. در مرحله بعد، این جنگ را بهنفع استکبار و هر دو کشور را مسبب اصلی جنگ عنوان کرد و سرانجام به صورت علنی ایران را مسئول غیرمستقیم و سپس مستقیم جنگ خواند: «بیشک خلق ستمدیده و قهرمان ما همچون گذشته با ایثار جان و مال و فرزندانش، رنج دفاع از مرز و بوم و میراث خونین این میهن انقلابی را بر دوش میکشد، اما همین خلق هرگز زمینهسازان و مسببین مستقیم و غیرمستقیم این فجایع را نخواهد بخشید. (نشریه مجاهد، شماره 114)
روشنگر جریان نفاق چند سال ابتدایی انقلاب اسلامی کوران فعالیت گروههای سیاسی بود که به پشتوانه پیروزی انقلاب اسلامی و با پوشش انقلابیگری درصدد بودند نهال غرس شده به دست امام خمینی (ره) را به یغما ببرند. گروهها و گروهکهایی که کمترین نقش را در پیروزی انقلاب اسلامی نداشتند اما به دنبال بیشترین سهم از انقلاب بودند. در این میان شاگردان و یاران امام خمینی (ره) در روشنگری برای مردم نقش ویژهای داشتند. بازنمایی هدف اصلی گروهکها و ماهیت واقعی آنها وظیفهای بود که در نهایت به شهادت بسیاری از آنها ختم شد. شهید
از محکومیت رژیم بعثی تا تلاش برای حضور در جبههها رژیم بعث عراق در تاریخ 31شهریور1359، تهاجم سراسری خود به خاک جمهوری اسلامی ایران را آغاز کرد. بهطورکلی اهداف تهاجم عراق به ایران در سه سطح طبقهبندی میشود: لغو قرارداد الجزایر؛ تجزیه ایران با جداکردن استان خوزستان؛ و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران. در این مرحله از تهاجم، ارتش عراق توانست بیش از 15 هزار کیلومترمربع از اراضی ایران را اشغال کرده و در آن استقرار یابد. منافقین ابتدا تجاوز عراق را محكوم کردند. منافقین
شورش کور منافقین پس از ناکامی در شورش مسلحانه 30خرداد که با عدم اقبال عمومی مواجه شد و نیروهای امنیتی آن را بهسرعت فرونشاندند، مسیر دیگری را شروع کرد که از آن بهعنوان «استراتژي ضربهاي» یاد میکرد. در این روش مسئولین و افراد تأثیرگذار در نظام اسلامی مورد هدف قرار گرفتند. منافقین بر این باور بودند که با ضربهخوردن حاکمیت در سطح مسئولین، اکنون باید با حضور میدانی هواداران خود، فضای اختناق در جامعه شکسته و با حضور مردم، زمینه برای تغییر حاکمیت پدید آید. براساس این تحلیل سراسر تابستان سال 1360 با اقدامات
منافقین؛ ستون پنجم رژیم بعث منافقین در طول هشت سال جنگ تحمیلی خیانتهایی را رقم زدند که نظیر آن را در هیچ برههای تاریخ نمیتوان یافت که در آن جماعتی با داعیه حمایت از مردم در طول جنگی نابرابر علیه میهن خود با پیوستن به دشمن متجاوز به مرزهایشان از هیچ خدمتی به او دریغ نکنند. تشکیلات منافقین در طول هشت سال جنگ تحمیلی و خصوصاً در سالهای پایانی جنگ حضوری معنادار در جبههها و در زمینه ستونپنجمی برای رژیم بعثی داشتند که بر کمتر کسی پوشیده است. اما پیش از این اقدامات و درواقع جهت اثبات برادری خود به صدام به خرابکاریها و
منافقین و اسرای جنگی ایران یکی از نتایج همکاری منافقین با رژیم بعث عراق، اجازه عملیات نفوذی در جبهههای جنگ، نگهداری اسرای جنگی و بازجویی از آنها بود. هدف اصلی این طرح، تخلیه اطلاعاتی رزمندگان در مورد یگانهای نظامی ایران و ایجاد زمینه برای جذب آنها بود. هادی شمس حائری یکی از اعضای قدیمی تشکیلات منافقین در مورد آزادی عملی که صدام درباره سرنوشت اسراء به منافقین داده بود، مطالبی را افشاء نمود که نشان از روابط بسیار حسنه دیکتاتور عراق با رجوی بود. رجوی برای جبران کمبود نیرو به اسرای ایرانی که در جنگ ایران و عراق
فراز و فرود روابط گروهک منافقین با عراق پیش از پیروزی انقلاباسلامی، منافقین در زمره روزنههای امید رژیم عراق در تقابل خود با ایران بودند. اولین برخورد آنها اگرچه به دلیل عدم شناخت رژیم عراق از ماهیت آنها چندان خوشایند منافقین نبود اما این رویداد مانعی برای محاسبهگریهای آیندهشان نشد. پس از آن که در سال1348 هواپیمای ربوده شده خطوط امارات به دست اعضای منافقین(که هنوز نه عنوانی داشت و نه افکار عمومی و به تبع آن کشورهای اطراف از وجود آنان خبری داشتند) در بغداد بر زمین نشست، فصلی از روابط مهم و استراتژیک این گروهک با رژیم بعث عراق
خیانت منافقین در دفاع مقدس «قالَ رَسُول اللّه (صلی الله علیه وآله) : اِنّی لاَ اَخافُ عَلی اُمَّتی مُؤمناً وَ لا مُشْرِکاً، اَمّا المُؤمِنُ فَیَمنَعُهُ اللّهُ بِایمانِهِ وَ اَمَّا المُشْرِکُ فَیَقْمَعُهُ اللّهُ بِشرکِهِ، وَ لکِنّی اَخافُ عَلَیْکُمْ کُلَّ مُنافِق عالِمِ اللّسانِ، یَقُولُ ما تَعرِفُونَ وَ یَفْعَلُ ما تُنْکِرونَ» حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) می فرمایند: من از خطر آدم باایمان و انسان مشرک بر اُمّتم نمی ترسم؛ چون خداوند از خطر انسان مؤمن به وسیله ایمانش جلوگیری می کند و مشرک را خداوند به خاطر شرکش نابود می
نگاهی به کارنامه ارتباطات بینالمللی منافقین یکی از مهمترین نقاط ننگ کارنامه سیاه گروهک منافقین را باید در دوران جنگ تحمیلی جستجو کرد؛ جائی که آنها در نقش ستون پنجم کشور عراق ایفای نقش کردند و با حضور در خاک این کشور دست به تخلیه اطلاعاتی و ارائه این اطلاعات به رژیم بعث کردند؛ در حقیقت منافقین در دوران جنگ تحمیلی مهمترین بعد نرمافزاری دولت بعث را تشکیل میدادند. دامنه ارتباطات سازمان مجاهدین خلق(منافقین) در دوران جنگ تحمیلی صرفا به خود عراقیها محدود نشد
شکست روحیه مقاومت با ابزار «ترور» یکی از اقداماتی که منافقین پس از شکست تئوری جنگ مسلحانه و در طول سالهای جنگ تحمیلی در زیر سایه صدام حسین انجام میدادند، پیگیری خط ترور افراد در داخل کشور بود. بهعبارتدیگر آتش سلاحهای منافقین در این دوران کسانی را به کام مرگ فرو میبرد که در جبههها در برابر ارتش صدام ایستادگی میکردند. این اقدامات با هدف تضعیف جبهه نیروهای خود و دلسردکردن مردم انجام میگرفت. منافقین بدینمنظور با اعزام تیمهای ترور به داخل کشور و ایجاد فضای رعب و وحشت، سعی در شکستن روحیه مقاومت مردم و مسئولین در پشت جبهه
آموزش عملیات تروریستی برای تخریب در پشت جبههها صمد نظری از مسئولین نظامی منافقین در سالهای جنگ، در کتاب خود به نام رد پای اهریمن، شرح مفصلی از چگونگی آموزش عملیاتهای تروریستی در خاک عراق برای اعزام به داخل ایران و همچنین اهداف سران گروهک منافقین از این اقدام دارد. ایشان در کتاب خود همچنین چندین نمونه از این گونه عملیاتهای تروریستی را شرح داده که برای نمونه مواردی از آن در ذیل بیان میشود: در اردوگاههای منافقین در عراق پس از شناسایی تعدادی از عناصر منافق برای عملیات تروریستی در داخل کشور، «ابتدا مسئول آموزش جنگ چریک شهری و فرمانده
پیشنهادات صدام به منافقین منافقین در طول هشت سال جنگ تحمیلی خدماتی بیشائبه در پشت جبههها به ارتش بعثی صدام کردند؛ ولی این تمام خیانتهای آنها نیست و عمده شنود مکالمات بیسیمی و تلفنی نیروهای ایرانی بیشتر از سوی این افراد صورت میگرفت. منافقین با بهرهگیری از امکاناتی که رژیم صدام در اختیار آنها قرار داده بود اطلاعات بسیاری از نیروها و پایگاههای نظامی ایران در اختیار ارتش بعثی قرار میدادند. وکیل سابق رجوی (عبدالکریم لاهیجی) که یک حقوقدان
جاسوسی منافقین از اسرای جنگی ایران منافقین در طول هشت سال جنگ تحمیلی از هیچ خیانتی به ملت ایران فروگذار نکردند. یکی از عمدهترین خدمات این مزدوران به رژیم بعث عراق و خیانت به رزمندگان اسلام در دوران هشتساله جنگ تحمیلی، همراهی با دستگاههای جاسوسی عراق در بازجویی و شکنجه اسرای ایرانی در بند عراق بوده است. منافقین با اختیار کاملی که از جانب نیروهای عراقی داشتند، با اعمال فشار بر اسرای ایرانی علاوه بر کسب اخبار و اطلاعات، در مواردی نادر آنها را فریب داده و با وعده آزادی و بازگشت به ایران، جذب خود میکردند. این موضوع علاوه بر