عاملین ترور و اسناد جنایت
احمد جانفشان وظیفه
نام مستعار: احمدی
فرمانده واحد تروریستی
|
حمید رضا نوروزی
نام مستعار: حمیدی
عضو واحد تروریستی
|
سهراب با یراملو
نام مستعار: سهرابی
عضو واحد تروریستی
|
اظهارات محمد حسن مس فروشان فرمانده یکی از واحدهای بخش ویژه نظامی منافقین درباره عاملین ترور و چگونگی به شهادت رسیدن برادر بیدهندی:
" افراد واحد...: سهراب بایراملو... حمیدرضا نوروزی... راننده آنها احمد جانفشان بوده.
تاریخ و ساعت ترور: روز انتخابات شهید رجایی، ساعتش را دقیق نمی دانم، ولی فکر کنم صبح بوده.
مکان (آدرس و کروکی): خیابان یوسف آباد، تا آنجا که از سهراب و حمید شنیدم در قسمت شمالی خیابان یوسف آباد بوده.
شیوه عمل تروریست ها: تروریستها با یک وانت در خیابان یوسف آباد یک موتور (احتمالاً موتور بزرگی بوده) را که سه نفر پاسدار (البته بنا به اظهار خود سهراب و حمید که میگفتند پاسدار بودند) روی آن سوار بودند، به رگبار میبندند. احتمالاً سلاح مورد استفاده شان یوزی بوده است. و طبق اظهار سهراب، رگبار به پشت فردی که عقب نشسته بود اصابت کرده و به پهلوی هر سه و به سینه فرد جلوی، یعنی همین طور که از آنها سبقت میگرفته اند به رگبار بسته اند.
تدارکات واحد تروریستی: دقیقاً نمی دانم، ولی احتمالاً به این صورت بوده: یک یوزی، کلت و نارنجک
نتیجه عملیات تروریستی: در لانه تیمی نصرالله میگفت رادیو گفته که در یوسف آباد یک موتور را یک وانت به رگبار بسته که یکی از آن پاسداران شهید شده است. "
اعترافات احمد جانفشان وظیفه، یکی از عاملین ترور مزبور راجع به توجیه جنایات انجام شده منافقین در روز انتخابات:
" تحلیل دیگر در رابطه با انتخابات است که گفته بودند سیستم در حقیقت با این انتخابات میخواهد حالت تمام شده بدهد به پیروزیش بر بنی صدر و بگوید مردم با رأی دادن در حقیقت تأیید کردند برکناری بنی صدر را، و همچنین اگر انتخابات سالم برگزار شود سیستم میگوید که دیگر گروهها مردند و ایران دارای امنیت و ثبات است... "
تضمین پیروزی
با این توجیهات منافقین ضمن پذیرش شکست خود، تنها راه خروج از بن بست را کشتار مردم و ایجاد اختلال در امر انتخابات عنوان میکنند و در عمل نیز با تمام قوای اهریمنی خود میکوشند تا شاید موجبات خوشایند شیطان بزرگ را فراهم کنند و هماهنگ با توطئههای استکبار جهانی علیه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، خود را از افلاس و درماندگی برهانند.
ولی علیرغم این مکر و فریب، رود پر تلاطم و خروشان مردمی که در آن روز در صحنه حضور یافتند، همچون سیلی عظیم شد و بنیان سست و ضعیف توطئههای دشمنان بداندیش را از بن برانداخت و سلامت انتخابات را تأمین نمود. و آیا این پیروزی قاطع جز به برکت خون پاک شهدای پاسداری همچون برادر بیدهندی که از متن مردم برخاسته بودند و حرمت و شرف اسلام و انقلاب را پاس میداشتند، قابل حصول بود؟
شهید حمیدرضا بیدهندی
شغل: عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
سن: 19 سال
وضعيت تأهل: مجرد
محل شهادت: خیابان سید جمال الدین اسدآبادی
تاريخ شهادت: 1360/5/2
زندگينامه
برادر حمید رضا بیدهندی در سال 1341 در تهران متولد شد و تحت مراقبت و سرپرستی پدر و مادر خویش پرورش یافت. وی پس از به پایان رساندن دوران تحصیلات ابتدایی به کار و کسب آزاد روی آورد و با علاقمندی به انجام فعالیتهای فنی و صنعتی مشغول گردید.
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی همراه با دوستانش در تظاهرات و راهپیماییهای مردم ستمدیده و بپا خاسته شرکت کرد و ضمن حضور در مسجد محل، با تعالیم رهایی بخش اسلام و رهنمودهای حرکت آفرین امام آشنا شد تا این که به خواست خدا و تحت رهبریهای پیامبر گونه امام امت و وحدت و همت تمامی مردم شهید پرور و مسلمان ایران، رژیم منفور و وابسته و نظام پوسیده 2500 ساله ستمشاهی سرنگون گردید و نظام نوپای جمهوری اسلامی استقرار یافت و آثار و برکات خود را یکی پس از دیگری به بار نشاند.
وی پس از پیروزی برای حفاظت از دستاوردهای انقلاب به تلاش شبانه روزی در سنگر مساجد پرداخت و در تمام مراحل اولیه شکل گیری نظام جمهوری اسلامی با جان و دل به پاسداری از حریم مقدس اسلام پرداخت. شهید بیدهندی هم زمان با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به خدمت این نهاد جوشیده از متن مردم مسلمان و انقلابی در آمد و تا قبل از شروع جنگ، در جبهه نبرد با ضد انقلابیون وابسته در کردستان بسر برد و با شجاعت و رزمندگی به پاسداری از تمامیت ارضی میهن اسلامی و دفاع از حرمت و شرف خون شهدای اسلام و تحکیم نظام جمهوری اسلامی مشغول گردید.
برادر بیدهندی با آغاز جنگ تحمیلی با دشمن بعثی – صهیونیستی چندین بار در جبهههای حماسه و خون به نبرد با کفار متجاوز پرداخت و در این رهگذر بارها امدادهای غیبی را که نصیب قوای ظفرمند اسلام میشد، مشاهده نمود و هر بار که به تهران میآمد به عنوان خاطرات جبهه، این قبیل مشاهدات را برای دیگران نقل میکرد تا این که بالاخره پس از آخرین بار که از جبهه مراجعت کرده بود، از طرف سپاه پاسداران مأمور خدمت در فرودگاه مهرآباد گردید و در این سنگر مشغول کار و فعالیت شد.
شهادتنامه
صبح روز 31 تیر ماه برادر حمید رضا پس از خداحافظی با خانواده به محل خدمت خود میرود، و تا روز دوم مرداد ماه هم زمان با روز برگزاری انتخابات ریاست جمهوری برادر رجائی در آنجا به پاسداری میپردازد. نزدیکیهای ظهر وی به همراه دو تن از برادران پاسدار و همسنگر خود برای برداشتن شناسنامه جهت شرکت در انتخابات به سمت خانه راه میافتند که در میان راه در حالی که سوار بر موتور سیکلت سوزوکی 1000 و در حال حرکت به سمت مقصد بودند، مورد سوء قصد منافقین کوردل قرار میگیرند.
در جریان این سوء قصد ناجوانمردانه، تروریستها که سوار اتومبیل وانت مسروقه بودند در حال عبور از پشت سر برادر بیدهندی و همراهانش را به رگبار مسلسل میبندند که در نتیجه آنان مجروح و بر زمین میافتند. در این هنگام برادر بیدهندی با تمام توان از زمین برخاسته و به تعقیب مهاجمین مزدور میپردازد، ولی چند گامی پیشتر جلو نمی گذارد که منافقین با مشاهده وضعیت جدید متوقف شده و ضمن شلیکهای پیاپی مسلسل به سمت وی، با وحشت و اضطراب از محل حادثه میگریزند.
به دنبال این جنایت وحشیانه دو تن از برادران مجروح و حمید رضا با زبان روزه در حالی که همچون سروی باوقار به دفاع از حرمت و شرف پاسداران اسلام قد برافراشته بود و با گام هایی استوار و مصمم به پیش میتاخت، ناگهان در شط سرخ فام خون خویش به سجود مینشیند تا شکر و سپاس فیض شهادت را در پیشگاه حضرت احدیت بجا آورد و شاهد خونین دیگری بر جنایات مزدوران استکبار جهانی گردد.
بی گمان خون او در آن روز پشتوانه میلیونها رأیی گردید که به نام شهید رجائی به صندوقها ریخته شد و این بهائی بود که در قبال حفظ آرمانها و ارزشهای والای انقلاب اسلامی و افشای هر چه بیشتر چهره کریه، پلید، زشت و خونخوار استکبار جهانی و مزدورانش میبایستی پرداخت میشد و حمید رضا با رضایت خویش این بها را پرداخت، چون او بنا به گفته شهید مظلوم آیت الله بهشتی معتقد بود که: " بهشت را به بها میدهند و به بهانه ندهند ." یاد تمامی شهدای انقلاب اسلامی گرامی، درجات شان متعالی و راهشان پر رهرو باد.
وصیتنامه
در قسمتی از وصیتناه شهید بیدهندی که ملهم از وصیتنامه حضرت سیدالشهداء، آقا ابا عبدالله الحسین (ع) میباشد چنین آمده است:
"...اینجانب در روز 1360/2/4با فکر خود، عاقل و بالغ این وصیتنامه را نوشته ام و قبول دارم خدای یگانه را و پیامبرش حضرت محمد و 12 امام که اول آن امام علی (ع) و آخرین آن امام زمان را و 124000 پیغمبر را. اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله "
مزار شهید: بهشت زهرا، قطعه 24، ردیف 87، شماره 5