روز دوشنبه 4 اردبهشت ماه 1385 ، هیئتی از کانون هابیلیان به سرپرستی آقای سید جواد هاشمی نژاد در کنفرانس بین المللی تحولات در عراق و چشم انداز امنیت منطقه ای شرکت نمود.
در این کنفرانس که به ابتکار مؤسسه پاگواش (pugwash)و مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام ، برگزار گردید ، کارشناسانی از 13 کشور جهان حضور داشتند.
پس از اجلاس عمومی که با سخنرانی آقایان حسن روحانی، منوچهر متکی،محمد حسن ابوترابی فرد و شیخ جلال الدین صغیر عضو ائتلاف یکپارچه عراق برگزار شد اجلاس های تخصصی آغاز به کار کردند .
ترتیبات امنیتی آینده عراق، آینده عراق: چالشها و فرصت ها ، تحولات منطقه ای اخیر و پیامدهای آن برای امنیت منطقه ، عناوین جلسات تخصصی این کنفرانس بود.
هیئت کانون هابیلیان ضمن شرکت در این جلسات و آشنایی با دیدگاه کارشناسان در اجلاس " تحولات منطقه ای اخیر و پیامدهای آن برای امنیت منطقه " حضوری فعال داشت و توسط آقای هاشمی نژاد دیدگاههای کانون به میهمانان و کارشناسان حاضر در آن ارائه گردید.
از جمله کارشناسان حاضر در این اجلاس که به ریاست آقای محمد حسین عادلی برگزار شد ، می توان از :
آقای مارک فیتز پاتریک ، پژوهشگر ارشد بررسی عدم اشاعه از مؤسسه مطالعات استراتژیک لندن ،آقای پاتریک کرونین ، رئیس پژوهشهای مؤسسه بین المللی مطالعات استراتژیک لندن،آقی فاروق عبدالله عبدالرحمن ، دبیرکل جبهه ترکمان عراق،آقای عبدالواحد جمعه رمضان ، دبیرکل حزب وحدت دمکرات کردفیلی،آقای جان ولف استال، کارشناس مرکز مطالعات استراتژیک آمریکا،آقای هانی عبدالکریم ، استاد دانشگاه از عراق، آقای کیهان زرگر ، استاد دانشگاه از ایران، خانم مریم الرس، عضو سابق پارلمان عراق و عضو کمیته تدوین قانون اساسی، خانم نسرین مصفا، استاد دانشگاه تهران ،خانم رزماری هالیس ، مدیر پژوهشهای مؤسسه سلطنتی امور بین الملل انگلستان ، آقای محمد العبادی ، رئیس شورای استان بصره عراق، آقای شیخ جلال الدین صغیر، عضو پارلمان عراق،آقای سفیر حسین ملائک از حزب اسلامی عراق و دهها تن دیگر از شخصیتهای برجسته داخلی و خارجی نام برد.
آقای سید محمد جواد هاشمی نژاد ، ضمن انتقاد از برخورد دوگانه آمریکا در مبارزه با تروریسم و اشاره به تحت حفاظت قرار دادن نیروهای گروه تروریستی مجاهدین خلق ،این سیاست را باعث گسترش تروریسم در عراق و منطقه و نمونه ای از دخالت مستقیم اشغالگران در امورداخلی عراق و نایده گرفتن قوانین این کشور معرفی نمود.
در ادامه استاد هانی عبدالکریم نیز در تأیید سخنان آقای هاشمی نژاد، به سایر رفتارهای دوگانه آمریکا در عراق در مبارزه با گروههای تروریستی اشاره و آن را محکوم نمود.
همچنین آقای فاروق عبدالله عبدالرحمن ، دبیرکل جبهه ترکمان عراق ، ضمن انتقاد شدید از سیاستهای آمریکا ، حمایت این کشور از گروههای تروریستی نظیر مجاهدین خلق و پ.ک.ک را عاملی دانست که بر اثر آن ،عراق را به لبه پرتگاه برده و تمام کشورهای همسایه را دستخوش ناامنی ساخته است.
وی اظهار داشت که ملت عراق تا به کی باید تاوان سیاستهای نادرست آمریکا را بپردازد؟
پس از بیان دیدگاههای انتقادی، آقای مارک فیتز پاتریک در پاسخ ،به تشریح سیاست آمریکا در رابطه با این گروه پرداخت و گفت :
" مجاهدین خلق از نظر دولت آمریکا یک گروه ترویستی است که آن را در لیست گروههای تروریستی قرار داده است ، آنها را خلع سلاح نموده و در مکانی محافظت شده نگهداری می کند و ایرانی ها نباید از جانب خطرات آنها نگرانی داشته باشند."
سخنان آقای سید جواد هاشمی نژاد :
" به نام خدا "
اساتید محترم ،
آقایان ، خانم ها
مخالفت پل برمر ،حاکم آمریکایی عراق ، با حکم شورای حکومت انتقالی این کشور، مبنی بر اخراج گروه تروریستی مجاهدین خلق ، آغاز پدیدار شدن سیاست دوگانه آمریکا در عراق بود. سیاستی که ، تضعیف وحدت و آرایش سیاسی شکل گرفته پس از سقوط صدام ، جزو اولین تبعات آن بود و نتیجه طبیعی آن ، تشدید عملیات تروریستی و تنش روز افزون در صحنه سیاسی عراق گردید.
چه شد که سیاست آمریکا در فاصله چند ماه ، عملاً از شعار مبارزه با تروریسم به تحت حفاظت قرار دادن تبدیل گردید ؟
جالب این که زمانی سرفرماندهی نیروهای ائتلاف بنا بر رأی سیاستمداران آمریکایی اعضای گروه تروریستی مجاهدین خلق را مشمول کنوانسیون چهارم ژنو اعلام نمود و به آنها وضعیت تحت حفاظت اعطاء کرد که پیش از آن رسماً اداره امور عراق را به دولت موقت این کشور تفویض نموده بود و بر اساس قوانین بین المللی ، تعیین و تکلیف این موارد بر عهده دولت جدیدالتأسیس کشور اشغال شده است .
حتی جناب پل برمر ، قبل از این که خاک این کشور را ترک کند ، پای کمیته صلیب سرخ جهانی را ، علیرغم میل مسئولین این نهاد به این ماجرا باز کرد و این ارگان بین المللی را مجری خواست دولت متبوعش نمود!
گروه تروریستی مجاهدین خلق ، بر اساس اطلاعیه های رسمی و نشریات منتشر شده این گروه در کشورهای غربی ، مسئولیت به قتل رساندن 150هزار ایرانی را در عملیاتهای تروریستی شهری و در جبهه های جنگ عراق علیه ایران بر عهده گرفته است.
بر اساس آمار گردآوری شده از سوی کانون هابیلیان که خانواده قربانیان اعمال تروریستی این گروه را نمایندگی می کند ، تنها بین سالهای 1981 تا 2000 ، 12 هزار ایرانی ، اعم از زن ، کودک ، پیر و جوان ، منتسب به حکومت و افراد بی گناه و مردم عادی را به قتل رسانده است.
این گروه در سال 1991 در منطقه کردستان عراق ، سرکوب قیام اکراد را به سفارش صدام بر عهده داشته است و طی آن صدها کرد را به قتل رسانده است.
مجاهدین خلق در لیست گروههای تروریستی تمامی کشورهای جهان قرار دارد و عجب این که دولت ایالات متحده در کشور خود حتی دفاتر شاخه سیاسی آنان را نیز تعطیل نموده و به درستی آن را پوششی برای فعالیتهای تروریستی شاخه نظامی دانسته است.
در فرانسه ، پرونده مشروحی از قتل ، پولشویی و هدایت اعمال تروریستی سران این گروه مفتوح است.
چند ماه پیش از این، گزارش ِ دهشتناک سازمان دیده بان حقوق بشر با عنوان " خروج ممنوع " بخشی از جنایاتی که درون این گروه مافیایی می گذرد را افشاء نمود
...
سئوال این است که چرا چنین گروهی با این سوابق و پرونده سیاه ، باید در عراق ، علیرغم خواست مردم و دولتمردان این کشور نگهداری شود؟
بهتر است به چند شاهد نیزتوجه کنیم :
دو تن از پرسنل سازمان سیا و پنتاگون در مصاحبه با تلویزیون مانیتور آلمان ، صراحتاً از مورد استفاده قرار دادن مجاهدین خلق در عملیاتهای جاسوسی بر علیه ایران سخن گفتند و جالب این که اشاره کردند اعضای مجاهدین حاضرند کارهایی را بر علیه ایران انجام دهند که ما حتی از ابراز آن شرم داریم .
هم زمان آقای جان بولتون نماینده کنونی ایالات متحده در سازمان ملل و معاون وقت وزارت خارجه ، در کمیسیون خارجی مجلس نمایندگان، بهره برداری از مجاهدین خلق در زمینه جاسوسی و استفاده از اطلاعات آنان در مورد ایران را پیشنهاد نمود. تعجب آمیز این که این پیشنهاد را با تأکید بر تروریست بودن آنها مطرح نمود.
این جملات یادآور استفاده اطلاعاتی صدام از آنها در جنگ علیه ایران می باشد ، جنگی که به گواهی سازمان ملل ، او آغازگر آن و به عنوان متجاوز شناخته شد.
داگلاس فیث و پل ولفوویتز، معاونین وقت پنتاگون ، حتی استفاده از اعضای این گروه در جنگ علیه ایران و تجهیز آنان به تسلیحات و آموزش را تجویز نمودند ،توصیه ای که تداعی کننده استفاده صدام از مجاهدین خلق در جنگ علیه ایران بود.
برخی نیز ، در کاخ سفید ، که هر گونه استفاده از این گروه بدسرشت را ضربه ای اساسی به حیثیت و اعتبار شعار مبارزه با تروریسم آمریکا می دانند ،پیشنهاد وجه المصالحه قرار دادن مجاهدین خلق در مذاکرات با ایران را مطرح نموده و خواهان گرفتن امتیاز از ایران در قبال منحل نمودن یک گروه تروریستی شده اند !
این نیز برای ما ایرانیان پیشنهاد جدیدی نیست ، چرا که صدام نیز در ماههای پایانی حکومت خود ،هنگامی که در انزوای کامل ،در بحرانها دست و پا می زد ،کراراً آن را مطرح نمود.
در این صورت باید پرسید چه دگرگونی در عراق روی داده است ، آیا فقط چند شخص از قدرت برکنار شده اند و آیا فقط کشتار هر روزه دهها انسان بی گناه در عملیاتهای تروریستی ، محصول این همه لشگر کشی تحت پوشش شعارهای زیبا بوده است ؟
با تشکر
