حزب سوسیال دموکرات آلمان چیست ؟ حزب سوسیال فرانسه چیست ؟ حزب کارگر و محافظه کار انگلستان چه هستند ؟ لردهای انگلیسی و سناتورهای آمریکایی کیانند ؟ مگر اینان برقرار کنندگان و حافظین نظام جهانی استکبار نیستند ؟ مگر دست اینان تا مفرق به خون مردم مستضعف ، محروم و ستمدیده جهان آلوده نیست ؟ مگر اینان سرکوبگران آزادی و استقلال ملل جهان نیستند ؟ مگر اینان دشمنان قسم خورده قرآن ، اسلام و دیانت نمی باشند ؟ مگر سیاهترین و استبدادی ترین حکومتهای جهان به پشتیبانی و فرمان همین ها برپا نشده اند ؟ مگر خفقان شکنجه ، ترور و کشتار توسط همین ها علیه مردم
آزادیخواه در سرتاسر جهان اعمال نشده است ؟ مگر اینان چپاولگران اصلی ثروت ملل مظلوم جهان در آسیا ، آفریقا و آمریکای لاتین نمی باشند ؟ چهره این مستکبرین بر چه کسانی پوشیده است ؟ مگرحکومت خونریز و جابرانه پهلوی بجز با اتکا به این نیروها و امثال آنها برپا نشده بود ؟ مگر اینان شرکای اصلی در هر جنایتی که در هر جای دنیا علیه هر صدای حق طلبانه ای رخ می دهد نمی باشند ؟ پس چه شده است که حالا سنگ دموکراسی بر سینه می زنند و برای عدالت و آزادی اشک تمساح می ریزند ؟ چه شده است که سنا و کنگره آمریکا ، این مراکز توطئه ، جنایت ، غارت و چپاول بین المللی مدافع مردم در ایران شده اند ؟ به راستی کیست که داغ میلیونها شهید در الجزایر ، فلسطین ، ایران ، هندوستان ، ویتنام ، آسیا ، آفریقا و آمریکای لاتین را بر دل داشته باشد و نتواند ماهیت واقعی این میش نمایان گرگ صفت را تشخیص دهد ؟ چه کسی را می خواهند بفریبند ؟
مگر غیر از این است که در قابوس استکبار ، عدالت معنی ظلم ، آزادی معنی اسارت و دموکراسی معنی خفقان و حقوق بشر معنی حقوق چپاولگران را می دهد . امت مسلمان ایران که تحت رهبری پیامبر گونه امام خمینی ، کاخهای ظلم را ویران ، زنجیرهای اسارت را پاره ، زندان خفقان را گشوده و دست چپاولگران را قطع نموده است و در پرتو انوار رهایی بخش اسلام به عدالت ، آزادی و حقوق واقعی خود دست یافته اند ، نیک می دانند که ماهیت واقعی پشتیبانان و اربابهای این دار و دسته خود فروخته چیست و مردم حق جوی جهان نیز از این قاعده مستثنی نمی باشند و لذا حمایت های استکبار نه تنها به دکان ورشکسته این جنایتکاران رونقی نبخشیده و نخواهد بخشید ، بلکه بر رسوایی فضاحت بار آنان خواهد افزود .
راه به روی ابرقدرت شرق نیز باز است
مترسک استعماری « شورای ملی مقاومت » گرچه در درجه اول جولانگاه نوکران و سرسپردگان غرب است ، اما درهایش به روی استکبار شرق نیز بسته نیست . ابرقدرت تجاوزکار شوروی به همان اندازه به حساب می آید و این شراکت چه در تبلیغات مسموم مشترک علیه جمهوری اسلامی ، چه در حمایت از دار و دسته های ضد انقلابی و چه در پشتیبانی بی دریغ تسلیحاتی ، اقتصادی و دیپلماتیک از رژیم تجاوزکار و بعثی - صهیونیستی صدام عیان گشته است .
به دنبال تشکیل مترسک استکبار ، حزب کمونیست حاکم بر شوروی ، بنا بر اعتراف سران حزب توده به این دار و دسته جاسوس فرمان می دهد تا در نشریات خود از حمله به منافقین ، حزب دموکرات و شورای ملی مقاومت خودداری ورزد . از آن سو نیز منافقین ضمن ارزیابی مجدد درباره روابطشان با سایر گروهک های ضد انقلابی تمایل خود را برای برقراری مناسبات نزدیک با حزب جاسوس صفت توده عیان می سازند . فریدون فم تفرشی رابط کمیته مرکزی حزب توده با سازمان جاسوسی کا – گ - ب در این مورد در اعتراف خود می نویسد:
«درآخرین ملاقات خود در تاریخ اوئل بهمن 1361 در اداره بازرگانی شوروی با نماینده شوروی ضمن صحبت درباره وقایع در منطقه و جهان .... نامبرده اظهار داشت طبق اخباری که به دست آورده ایم سران و مسئولان سازمان منافقین ( سازمان موسوم به مجاهدین ) در جلسه عمومی خود که در مورد بررسی و تحلیل حرکت سیاسی سازمان خودشان و سایر احزاب و گروهک های سیاسی موجود در ایران انجام گرفته بود بالاخره در آخرین تحلیل خود به این نتیجه رسیدند که ضمن آنکه سازمان حرکات پر اشتباه و خطایی داشته ، برخورد و تحلیل آنها نیز در مورد پاره ای از احزاب و سازمانها منجمله و به خصوص حزب توده ایران درست نبوده و برداشت آنها پر اشتباه بوده است چون با فرصتی که برای بررسی اعمال گذشته به دست آورده اند حزب توده ایران « اپورتونیست » و سازشکار و ضد انقلاب نبوده و تحریم آنها در این مورد اشتباه بوده است و به طوری که در سطور بالا عرض شد این خبر در ملاقات با نماینده شوروی در اداره بازرگانی شوروی در تهران که به من معرفی شد به دستم رسید و من مستقیما به آقای کیانوری دبیر اول حزب توده ایران رسانیدم » ( نقل از اعترافات نامبرده )
کیانوری نیز در زمینه این روابط در اعترافات خود می نویسد :
« باقیمانده حزب در اروپا یک انتقاد از خود منتشر ساخته و موضع گیری حزب را در ایران ( طی 4 سال ) نسبت به سازمان منافقین نادرست تشخسص داده و آن سازمان را یک سازمان انقلابی تعریف کرده است ......این با کاریکاتوری که در آن شماره از هفته نامه « راه توده » چاپ شده بود ( مربوط به انتخابات ) که در آن تنها « آزادی » به ادعای آن کاریکاتور برای کاندیدهای حزب جمهوری اسلامی وجود دارد و کاندیدهای همه سازمانهای دیگر که زیر 3 تای آنها اسم گذاشته بود (حزب توده - سازمان فدائیان و سازمان منافقین ) و چند شکل بدون نام همه در زندانها هستند و در بند . این نشان می دهد که در اروپای باختری و آمریکا همکاری بین گروهک ها رسمی شده است » (نقل از اعترافات کیانوری ص 5)
همزمان با این نزدیکی ها ، نشریه وابسته به منافقین در اروپا نیز در آبان 1361 مقاله ای از اولیا نوفسکی تئوریسین حزب کمونیست شورو.ی به چاپ می رساند . این مقاله که تحت عنوان « برابری در مقابل مقابل خدا » تحریر شده ، دیدگاههای شرق تجاوزکار را علیه اسلام ، انقلاب اسلامی و مبانی اقتصادی اسلام مطرح نموده است . بدین ترتیب منافقین نیز به سهم خود راه را برای هم آغوشی علنی با مرکز کفر و الحاد جهانی هموار می نمایند .
علاوه بر این یکی از جلسات شورای ملی مقاومت طی اطلاعیه ای آمادگی
این مترسک استکباری را جهت برقراری روابط حسنه با همسایه شمالی اعلام می دارد و پاداش این عمل را نیز به صورت افزایش تبلیغات رادیوهای وابسته به شوروی به نفع خود دریافت می کنند .
مترسک از درون پوسیده است
تشکیل دار و دسته تروریستهای فراری در فرانسه ، نه تنها در میان امت مسلمان ایران با کوچکترین استقبالی مواجه نشد ، بلکه در میان دار و دسته های ضد انقلابی متواری نیز چندان موقعیتی بدست نیاورد . منافقین و هم پیمانان جنایتکار آنها می خواستند تنها آلترناتیو باشند و لذا آنقدر چهارچوب شورای کذایی شان را گشاد گرفتند که از راست افراطی تا چپ افراطی بتوانند به آن راه یابند ، اما با همه تلاشی که کردند نتوانستند بیش از چند گروهک بی نام و نشان که سالها در خارجه مقیم اند و جز نام تو خالی چیزی ندارند ، به دور خود جمع کنند .
این عدم موفقیت در درجه اول ناشی از بازار گرم نوکری برای استکبار جهانی در اروپا و آمریکاست ، بازاری که در آن هر یک از گروهک ها و دار و دسته های انقلابی می کوشند خود را به قیمتی بهتر ، به اربابی قدرتمند تر بفروشند و از این رو شاهد رد و بدل شدن فحش نامه میان گروهک های مخالف و رشد اختلافات خانگی میان آنها می باشیم .
عامل مهمتر دیگری که برای مترسک استکبار حکم کمرشکن را داشته است ، شکست و از هم پاشیدگی تشکیلات عنکبوتی نفاق در داخل کشور و وارد شدن ضربات کوبنده بر پیکر ضد انقلاب در کردستان می باشد . این شکست ها ، بازار کسانی را که مدعی بازگشت پیروزمندانه به ایران در عرض 6 ماه بودند را به شدت کساد کرده و دعاوی دروغینشان را برملا ساخته است . لذا نه تنها سایر سایر گروهک های ضد انقلابی ، دیگر رغبت چندانی برای ورود به این کشتی به گل نشسته نشان نمی دهند، بلکه همانهایی هم که در آغاز به آن وارد شدند به جستجوی راه فرار مشغولند .
اولین تلفات این دار و دسته ، خروج بنی صدر خائن ، این جناب ! رئیس جمهور ، مترسک استکبار ، کسیکه به حساب یازده میلیون رای خیالیش ، آن همه اعتبار در نزد اهل نفاق داشت ، می باشد . منافقین گرچه خروج این عنصر فرومایه را با حداقل سر و صدا برگزار کردند و کوشیدند آن را امری جزئی وانمود کنند ، اما نتوانستند از تاثیرات گوناگون آن ، که بارزترین اش برملا شدن پوسیدگی درونی این آلترناتیو می باشد ، خود را برهانند .
مترسک استکبار ، تنها به درد آن می خورد که در خیابانهای پاریس ، لندن و نیویورک به نمایشش بگذارند و با رنگ و لعابهای جدید پوسیدگی و ورشکستگی اش را پنهان دارد .
کارنامه سیاه (35)