در سالگرد شهادت مرد میدان، شهید حاج قاسم سلیمانی قرار شد به کرمان سفری کنیم و به این بهانه تجدید دیداری داشته باشیم با خانواده شهدای ترور کرمان. دیار کریمان شهدای زیادی را تقدیم انقلاب کرده است و در جریان ترورهای دهه شصت بیشتر شهدای ترور کرمان شخصیتهای مطرح بودند و کمتر حملات کور تروریستی در این شهر اتفاق افتاده است. حربه دشمن همین است، برای ضربه زدن و بی آینده کردن انقلاب به سراغ خواص می رود و آنها را حذف می کند. فرصت کم بود و نمی توانستیم با بیش از 160 خانواده شهید ترور کرمانی ملاقات کنیم. از این رو به سراغ خانواده شهید حجتالاسلام علی ایرانمنش رفتیم.
ساعت 8:30 به ایستگاه قطار کرمان رسیدیم. به دختر شهید ایرانمنش اطلاع دادیم که ما به کرمان رسیدیم و چون قرار ملاقات را قبلا هماهنگ کرده بودیم آدرس گرفتیم و راهی خیابان های کرمان شدیم. کرمان شهری آرام و باصفا بود، باران هم می بارید، محو تماشای خیابان ها بودیم که راننده گفت اینجاست و رسیدم. آدرسی که خانواده شهید ایرانمنش به ما داده بودند، دفتری بود که تابلوی یک خیریه بر سر در آن خورده بود.
چون کمی از سیره و زندگی شهید ایرانمنش آگاه بودم کنجکاو بودم ببینم این خیریه به چه کسانی کمک می کند و در چه حوزهای خدمت رسانی می کند.
در باز بود و چند پله می خورد. طبقه اول دفتر خیریه بود. وارد دفتر که شدیم یک اتاق بزرگ روبهرو بود و در طرفین دو اتاق دیگر. در اطراف اتاق صندلی چیده شده بود. انگار بیشتر جلسات در همین اتاق برگزار میشد. دو مرد کامل و جاافتاده و دختر شهید به استقبال آمدند و آقای هاشمینژاد؛دبیرکل بنیاد هابیلیان؛ کنار آقای موذن زاده نشست و در سمت دیگر خانم ایرانمنش. ما هم روبه روی آنها نشستیم. حمید موذنزاده داماد شهید ایرانمنش بود که در جنگ تحمیلی جانباز شده بود. با ذکر صلواتی جلسه شروع شد.
دبیرکل از کارهای بنیاد هابیلیان گفت و اینکه در دنیا مردم برای احقاق حقوقشان به تاسیس NGO ها روی می آورند و این تشکل ها اساسا به کمک دولتها آمده و خلأهای به وجود آمده را پر میکنند. ما در کشور 17000 شهید ترور داریم که این آمار نشان میدهد کشور ما قربانی حملات تروریستی است. برای همین ما (خانواده شهدای ترور) به این نتیجه رسیدیم برای اینکه خون به ناحق ریخته شده عزیزانمان پایمال نشود و مظلومیت این عزیزان به فراموشی سپرده نشود موسسه هابیلیان را تشکیل دهیم.
دبیرکل به دیدارش با گزارشگر ویژه سازمان ملل اشاره کرد و گفت وقتی به احمد شهید گزارشگر سازمان ملل در امور حقوق بشر اسناد و مدارک متقن کشتار بی رحمانه شهروندان مان در کوچه و بازار به دست گروهک ها و جریانات ضد انقلاب را نشان دادم موثر واقع شد و در گزارشی که بعد از دیدار ما ارئه داد ذکر کرد که ایران قربانی حملات تروریستی است. دبیرکل گفت این نشان میدهد که باید بیشتر کار کنیم و به دنیا نشان دهیم برخلاف آنچه که فکر می کنند ما قربانی ترور هستیم.
حمید موذن زاده ادامه جلسه را به دست گرفت و گفت بله متاسفانه در کشور به این مسائل پرداخته نمیشود و دشمن نیز از این خلاء استفاده میکند. حالا نوبت معرفی شهید بود. موذن زاده باز هم میداندار جلسه شد و پدر همسرش را اینطور معرفی کرد: شهید ایرانمنش هم سن و سال شهید باهنر بود و رابطه خانوادگی و خویشاوندی داشتند. هم مباحثهای هم بودند. پس از استخدام در آموزش و پرورش به تدریس در سطوح مختلف پرداخت و یک سال نیز استاد من بود. دانشآموزان بسیار شهید را دوست داشتند تا جایی که زنگ تفریح در کلاس می ماندند و از کنار ایشان بودن لذت می بردند! در کنار معلمی، شهید دو دوره هم مدیر آموزش و پرورش بود.
نوبت به شرح حادثه ترور شهید بود. موذنزاده بازهم میداندار بود و انگار دختر شهید طاقت بیان اتفاقات روز شهادت پدر را نداشت.
سال 1365 وقتی که عازم محل کارش بود عامل ترور به این بهانه که با حاج آقا کاری دارد به ایشان نزدیک شد، عامل ترور که خیلی هم حرفه ای بود شهید را به رگبار بست. شهید ایرانمنش در همانجا و رانندهاش هم چند دقیقه بعد از عملیات تروریستی به شهادت می رسد.
جلسه ساکت است. انگار همه حاضرین حادثه ترور را تجسم کردهاند. حالا نوبت هاشمینژاد است که میدانداری کند.
علت ترور این شهید در موثر بودن او بود. در خنثی کردن فتنه ها بود. در بر ملا کردن اهداف شوم تروریستها بود. شهدایی مثل شهید شما، مثل شهید سلیمانی در دل مردم جا گرفته اند. چون خدمتگزار مردم بودند. این انسانها نمیگذارند دشمن به اهدافش که بی آینده کردن انقلاب اسلامی است برسد، برای همین آنها را حذف می کند. آن هم با چه ابزاری؟! با نوجوان و جوانی که به خاطر ناآگاهی، خام دستورات تروریستها میشود.
جلسه حسابی گرم شده بود. غرق در وقایع تروریستی و انگیزه عاملانش شده بودم که سینی جلویم آمد و صدایی آرام و صمیمی گفت بفرمایید. دقیقا جایی که یک چایی قند پهلو می چسبید. سینی چای جلوی من گرفته شد و بعد از آن بیسکوییت و کیک پذیرایی.
حالا نوبت خیریهای بود که توسط این خانواده شهید بنیانگذاری شده است. موذنزاده از تاسیس خیریه گفت. همان طور که گفتید موسسات و نهاد ها باید به دولت کمک کنند. ما هم بعد از بازنشستگی به فکر تاسیس خیریه افتادیم تا به معلمین و فرهنگیان خدمت رسانی کنیم و کارهایی چون اسکان، ارائه اقلام تعاونی و مواردی این چنینی که از دستمان بر می آید را برای این قشر زحمت کش انجام دهیم.
هاشمی نژاد هم گفت دو قشر کارمند در کشور داریم که دشمن از اعتراضات به حق آنان استفاده می کند تا جو کشور را ملتهب کند یکی از آنها معلمین و دیگری پرستاران است و موسسه شما می تواند تا حد زیادی به این قشر جامعه کمک کند.
چشممان به ساعت افتاد، ساعت 11:30 بود و باید برای برنامه بعدی آماده می شدیم. هرچند دل کندن از این جمع صمیمی خیلی سخت بود.
مطالب مرتبط:
گلچینی از تصاویر شهید حجت السلام علی ایرانمنش