شهید علیاکبر رمضانی
شغل: عضو کمیته انقلاب اسلامی
سن: 21 سال
وضعیت تأهل: مجرد
محل شهادت: سید خندان، خیابان دبستان
تاریخ شهادت: 1360/6/17
زندگینامه
در سال 1339 در خانواده ای مذهبی در شهر تهران به دنیا آمد. پایان تحصیلات متوسطه اش مقارن با اوج گیری حرکت حماسه آفرین امت مسلمان ایران بود و او نیز همگام با امت شهید پرور به مبارزه اش علیه رژیم ستمشاهی شدت بخشید و همواره در صحنههای تظاهرات و راهپیمایی ها حضوری فعال داشت.
در یوم الله 22 بهمن در تسخیر پادگان قصر شرکت کرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی مدتی در همانجا به پاسداری از خون شهیدان اسلام پرداخت.
وی که مؤمنی وارسته و متعهد بود، در ادامه خدماتش در کمیته مسجد محمدیه مشغول کار شد و پس از ادغام کمیتههای مساجد به عضویت کمیته انقلاب اسلامی (ستاد 3 منطقه 4) در آمد.
با شروع جنگ تجاوزگرانه حکام بعثی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، وی در پاسخ به ندای رهبرش به سوی جبهههای نبرد حق علیه باطل شتافت و سه بار داوطلبانه به این صحنه پرشکوه ایثار و شجاعت قدم گذاشت و در نبرد علیه متجاوزین بعثی آنچنان رشادت هایی از خود نشان داد که هیچگاه از یاد یاران همرزمش نخواهد رفت.
او جوانی خوش ذوق و علاقمند به فرهنگ و هنر اسلامی بود و در رشتههای عکاسی، فیلمبرداری و کارگردانی استعداد شایانی داشت و اغلب اوقات فراغتش را علاوه بر مطالعه کتب مذهبی به تهیه فیلم و عکس و پوستر می گذارند و در این راه آثار و موفقیتهای در خور توجهی از خود بجا گذاشته که نمایانگر روح سرشار از علم و تقوای او می باشند.
شهادتنامه...
در سالروز یوم الله 17 شهریور، علی اکبر حال و هوایی دیگر داشت و به قول همرزمانش احساس عجیبی به او دست داده بود. به آنان می گوید: “امروز روز بزرگی در زندگی من است، امروز من شهید خواهم شد.”موعد پست نگهبانی اش در مقابل درب ورودی کمیته فرا می رسد و او در حالی که غسل شهادت انجام داده بود، چون همیشه برای نگهبانی از انقلاب اسلامی سر پست حاضر می شود و با نگاهی حاکی از انتظار به انجام وظایفش می پردازد.
ساعتی بعد شورلت حامل منافقین تروریست به مقابل کمیته می رسد و این مزدوران آمریکا، علی اکبر و یارانش را به رگبار گلوله می بندند. علی اکبر و همرزم پاسدارش (شهید محمد یوسفی بوئینی) در خون پاک خود غوطه ور می شوند و برگی دیگر بر دفتر پر برکت و حماسه آفرین شهیدان اسلام افزوده می گردد.
گزارش پزشکی قانونی در مورد علت شهادت علی اکبر رمضانی می نویسد:
“مردیست در حدود نوزده ساله که آثار خفگی و خفه کردگی و مسمومیت ندارد، به علت اصابت گلوله به سینه و خروج آن از پشت (...) و آسیب احشایی و خونریزی داخلی در گذشته است.”
بدینسان اختری دیگر در آسمان پر ستاره اسلام درخشیدن گرفت و شهیدی دیگر بر خاک افتاد تا خون پاکش ضامن تداوم این نهضت الهی گردد.