« مصاحبه با علیمراد مهدی پناه »

من علیمراد مهدی پناه اهل قصر شیرین هستم.

 

Mehdipanah1

در سال 79 یکی از فامیل هایمان که در عراق، در سازمان مجاهدین بود، به صورت تیم تروریستی به داخل آمدند و از من به عنوان پوشش استفاده کردند. من هم مجبور شدم بعد از رفتن آنها ایران را ترک کنم، چون در مرز درگیری شده بود و نفر زخمی شده بود و دستگیر شده بود. من هم از ترس این که مبادا در هچل اینها بیفتم، ناچار شدم از طریق مرز ایران به عراق بروم و خودم را به سازمان مجاهدین معرفی کنم.

سال 82 خانواده ام که خبری از من نداشتند، فهمیدند که من در عراق هستم. آمدند ملاقات من و چون وضعیت آنجا و شرایط، شرایط جنگی بود با عجله آمدند و با عجله هم رفتند و پیامشان را به من دادند که اوضاع عوض شده و اینطوری که تو فکر می کنی نیست و تو نباید می رفتی. از نظر اقتصادی هم در فشار بودند. من هم فهمیدم که ماندن من درعراق هیچ فایده ای ندارد و تصمیم گرفتم که به زندگی عادی خودم بازگردم. از این طریق اقدام کردم که در 30 ژوئن تصمیم گرفتم از سازمان جدا شوم و به کمپ آمریکایی ها بیایم و مدت یک سال در کمپ آمریکایی ها بودم. آنجا در فشارهای زیادی قرار گرفتیم و دوباره تصمیم گرفتم با ارتباط با خانواده و تلفن مکرر صحبت کردیم و تصمیم گرفتم که از آنجا کنده شوم و توسط صلیب سرخ جهانی و از طریق مرز هوایی به ایران برگردم و از اینکه در کنار خانواده ام هستم و به زندگی عادی خودم بازگشتم، خوشحال هستم.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31