شهيد رمضانعلي احمد نژاد در يک خانواده مذهبي و مستضعف متولد شد . در زمان کودکي در کنار تحصيل همراه با پدرش در کوره پز خانه ها کار مي کرد .علاوه بر اين در دوران دبيرستان فعاليتهاي مذهبي خود را نيز شروع کرد . او در جلسات مذهبي شرکت مي کرد و از همين جلسات بود که تدريس قرآن را شروع کرد ، علاوه بر اين، پيش نماز مسجد هم بود . او فعالیت گسترده ای در جریان انقلاب آزادی بخش مردم ایران بر عهده داشت .پس از انقلاب در دانشگاه قبول شد و در دانشگاه سيستان و بلوچستان و تحصيل در رشته الکترونيک فعاليتهای انقلابي خود را در کنار ساير دانشجويان آغاز کرد.
بعد از تعطیلی دانشگاه به مشهد برگشت و در مسجد محل زندگي اش انجمن اسلامي و بسيج مستضعفين را تشکيل داد و سرانجام برای خدمت بيشتر به و هموطنانش بالاخص مستضعفين که دردهای آنان را خود نيز از نزديک لمس کرده بود وارد جهاد سازندگي شد .
مادر شهيد مي گويد : رمضانعلي پس از فوت پدرش در سال 1359 سرپرستي من و 4 خواهر و برادرش که 1 ساله ، 3 ساله ، 4 ساله و 6 ساله بودند را برعهده گرفت. پسرم با اينکه سن زيادی نداشت در امر سرپرستي خانواده ، تمام اصول يک خانواده مسلمان را رعايت مي کرد ، به طور مثال با اينکه در جهاد سازندگي فعاليت مي کرد هيچوقت از وسايل آنها استفاده شخصي نمي کرد و به ما هم مي گفت که اين ها بيت المال است و استفاده شخصي از آنها حرام مي باشد .
برادر شهيد که در زمان شهادت برادرش 4 سال بيشتر نداشته مي گويد : موقع شهادت رمضانعلي من و خواهرو برادرانم يک بار ديگر يتيم شديم چرا که در اين يکسالي که پدرم فوت کرده بود او برای ما هم برادر و هم پدر بود .
وی در خصوص چگونگي به شهادت رسيدن برادش مي گويد : من که در آن زمان سن زيادی نداشتم اما اين طور که از بزرگترها و همسايه ها شنيدم در شهريور ماه سال 1360 رمضانعلي به کمک چند نفر از دوستانش در مدرسه ای در خيابان گاز مشهد درصدد برپايي نمايشگاهی از تجاوز صداميان کافر به خاک ميهنمان بود که در تاريخ 27/6/1360 مورد اصابت گلوله های مسلسل يکي از منافقين کوردل در محل برپايي نمايشگاه قرارگرفت و مظلومانه و بي دفاع به شهادت رسيد ، البته علاوه بر برادر20 ساله من ، يک دختر بچه 6 ساله نيز به شهادت مي رسد و چندين نفر هم زخمي مي شوند .
