مجاهدین‌خلق (منافقین) ذوالفقار مؤمنی را ترور کردند

عاملین ترور و اسناد جنایت:

1. اعترافات ناصر جعفری یکی از عاملین ترور شهید مؤمنی:

"... و من با حسن سرخوش که به حسن ستار معروف بود رفتیم و من راننده موتور بودم، بالاخره بعد از ساعت ها در خیابان طالقانی تقاطع شریعتی شخصتی را که شلوار سپاه و پوتین و ریش داست مظنون شدیم و حسن گفت جلو نگه دار، من جلو نگه داشتم و او پیاده شد و صدای یک تیر آمد و حسن دوید و سوار شد و فرار کردیم که احتمالاً آن شهید شهید شد... “

2. اظهارات عباس شاکری یکی از عناصر منافقین در مورد ترور شهید ذوالفقار مؤمنی:

“یک شب که من در خانه مجید نظری بودم... که ناصر جعفری به آنجا آمد و یک کلت و نارنجک همراهش بود و آن را نشان داد و گفت که امشب با این یک نفر را ترور کردیم... و ما از او پرسیدیم برنامه این ترور چگونه بود ؟ گفت که من و حسن ستار به وسیله موتور به گشت رفتیم، وقتی که می خواستیم از کنار خیابان رد شویم، یک نفر سپاهی دیدیم که لباس سپاه پوشیده، حسن از موتور پیاده شد... وقتی که پاسدار نزدیک وی می شود... وی یک تیر به سر وی می زند و چون چند نفر دنبال وی می دوند او سریع فرار می کند و سوار موتور می شود و هر دو در می روند، ساعت احتمالاً 8 بوده و یا بین 7 الی 8 بوده است... “

خار چشم دشمنان اسلام

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خار چشم همه دشمنان اسلام است و پاسداران جان بر کف این سپاه الهی در همه عرصه ها و صحنه ها در حراست از حریم و کیان اسلام و ثمرات پر ارج خون شهیدان حاضر و مهیای شهادت می باشند. از جبهه‌های حماسه آفرین نبرد نور علیه ظلمت تا عرصه‌های مقابله با ضد انقلاب داخلی، هر جا که استکبار جهانی و عوامل رنگارنگش در برابر جمهوری اسلامی قرار گرفته اند، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز حضور داشته است تا دسائس دشمنان را عقیم گذارده و توطئه‌های آنان را نقش بر آب سازد.

به همین سبب است که این سپاه نور آماج حملات نظامی، سیاسی و تبلیغاتی استکبار جهانی و به خصوص آمریکا و ایادی داخلی آن قرار داشته و ترور پاسداران جان بر کف توسط منافقین کوردل تنها بیانگر گوشه ای ناچیز از آن می باشد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از بطن انقلاب مردم برخاسته و ریشه در عاشورای حسینی دارد و پرچم کربلا را به دست دارد، نثار جان را کمترین بهائی می داند که برای حراست از اسلام می توان پرداخت و این است رمز شکست ناپذیری سربازان اسلام.

شهید ذوالفقار مؤمنی

شغل: عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سن: 21 سال

وضعیت تأهل: مجرد

محل شهادت: خیابان طالقانی

تاریخ شهادت: 1360/5/11

زندگینامه

در سال 1339 در اقلید فارس چشم به جهان گشود. خانواده اش از لحاظ مالی فقیر و از لحاظ دینی و معنوی غنی بود و او در چنین محیط پر صفائی رشد و نمو کرد و شالوده فکرش با تعالیم انسان ساز اسلام شکل گرفت.

پس از مدتی به تهران عزیمت کردند و در جنوب شهر (دروازه غار) ساکن شدند و او تحصیلات خود را در این شهر ادامه داد. گرچه فساد رژیم ستمشاهی اطراف او را فرا گرفته بود و در چنان شرایطی هر جوان و نوجوانی در معرض سقوط اخلاقی قرار می گرفت، او با ایمانی راسخ نه تنها تحت تأثیر این مفاسد قرار نگرفت، بلکه دیگران را نیز به راه راست هدایت می کرد.

با پشتکار توانست پس از اتمام تحصیلات متوسطه به دانشگاه راه یابد، اما به علت مصادف شدن با دوران شکوفایی نهضت اسلامی دانشگاه را رها و با تمام نیرو به خدمت انقلاب در آید. از یک سال قبل از پیروزی انقلاب به علت فعالیت‌های فراوانش تحت تعقیب ساواک بود و مخفیانه زندگی می کرد.

پس از پیروزی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و به فعالیت‌های ارزنده اش ادامه داد. برای مدتی جزو محافظین شهید مظلوم دکتر بهشتی بود و همیشه از این دوره با افتخار و شعف یاد می کرد و آرزو داشت تا زندگی اش را فدای حراست از اسلام و شخصیت‌های انقلاب نماید و با خون پاک خود تداوم این نهضت الهی را تضمین کند.

 شهادتنامه

ساعت حدود 3 بعدازظهر دهم مرداد 1360 بود و شهید مؤمنی در حین پاسداری در اطراف لانه جاسوسی آمریکا قدم می زد. تروریست‌های منافق در حالی که سوار بر یک موتور سیکلت بودند به وی نزدیک می شوند. یکی از تروریست ها پیاده می شود و نابهنگام به سمت او تیراندازی کرده و سپس با وحشت از صحنه می گریزند. برادر مؤمنی سر خود را میان دستانش می گیرد و بر زمین می افتد و لحظه ای بعد روح پر فتوحش کالبد بی جان را ترک و بر بال ملائک پرواز شکوهمند را به سوی ملکوت اعلی آغاز می کند.

گزارش پزشکی قانونی در مورد علت مرگ شهید مؤمنی نوشته است:

"... متعلق به پسر جوانی در حدود 22 ساله، ریش نسبتاً بلند دارد، چشم و ابروی مشکی دارد، محل اصابت گلوله از سمت چپ سر و خروج از سمت راست دارد و محل اصابت گلوله دیگری در سمت پهلوی چپ دارد که گلوله خارج شده است. باعث خونریزی داخل مغز شده است. “

این ترور بدون شناسایی قبلی و صرفاً به خاطر لباس فرم سپاه که بر تن شهید بوده صورت می گیرد. شهید مؤمنی آرزو داشت خونش در راه تداوم انقلاب ریخته شود و عاقبت نیز به آرزوی خود رسید.

مزار شهید: بهشت زهرا، قطعه 24، ردیف 88، شماره24