از بین اسناد منتشرشده حزب کمونیست در زمان اتحاد جماهیر شوروی، نامههایی از سوی مسعود رجوی، به میخاییل گورباچف، رهبر حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی، در دسترس قرار گرفته که از طریق سفارت شوروی در بلغارستان برای او ارسال شده بود. کپی نامهها در آرشیو دانشگاه استنفورد موجود است.
سه نامه مذکور با شماره پرونده 89/15/24 در بایگانی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی بایگانی شده است. نامههایی که به سال 1985 میلادی (1364 شمسی) به شوروی و حزب کمونیست ارسال شده مربوط به چهار سال بعد از فرار رجوی به فرانسه است. در این نامهها که امضای مسعود رجوی و فرهاد الفت (نماینده منافقین) را ذیل خود دارد از شوروی کمک 300 میلیون دلاری و همچنین اعطای پناهندگی به اعضای فراری مجاهدین خلق از ایران درخواست شده است.
نامه درخواست وام مجاهدین خلق از اتحاد جماهیر شوروی را در شماره نهم از نشریه راهنما منتشر کردیم. اکنون بخشهایی از نامه رجوی به گورباچف را در اینجا میآوریم که در آن رسماً به ترور مردم ایران اذعان کرده است.
به نام خدا
به نام دوستی و مبارزات ضد امپریالیستی و ضد استثماری خلقهای ایران و شوروی
رهبر کشور بزرگ همسایه ما، دبیرکل کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی؛
رفیق گرامی، میخائیل سرگئویچ گورباچف؛
به مناسبت آغاز سال نو و در آستانه برگزاری بیستوهفتمین کنگره حزب کمونیست اتحاد شوروی، صمیمانهترین درودها و تبریکات مقاومت انقلابی و سراسری مردم ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران را بپذیرید.
آنچنانکه در پیام تلویزیونی ـ که در اول اکتبر گذشته در فرانسه پخش شد ـ گفتید، بیلان حزب کمونیست اتحاد شوروی در اداره و پیشرفت کشورتان طی سالهای گذشته بسیار درخشان بوده است. بهنحوی که امروز شما در کشورتان بیش از یک میلیون طبیب، شش میلیون مهندس، و یکونیم میلیون دانشمند دارید و کرایه خانه بهطور متوسط تنها سه درصد بودجه خانوادگی را تشکیل میدهد. از سوی دیگر در 20 سال گذشته، درآمد واقعی هر فرد 10 برابر شده؛ اما قیمت کالاهای مصرفی در شوروی افزایش نیافته و از 50 سال پیش شما با پدیدهای به نام بیکاری مواجه نیستید. سیستم آموزش و پرورش و بیمههای اجتماعی مجانی دارید و اتحاد شما شامل بیش از یکصد ملیت است...
با این همه شما افزودید که برنامهای برای پانزده سال آینده در نظر دارید که طی آن بایستی به همان میزان که در 20 سال گذشته در اتحاد شوروی کار شده است، باز هم کار انجام گیرد.
...سیاست اعلامشدة شما در دفاع از صلح پایدار جهانی و مخالفت قاطعانهتان با مسابقه تسلیحاتی و ابتکارات شما در زمینه خلعسلاح بهمنظور بقای بشریت و مقابله با تشنجآفرینیهای امپریالیستی، بسیار عادلانه و تحسینآمیز است.
...یک چنین بیلان ارزشمندی مبین این است که دستاوردهای بیستوهفتمین کنگره حزب کمونیست اتحاد شوروی، بیگمان در تحکیم مبانی صلح و سوسیالیسم و در برنامهریزی برای پیشرفتهای اقتصادیاجتماعی کشورتان، نقش بهسزائی خواهد داشت و ارتقای هرچهبیشتر زندگی کارگران و زحمتکشان و همچنین کلیه ملل اتحاد شوروی را باعث خواهد گردید.
همچنین بدیهی است که توجهات همه خلقهای تحت ستم و جنبشهای رهائیبخش و توجهات کلیه ملل و نیروهای طرفدار صلح در جهان امروز، در چارچوب منافع مشترک صلحجویانه و ضدامپریالیستی، به دستاوردهای این کنگره معطوف میباشد، از جمله سازمان مجاهدین خلق ایران ـ سازمان رهبریکننده مقاومت سراسری مردم ایران برای صلح و آزادی که اینک همزمان با اعتلای مقاومت مردمی در داخل ایران، بیش از پیش، تحت انواع فشارها و هدف تیزترین حملات مقامات رسمی ایالات متحده آمریکا قرار دارد (برخی از اسناد ضمیمه است) و علیهذا از طریق شما همدردی و همبستگی حزب کمونیست و خلقهای کبیر اتحاد شوروی را با مردم و مقاومت ایران، خواستار میشود.
در اکتبر گذشته همچنین از رفتار غیرمنطقی دولت [ایران] و مشکلبودن گفتگو با این دولت، بهحق ابراز تعجب کرده بودید.
بهنام مقاومت سراسری و بهنام انقلاب نوین مردم ایران علیه ارتجاع ضدتاریخی و ضدمنطقی... که تمایلات دیکتاتوریهای مذهبی ماقبل سرمایهداری را نمایندگی میکند.
- رژیم غرق در بحرانهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و قطعاً محکوم به سقوط است. مقامات رژیم اذعان میکنند که از زمان بهحکومترسیدن ملایان توان تولیدی کشور 83 درصد و درآمد ملی 25 درصد کاهش داشته و قیمت کالاهای اساسی 10 الی 15 برابر افزایش یافته است.
ده میلیون نفر فاقد مسکن هستند. 25 درصد از مرغوبترین زمینهای کشاورزی به خشکزار تبدیل شده و سطح زیر کشت 60 درصد کاهش یافته است. واردات کشور در سال گذشته از 20 میلیارد دلار متجاوز بوده و تماماً از درآمد نفت (که بیش از 90 درصد بودجه دولت را تشکیل میدهد) تأمین گردیده است. هم اکنون در ایران 6 میلیون نفر بیکار، 3 میلیون آواره جنگی و بیش از یک میلیونوششصدهزار معتاد وجود دارد. از اصلاحات اقتصادی و اجتماعی هیچ خبری نیست و رژیم با منتهای توان خود در ادامه دو جنگ ضدمردمی اصرار میورزد:
الف: جنگ خارجی با عراق
که تا کنون بیش از یک میلیون کشته و زخمی در طرف ایران برجای گذاشته و 50 شهر ایران را بهطور کامل از بین برده و توسعه اقتصادی ایران را لااقل 20 سال به عقب کشانده است. اکنون چند سال است که فقط [امام] خمینی خواهان ادامه این جنگ است تا سرپوشی باشد بر یک جنگ مهمتر استراتژیکی که همانا جنگ داخلی علیه مردم و مقاومت ایران است. اگر چه ما مسئولیت طرف عراقی را در ابتدای شروع این جنگ از نظر دور نداشته و آن را به غایت محکوم کردهایم.
ب: جنگ داخلی علیه مردم و مقاومت ایران
با بیش از 50 هزار اعدام شده و بیش از یکصدوچهل هزار زندانی سیاسی (فهرست اسامی و مشخصات بخشی از شهدا ضمیمه است) جنگی که رژیم ـ که مأموریت تاریخی آن به آتش کشیدن انقلاب شکوهمند دموکراتیک ـ ضد امپریالیستی 1979 ایران بوده است ـ هم اکنون دو سوم تمامی قوای سرکوبگر خود را صرف آن میسازد. حال اینکه تنها یک سوم قوای این رژیم صرف جنگ خارجی با عراق میگردد.
...متقابلاً رژیم با از دست دادن بیش از 10 هزار تن از مهمترین مهرهها و کادرها و ایادی سرکوبگر خود در رویاروئی با قوای مقاومت، ثبات و آینده خود را از دست داده و همچنین به اثبات رسیده است که به هیچ وجه قادر به از بین بردن سازمان مردمی، سراسری و مسلح ما و مقاومت رو به اعتلای آن و آلترناتیو دموکراتیک-ضد امپریالیستی که ما معرفی نمودهایم و شورای ملی مقاومت ایران نامیده میشود، نیست. در این اوضاع تضادهای درونی رژیم نیز بهشدت افزایش یافته و مسأله جانشینی شخص [امام] خمینی را در دستور قرار داده است. اگر ما چه به دلایل متعدد تاریخی و اقتصادی و اجتماعی و در تعادل قوای بین مقاومت مردمی و رژیم قویاً مطمئنیم که این رژیم نه رفرمپذیر است و نه آلترناتیوی در درون آن وجود دارد. (درباره تضادهای داخل رژیم نامة عدهای از نمایندگان مجلس [امام] خمینی به رئیسجمهور این رژیم بهعنوان نمونه ضمیمه است)
- امپریالیستها ـ بهویژه محافل فوق ارتجاعی و جنگافروز آنان ـ از سیاستهای جنگطلبانه رژیم و تروریسم صادراتی او در خاورمیانه بهغایت سود بردهاند. سیاستهای [امام] خمینی (که از ماهیت مادون سرمایهداری رژیم او نشأت میگیرد) بهرغم آب و رنگ بهاصطلاح ضدامپریالیستی آن، عملاً در سطح منطقه خاورمیانه و همچنین در سطح جهانی پیوسته دستراستیترین جناحهای امپریالیستی و صیهونیستی و تهاجمات نظامی آنها را تقویت نموده و بهطور غیرمستقیم در خدمت اهداف هژمونیطلبانه آنها بوده است.
سیاست حراج نفتِ ارزان رژیم نیز چپاول هر چه بیشتر منابع نفتی مللِ زیرِ سلطه را باعث گردیده است...
بیجهت نبود که لنین مبارزهجوئی طبقات ارتجاعی علیه امپریالیسم را (بهخاطر فقدان محتوای ترقیخواهانه آن) افشا مینمود و هرگونه حمایت از آن را منع میکرد. متقابلاً جای تعجب ندارد که امپریالیستها از ترس استقرار یک آلترناتیو انقلابیدموکراتیک، به طرق مختلف به ادامه حکومت [امام] خمینی یاری میرسانند و در همان حال مجاهدین را تحت حمله و فشار قرار میدهند.
با این همه از آنجا که در اثر افشاگریهای جهانی مقاومت، رژیم را فاقد مشروعیت و ثبات و عاری از هر آیندة روشنی یافتهاند؛ برآنند تا بهطرق مختلف در مقابل ما آلترناتیوی پوشالی از بیرون و از درون رژیم (از طریق تقویت بقایای رژیم شاه و از طریق سرمایهگذاری بر روی محافل وابستهگرای لیبرال در داخل رژیم) عَلَم کنند.
اگر چه بهوضوح و بر اساس بسیاری شواهد عینی به یقین میدانند که مشروعیت اجتماعی، پایگاه مردمی و سازمان نظامی و سیاسی آلترناتیو ارائه شده از جانب ما در سطح داخلی و بینالمللی کاملاً تثبیت شده و بلامعارض است و بههیچوجه نه در حال و نه در آینده نمیتوان آن را نادیده گرفت.
- سازمان مجاهدین خلق ایران، شورای ملی مقاومت ایران را به مثابه جانشین دموکراتیکانقلابی برای دیکتاتوری ارتجاعی و قرون وسطائی تأسیس نموده و در سطح داخلی و بینالمللی وسیعاً به معرفی آن مبادرت ورزیده است. پشتوانه مردمی و دستاوردهای سیاسی و نظامی این مقاومت در داخل ایران، مضافاً بر طرح صلح این شورا در رابطه با جنگ ایران و عراق و تبلیغات افشاگرانه ما علیه رژیم خمینی، آنچنان وزن و اعتباری به این آلترناتیو دموکراتیکانقلابی بخشیده است که تا کنون نزدیک به 17000 حزب و سازمان سیاسی و سندیکا و اتحادیه کارگری و شورای صنفی و سازمانهای دانشگاهی و مذهبی و شخصیتهای مختلف سیاسی و پارلمانی و علمی و اجتماعی و فرهنگی، شورای ملی مقاومت ایران را طی بیانیهها و موضعگیریهای رسمی خود بهعنوان نماینده مقاومت مردم ایران و جانشین دموکراتیک برای رژیم خمینی به رسمیت شناختهاند (برخی اسناد ضمیمه است).
در این میان بیش از 2000 مورد از این موضعگیریها که بعضاً متعلق به برخی مجامع بینالمللی از قبیل پارلمان اروپا و شورای اروپا میباشد، معطوف به حمایت از طرح صلح شورای ملی مقاومت در رابطه با جنگ ایران و عراق میباشد.
طرح صلحی که دولت عراق نیز به دنبال ملاقات نایب نخستوزیر این کشور با اینجانب در پاریس و صدور بیانیه مشترک (ژانویه 83) آن را به عنوان مبنای قابل قبول برای آغاز مذاکرات صلح پذیرفته است (مارس 1983).
به همین مناسبت با تقدیم اسناد مربوطه [که همراه نامه ضمیمه شده] تقاضای بررسی این طرح صلح و حمایت از آن را توسط بیستوهفتمین کنگره حزب کمونیست اتحاد شوروی دارم. بدیهی است که یک چنین حمایت فوقالعاده ارزشمندی یک اقدام تاریخی و فراموشیناپذیر در تاریخ دوستی میان خلقهای شوروی با مردم ایران و همچنین مردم عراق و کلیه ملل عرب خواهد بود.
مطابق برنامه شورای ملی مقاومت و دولت موقت جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران. ما دست در دست عموم طبقات و اقشار مردم ایران برای «صلح و آزادی» و برای «قطع همه روابط اسارتبار امپریالیستی» در راستای یک انقلاب نوین «دموکراتیک و ضد امپریالیستی» مبارزه میکنیم که چشمانداز آینده آن با تأکید بر «جهتگیری و رشد ضداستثماری» به اتکاء «کارگران و دهقانان محروم ایران» مشخص میشود. ما خواستار یک ایران «دموکراتیک» و «غیرمتعهد» و به دور از «پیمانهای سیاسی و نظامی استعماری» هستیم. (برنامه و مصوبات شورای ملی مقاومت و دولت موقت ضمیمه است)
...در 24 ژوئیه گذشته، ریچارد مورفی معاون وزارت خارجه آمریکا طی موضعگیری رسمی خود در کنگره آمریکا، مجاهدین خلق ایران را سازمانی «ضددموکراتیک»، «ضدآمریکائی»، «کلکتیویست» [جمعگرا] و «تروریست» خواند که «با شاه محمدرضا پهلوی مخالفت نموده و به خصوص با روابط شاه با امپریالیسم آمریکا مبارزه میکرده... و در سالهای 1970 در خط اول جبهه مبارزه علیه شاه و اصلیترین نیروی درگیر تروریسم ضد آمریکائی و ضدغربی بوده است.»
...و ما البته در توضیح مواضع عادلانه گذشته و حال خود ـ عاری از هرگونه سوء تفاهم و تحریف حقایق ـ برای تمام جهانیان و همه ملتها و دولتها بسیار کوشیدهایم و باز هم به غایت تلاش خواهیم نمود تا موجودیت و مشروعیت یک خلق در زنجیر در برابر دیکتاتوریهای تروریستی شاه و [امام] خمینی مخدوش نشده و در عرصه بینالمللی هر چه وسیعتر به رسمیت شناخته شود. سیاست انقلابی ما در این زمینه نه مبتنی بر «تحریک» ضدیتهائی که در تعادل قوای کنونی دقیقاً به سود رژیم است، بلکه مبتنی بر مهار کردن و خنثی نمودن تشنجاتی است که قبل از هر کس، دشمن اصلی کنونی و رودرروی خلق و میهنمان، یعنی دیکتاتوری ویرانگر و ضدبشری از تشدید آنها علیه ما استقبال میکند.
...واضح است که رژیم از برانگیختن هر گونه ضدّیت بین المللی علیه ما، به نفع خود و برای طولانی کردن عمرش استفاده میکند تا خود را از انزوای بینالمللی خارج نموده و متقابلاً ما را منزوی کند. به این ترتیب [امام] خمینی خواهد توانست با دست بازتر سرکوب افسارگسیخته در داخل کشور را افزایش دهد.
لذا ما در عین استواری بر سر اصول ضد استبدادی، ضد استعماری و ضد استثماری مبارزاتیمان تلاش خواهیم کرد.
[تلاش خواهیم کرد تا همچون] لنین بنیانگذار کبیر اتحاد شوروی و حزب شما از هر شکافی در میان دشمنان هر اندازه که کوچک باشد از هر تضاد منافع از هر امکانی هر اندازه هم که کوچک باشد با نهایت دقت، مواظبت، احتیاط و مهارت استفاده نمائیم تا انقلاب نوین مردم ایران به نتیجه برسد.
...برای پیروزی بر دشمنمان، ما از استراتژی قیام مسلحانه مردمی و سازمانیافته پیروی میکنیم و هم اکنون در دوران تدارک قیام هستیم و قویاً بر آنیم که در سالهای گذشته بخش اعظم جاده پیروزی را در نوردیدهایم.
هدف مرحلهای استراتژی ما در مقطع فعلی گسترش کمی و کیفی پراتیک هستههای مقاومت سراسری برای ایجاد منافذی در دیوار اختناق[امام] خمینی است. بدین وسیله راه تنفس توده مردم قدری هموار میشود و قدم به قدم به حل معادله ارتباطات فرماندهی و تمرکز نیرو نزدیک میشویم.
منافذ فوقالذکر درمسیر رشد کمی و کیفی خود به پنجرههائی تبدیل میشوند که بالمآل طلسم اختناق دیکتاتوری نظامیپلیسی رژیم را در هم شکسته و دروازه آزادی را نوید میدهد. دقیقاً برخلاف جنبشهای چریکی شهری، ما از موضع یک آلترناتیو سراسری و مقاومت فراگیر مردمی، طی دو سال گذشته بیش از 10 پراتیک ازپیش اعلامشده سراسری داشتهایم که طی آنها هستههای مقاومت و واحدهای نظامی و سیاسی بهطور همزمان با اعلام قبلی به صحنه آمده و قدرت و توان مجاهدین را به نمایش گذاشتهاند. (برخی از اسناد ضمیمه است)
آخرین نمونه پراتیک دو هفتهای مربوط به تحریم انتخابات فرمایشی ریاستجمهوری بود که بهمدت دو هفته سراپای رژیم را لرزاند. به نحوی که مقامات درجه اول این رژیم در موضعگیریهای رسمی و شداد و غلاظ خود با اذعان به قدرت مجاهدین، پیاپی علیه ما هشدار میدادند (اسناد ضمیمه است) و تمام قوای سرکوبگر رژیم را به حال آماده باش کامل در آورده بودند. در خاتمه این پراتیک، ری شهری، وزیر اطلاعات رژیم خمینی برای تقویت روحیه مزدوران رژیم ناگزیر به میدان آمد و در سپتامبر گذشته طی مصاحبه مطبوعاتی که در روزنامههای رژیم (به تاریخ 7شهریور1364) منعکس شد، به «652 مورد ترور و حمله به مراکز حساس وحیاتی... که قبل از انجام کشف و خنثی شده» اقرار نمود و از «دستگیری 352 هسته مقاومت و 39 تیم نظامی و بیش از 1500 عدد کوکتل و 20 موشک و خمپاره و بیش از 1200 قبضه سلاحهای دیگر و 260 کیلو گرمTNT» سخن گفت.
...بیلان واقعی عملیات مجاهدین از سپتامبر 84 تا سپتامبر 85 که اسناد آن جزء به جزء منتشر شده به قرار زیراست:
320 رشته عملیات موفق در تهران، شهرستانها و کردستان؛
1500 تن کشته و زخمی از مزدوران رژیم؛
انهدام یا واردکردن خسارت جدی به 1440 مرکز سرکوب و شکنجه یا مراکز تبلیغاتی و اداری دشمن؛
انفجار 250 بمب قدرتمند تبلیغاتی در روز انتخابات فرمایشی جمهوری؛
پخش علنی 4 میلیون تراکت و اعلامیه؛
نفوذ و تبلیغات و سابوتاژ و اجرای عملیات ضد جنگ در 200 مرکز نظامی و انتظامی؛
پخش 600 هزار تراکت و اعلامیه در پادگانهای ارتش؛
از کار انداختن 20 فروند جنگندة فانتوم و 540 دستگاه نظامی دیگر در راستای مقاومت علیه جنگ افروزی ضد میهن خمینی.
...طی این مدت نیروهای مقاومت 400 درصد رشد نموده و رژیم نیز متقابلاً 5000 تن را اعدام کرده است. طی پراتیکهای فوق الذکر که بالمآل به شکستن طلسم اختناق راه میبَرد و جاده تمرکز نیرو و قیام خلق را هموار میکند، ما به جذب نیروی جدید، سازماندهی واحدهای تازه نفس، تبلیغات سیاسی و اجتماعی، اجرای مانورهای مختلف و آمادگیهای نظامی و دریافت حمایتهای مادی از تودههای مردم میپردازیم.
ارگانهای تبلیغات دائمی ما علاوه بر انتشارات واطلاعیههای ضروری، نشریه هفتگی «مجاهد» و رادیو «صدای مجاهد» است که با پوشش سراسری خود روزانه بیش از 16 ساعت به پخش برنامههای مختلف اشتغال دارد که نیازهای آموزشی نیروهای گسترده اجتماعی سازمان مجاهدین را نیز تأمین میکند.
مجاهدین خلق ایران از حضور نظامی فعال و کاملاً چشمگیری در کوهستانهای کردستان ایران برخوردارند که مکمل خطوط مبارزاتی ما در داخل شهرهاست. در اکتبر گذشته چند واحد از نیروهای مجاهدین در منطقه کردستان که بیش از 2000 تن بودند، در ناحیه مرزی به مانور نظامی مبادرت ورزیدند. (تصاویر مربوطه و یک فیلم چند دقیقهای ضمیمه است)
- ملاحظه میشود که مبارزه ما یک مبارزه عادلانه و مردمی در سراسر ایران است که بیش از 90 درصد تمامی شهدا و زندانیان خلق را تقدیم نموده و به همین مناسبت سازمان مجاهدین خلق ایران از محبوبیت فوقالعادهای در میان تودههای مردم برخوردار است.
مبارزه ما یک مبارزه تمام خلقی است که تمام اقشار و طبقات مردم ایران را در بر میگیرد؛ از کارگر و دهقان گرفته تا استاد و دانشجو و کارمند و بازاری و روحانیون جوان و پرسنل مردمی ارتش و زنان خانهدار و دانشآموزان دبیرستانها هر یک صفحات مبسوطی را در فهرست شهدای مقاومت به خود اختصاص دادهاند...
ازآنجا که در سطح بینالمللی نیز اکثر ملل و دول بر عدم مشروعیت این رژیم از جمله در قطعنامه اخیر مجمع عمومی ملل متحد درباره جنایات ضدبشری رژیم در ایران، که خوشبختانه رأی مثبت اتحاد شوروی در کمیسیون سوم مجمع عمومی را نیز در برداشت گواهی دادهاند...
از آنجا که این رژیم به هیچ وجه رفرمپذیر نبوده و هیج آلترناتیوی در درون آن وجود ندارد...
ازآنجا که بازگشت به رژیم سلطنتی پیشین نیز مطلقاً محال است؛ بنابراین آلترناتیو رژیم [باید از این مشخصات برخوردار باشد]:
اولاً: از درون نیروهای انقلاب ضد سلطنتی ایران؛
ثانیاً: از بیرون رژیم [امام] خمینی؛
ثالثاً: دارای مشروعیت مبارزه با هر دو دیکتاتوری شاه و [امام] خمینی؛
رابعاً: مجهز به سلاح و سازمان کارآمد نظامی و سیاسی؛
خامساً: دارای پایه گسترده اجتماعی؛
سادساً: بایستی دارای برنامه مشخص سیاسی و برنامه مشخص توسعه اقتصادیاجتماعی و دارای قدرت تضمین صلح (در جنگ خارجی با عراق) و تضمین حقوق اقلیتهای ملی و مذهبی بوده و باشد. (لطفاً به طرحهای شورای ملی مقاومت دربارة خودمختاری کردستان ایران و درباره رابطة دولت موقت با دین و مذهب که ضمیمه است توجه کنید)
سابعاً: با توجه به فرهنگ ویژه جامعه ایران و با توجه به سوء استفاده گسترده رژیم از چتر اسلام، آلترناتیو این رژیم میبایستی برای عامه مسلمانان مورد احترام بوده و دارای خصیصه اسلامی باشد. اما دقیقاً برخلاف [امام] خمینی یک اسلام ترقیخواه و مردمی که مبشر صلح و دوستی و عدم دخالت در امور دیگران باشد.
ملاحظه میشود که خصایص هفتگانه فوق که نه به تصادف، بلکه دقیقاً بر اساس قانونمندیهای متقن تاریخی و اجتماعی استخراج شده و ویژگیهای خاص تجربه ایران را منعکس میکند همانا قابلیتها و سیمای ویژة تاریخی سازمان مجاهدین خلق ایران و آلترناتیو مورد نظر آن را تداعی میکند.
دیکتاتوری مذهبی و قرون وسطائی رژیم ماقبل سرمایهداری که تنها به جنگ سرکوب و درآمد نفت متکی است، محققاً همچون دیکتاتوری کمپرادور شاه، محکوم به سرنگونی است به نحوی که با اطمینان میتوان گفت در کنگره بعدی حزب کمونیست اتحاد شوروی (کنگره بیست و هشتم)[جولای 1990=خرداد 69] هیچ اثری از این رژیم در ایران نخواهیم یافت.
ما به پیروزی مقاومت عادلانه مردم ایران در برابر رژیم همچون پیروزی شما در قبال فاشیسم هیتلری و در قبال دیکتاتوری تزاری یقین داریم.
اگر چه مردم ما هم اکنون روزهای بسیار تیره و تاری را ـ که یکی از سیاهترین ادوار کل تاریخ آنهاست ـ سپری میکنند. اجازه میخواهم ضمن ابراز مجدد درودها و تبریکات خود به مناسبت سال جدید و به مناسبت برگزاری بیستوهفتمین کنگره حزب کمونیست اتحاد شوروی و ضمن آرزوی موفقیت و سلامت برای شما و آرزوی خوشبختی و رفاه برای مردم شوروی، یک بار دیگر بر اهمیت و ضرورت همدردی و همبستگی فراموشیناپذیر شما و حزب و میهن کبیرتان با مقاومت مردم ایران، تاکید کنم.
با ایقان به پیروزی مقاومت کبیر مردم ایران برای صلح و آزادی و با تأکید بر دوستی و همبستگی خلقهای شوروی و ایران
26دسامبر1985، مسعود رجوی
تنظیم و گردآوری: بنیاد هابیلیان