فضیلت های ماندگار (4)

Fazilat Shahid Sadeghiایشان انقلاب اسلامي را مقدمه حكومت آن حضرت مي دانست . تلاش بي امان او چه در سنگر مجلس و چه در سنگر بحث و سخنراني بر اساس همين اعتقاد بود ، حتي مسافرت او به مصر و سوريه ، مكه و كربلا كه از طرف دانشكده الهيات مشهد ترتيب داده شد ، به منظور جستجو و طلب مولايش بود . با همين شوق و تمنا به جهان باقي شتافت و به همسر و فرزندان و دوستانش ادامه همين راه را سفارش و توصيه نمود . " (1)

همسر گرامي ايشان مي افزايد :

" همسرم هميشه با روحيه قوي و شاد به سراغ حوادث مي رفت و سخت تلاشگر و كوشا بود ، يك شب گفت با فلان مؤسسه انتشاراتي عهد بسته ام كه اگر امشب اين كتاب را به پايان نرسانم ماشين پيكان خود را به آن مؤسسه هديه نمايم . شهيد صادقي شب موفق گرديد كتاب را به پايان برساند و آماده چاپ نمايد ."

طبق آنچه همسر شهيد صادقي بيان مي دارد ، آشنايي وي با شهيد به اوايل نهضت بر مي گردد ، وي اولين ديدار را چنين وصف مي كند :

" قيافه اي متبسم و ملكوتي و بسيار آشنا ، گويي قرن ها بود كه او را مي شناختم ، راستي در كجا و چه زمان ؟ شايد سابقه آشنايي از عالم ذر (عالم ارواح) بود به مصداق اين بيان پيامبر (ص) كه فرمودند :‌‌ « الارواح جنوده مجنده ، فما تعارف منها ائتلف و ما تناكر منها اختلف ، ارواح آدميان مثل سربازاني اند كه بسيج شده اند آنها كه با هم آشنايند انس مي گيرند و آنها كه هم را نمي شناسند در جهت مخالف همند » .

همسر شهيد در ادامه مي افزايد :

" به هر حال ارادت و محبت اين جانب پس از هر ديدار افزون مي گرديد و پس از شهادت ايشان اوج دیگري يافت . شهيد صادقي در طهارت نفس و سلامت عقيده و غيرت مذهبي كم نظير بود . اين شهيد از مصاديق بارز « شيعتنا خلقوا من فاضل طينتنا » (2) به شمار مي رفت . گويي شوق و محب اهل بيت پيامبر (ص) به خصوص حضرت بقيه الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء با خون و همه وجود او عجين گرديده بود .

از متمسكين واقعي به دو ثقل پيامبر(ص) يعني كتاب و عترت بود ، از مظاهر بارز « اشداء‌ علي الكفار و رحماء بينهم »‌ (3) محسوب مي گرديد و به مصداق « بموالاتكم علمنا الله معالم ديننا »‌ (4) از چشمه زلال تشيع نوشيد و سيراب گرديد .

شهيد صادقي در كمك و دستگيري ضعفا و مساكين به خصوص محرومان از طريق مؤسسات خيريه جدي بود و از مدت ها قبل از پيروزي انقلاب با توجه به رؤياهاي صادقانه خود از پيروزي انقلاب و استقبال عظيم از امام خميني هنگام ورود به ايران خبر مي داد ، كما اين كه بعد از انتخاب بني صدر به رياست جمهوري با آن حيله ها و فريب ها از عزل و بركناري او خبر مي داد .

او هرگز به دنبال مال و منال دنيا نبود ، در تهران در جنوبي ترين ناحيه در خانه بسيار كوچك يكي از بستگان و در مشهد در پشت كوچه هاي خيابان خواجه ربيع در زماني كه استاد دانشگاه مشهد بود ، زندگي مي كرد . حداقل مخارج را براي خانواده خود در نظر مي گرفت و در رفع نيازمندي هاي مردم به قول يكي از دوستانش باب الحوائج بود ....

به مجالس ذكر مصائب اهل بيت معصومين (ع) به خصوص امام حسين (ع) و شهداي كربلا سخت علاقه مند بود و دلبسته بود و گاهي براي دوستان خود ذكر مصيبت مي كرد . بارها مي گفت :‌ هنگامي كه جناب ابوذر از كمي زاد و توشه سفر آخرت ناله سر مي دهد ، واي بر احوال ما كه توشه اي جز معصيت و نافرماني نداريم .

شهيد صادقي بر سه اصل هميشه تكيه داشت :‌ توحيد ، ولايت و معاد كه تقريباً محور تمام گفتگوها و مناظرات ايشان را تشكيل مي داد . معتقد بود كه تا اين سه اصل در انسان به درستي ریشه ندواند امكان ادامه راه مستقيم وجود ندارد ....

او سخت دلباخته و شيداي حكومت حضرت مهدي (عج)‌بود و در اكثر شدائد و دشواري ها و هنگام مصيبت هاي بزرگ ، خود را با انتظار فرج مولا آرام مي ساخت و اميدوار بود كه در عمر حكومت آن ذخيره اعظم الهي كه تمام اولياء و شهدا و صديقين در انتظار لقاي آنند ، از بركت آن حضرت به اين جهان رجعت كند و به فوز عظيم مصاحبت با آن حضرت مفتخر گردد . (5)

آقاي ابراهيم نورالديني كه از زمان جواني رفيق و دوست شهيد دكتر صادقي بوده ، درباره وي مي گويد :

" ايشان مؤمن و دين باور واقعي و راستيني بودند و به مقام رضا و تسليم در برابر اوامر و نواهي الهي رسيده بودند . بارها از ايشان شنيده بودم كه مي گفت : خدايا شهادتي آسان نصيب من بگردان . اعمال ، اخلاق و رفتار اجتماعي ، عبوديت و خلوص نيت ايشان در كارها بهترين گواه اين مطلب است .

در ايام تحصيل در مدرسه نواب از وجوهات استفاده نمي كرد و به اندك درآمدي كه داشت قانع بود ، به ياد دارم كه در ايام طلبگي ايشان در مشهد در مجلسي مهمان بودند و غذا آبگوشت بود . ايشان فرمودند يك ماه است گوشت نخورده اند با اين كه منبر مي رفتند .

به هر حال ايشان فردي زاهد ، عالم و كامل بود و هر شخص با انصافي كه با ايشان معاشرت مي نمود به خاطر حسن اخلاق و رفتارش علاقه مند به اسلام و دين مي شد و اگر همه انسان ها مانند ايشان رفتار و كردارشان را سر و سامان مي بخشيدند ، مشكلي وجود نمي داشت .

از نظر ويژگي هاي اخلاقي بنده هنوز ثاني ايشان را در حوزه علميه از نظر ايمان نديده ام . از مدرسه نواب كه بيرون مي شد در مقابل حرم امام رضا (ع) مي ايستاد و سلام مي كرد ، مثل اين كه امام حاضر است و ايشان به وي سلام مي كند . از نظر تقيد به دستورات اسلامي و ديني هم ، هم نه اين كه واجبي را ترك كند يا حرامي را مرتكب شود ، بلكه سعي مي كرد مكروهي را هم انجام ندهد .

حتي يك بار خود ايشان فرمودند : در زمان طاغوت ، در خيابان لاله زار تهران بودم ، چاره اي نداشتم جز اين كه سرم را پايين بيندازم ، زيرا هر طرف كه مي نگريستم نامحرم بود . از اين رو سرم را پايين انداختم كه چشمم به نامحرم نيفتد .

از وجوهات حوزه علميه و شهريه استفاده نمي كرد ، منبر هم قربة الي الله مي رفت ، پول نمي گرفت ، به عبارتي ايشان وقف اسلام بود . در همين ورامين كه دبير بود حلاوتي داشت . شهيد مي گفت : شبي خواب ديدم ، نامه اي از شمر براي من آمده است ، نامه را گرفتم ، هنگامي كه صبح بيدار شدم با خود گفتم چه رابطه اي است بين من و شمر ! بعد گفتم دعوتم كرده بودند كه مراسم ششم بهمن كه براي شاه در آن مراسم دعا مي كردند ، شركت كنم . گفتم :‌ به اين وسيله من از رفتن استنكاف كردم و براي آن مراسم نرفتم .

قدرت اقتصادي نداشت ، اما اگر امكان داشت كمك مي كرد و حتي براي كمك به فقيري به ديگران رجوع مي كرد . به طور كلي هر مشكلي كه پيش مي آمد و به ايشان مراجعه مي كردند ايشان در حل آن مشكل مضايقه نمي كرد .

نمونه ديگري از ايثار مالي شهيد صادقي زماني بود كه مي خواست به مجلس برود . از اين رو تصميم گرفت خانه اش را در مشهد بفروشد تا در تهران خانه اي را بخرد . فردي حاضر به خريد خانه شهيد شد ، اما چون پول كافي نداشت به شهيد گفت كه بايد خانه خود را بفروشد تا پول خريد خانه ايشان را بتواند پرداخت كند .

اما آن فرد پس از يك سال توانست پول لازم را فراهم سازد و شهيد به دليل قول شفاهي كه به وي داده بود خانه اش را به همان قيمت يك سال پيش به آن فروخت و گفت : شما به خاطر خانه من خانه ات را فروخته اي ! اين در جايي بود كه شهيد در تهران به مدت يك سال خانه اي نداشت !‌

حلال خوري از ويژگي هاي اخلاقي ايشان بود ، به هيچ وجه امكان نداشت كه ايشان لقمه حرام و شبهه ناكي بخورند . به طور كلي ماديات برايش مطرح نبود و ايشان از انقلاب هيچ استفاده مادي نكردند و بعد از انقلاب هم طولي نكشيد كه شهيد شدند .

پس از ازدواج برادر خانم شهيد كه مخالف بود به خاطر اخلاق شان مريد ايشان شد ، يعني اخلاق ايشان طوري بود كه يك بار معاشرت با ايشان كافي بود تا مريد وي شوي و مجذوبش گردي ." (6)

يكي از همكاران دانشگاهي شهيد صادقي مي گويد :

" حدود بيست سال كه من با او در تماس بودم و اكثراً در كنار يكديگر بوديم ، ايشان دائم الوضوء‌ بودند و هميشه در حال بحث و پاسخ به سؤالات ديني . او مقيد به عبادات و حتي عمل به مستحبات و ترك مكروهات بود و با وجود اين هرگز به اعمال خود مغرور نبود و هميشه در حال خوف و رجاء به سر مي برد . فراموش نمي كنم كه وقتي چهل ساله شد سعي مي كرد مراقب اعمال خود باشد .

دكتر صادقي به شؤون مادي توجهي نداشت ، او سمت دانشگاهي و نمايندگي مجلس را به قول معروف يدك مي كشيد و برايش هدف نبود و آن را وسيله تبليغ مي دانست . وي دو برابر كار دانشگاهي خود ، كارهاي تبرعي و مجاني داشت و هرگز راضي نبود كه او را با نام و عنوان خاصي معرفي كنند .

چه بسا سال ها در محلي زندگي مي كرد و كسي نمي دانست كه او دكتر است و استاد دانشگاه . او پس از حدود بيست سال سابقه كار در آموزش و پرورش و استادي دانشگاه و نمايندگي مجلس شوراي اسلامي در حالي كه شبانه روز بيش از 12 ساعت فعاليت داشت ، تنها خانه اي محقر در محله اي مستضعف نشين مشهد داشت .

دكتر صادقي طرفدار ولايت فقيه و از عاشقان راه امام خميني (ره) و از شيفتگان آن بزرگ مرد تاريخ بود . حتي سال ها قبل از انقلاب در جلسات خصوصي با من حرف ها داشت و از شخصيت علمي و متقي حضرت امام و مبارزات ايشان سخن ها گفت و پس از انقلاب در جهت آرمان هاي امام خدمات زيادي را انجام داد .

چند روز قبل از شهاتش در مشهد نزد من آمد ، ضمن اظهار رضايت از برنامه هايش به من گفت : هيچ بدهي ندارم ... عكس بزرگي چاپ كرده ام و آماده آماده ام . آري آن مرد خدا آن زاهد بي پيرايه ، بالاخره به آرزوي خود كه درجه رفيع شهادت باشد ، رسيد . " (7)

فاطمه صادقي ، خواهر شهيد مي گويد :

" برادرم به من گفت : دعا كن تا من شهيد شوم ،‌ او مخفيانه به فقرا كمك مي كرد ."

محمد صادقي فرزند ارشد شهيد صادقي مي نويسد :

" پدرم در زندگي از اخلاص و صفاي باطني برخوردار بود كه توصيف آن امكان ندارد و بارها خود به زبان مي آورد كه آرزوي شهادت دارد ."

 

پی نوشت:

1. مقاله نگاهي كوتاه به زندگي حجت الاسلام و المسلمين شهيد دكتر قاسم صادقي ، به قلم همسر شهيد صادقي

2. ن . ك ارشاد القلوب ، ج 3 ،‌ص 423 ، امام صادق (ع) مي فرمايد : شيعيان ما از مازاد آب و گل ما آفريده شده اند .

3. فتح/ 29 ، "‌ محمد (ص) فرستاده خدا و كساني كه با اويند در برابر كفر سرسخت و در ميان خود مهربانند ".

4. زيارت جامعه كبيره

5. مقاله نگاهي كوتاه به زندگي حجت الاسلام و المسلمين شهيد دكتر قاسم صادقي ، به قلم همسر شهيد صادقي

6. مصاحبه آقاي نورالديني دوست آقاي صادقي

7. انجوي نژاد ، مهدي ، خصوصيات و خاطراتي در مورد شهيد صادقي ، روزنامه قدس ، 30/3/69

 

فضیلت های ماندگار(1)

 

فضیلت های ماندگار(2)

 

فضیلت های ماندگار(3)

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31