« قسمت سوم مصاحبه با شاهدان »

فرهاد پاکار از کرمانشاه :

 

Farhad Pakar

من به خاطر مشکلات مالی و وعده وعیدهای دروغین منافقین که می گفتند ماهیانه 500 دلار به شما حقوق می دهیم از مرز پاکستان به قرارگاه اشرف رفتم ، بعد از ورود ما تعدادی برگه آوردند و گفتند باید اینها را امضا کنید .

در ضمن قبل از آن گفته بودند هر کس بخواهد به اروپا اعزام می شود ، ولی در موقع امضای برگه ها فهمیدیم که باید همانجا بمانیم ، به همین جهت لباس نظامی پوشیدیم و به مدت یک هفته به قرنطینه رفتیم .

هر چند ما اعتراض کردیم که می خواهیم برگردیم اما آنها قبول نمی کردند و ما را به دوره های پذیرش فرستادند و گفتند که شما تعهد داده اید تا دو سال اینجا بمانید ، بعد از آن شما را به زندان خروجی می فرستیم و سپس به زندان ابوغریب و استخبارات عراق منتقل می شوید ، به هر شکل می خواستند کاری بکنند تا ما از بازگشت و قصد جدا شدن از سازمان منصرف شویم .

عیسی بلوچی ، از بلوچستان شهرستان نیک شهر :

Baloochi

من در مورد فعالیت ها و عملکرد سازمان منافقین مواردی را ذکر می کنم :

1. نسل کشی جوانان ایران و دعوت کردن آنان به راه خلاف و حرام .

2. آموزش خودکشی با عملیات انتحاری و یا خود سوزی .

3. ایجاد اختلاف و جنگ و دعوای روزانه بین نیروها با انجام عملیات جاری در بین آنها .

4. وادار کردن اعضا به خواندن و بیان گناهان خودشان و خانواده شان در برابر جمع زیادی از افراد .

5. طلاق اجباری خانواده ها و همسر و فرزندان .

6. عقیم کردن مردان و زنان .

7. شکنجه دادن اعضایی که نظراتی مخالف با سازمان داشتند و حتی کشتن و زنده به گور کردن آنها .

8. ممنوعیت شنیدن و خواندن اخبار و حوادث ایران برای اعضا .

9. تحریف عقاید و باورهای اسلامی و توهین به آنها .

10. شستشو دادن مغزهای اعضا در جهت مبارزه و ظلم و از بین بردن ترحم و شفقت و دیگر ارزش های اخلاقی و انسانی .

_ آیا در قرارگاه اشرف به کار یا حرفه ای خاص مشغول بودید ؟

خیر ، در آنجا فقط می خواستند ما سر کار باشیم ، به همین جهت ما را وادار به انجام کارهایی عبث و بی فایده و بعضاً خنده دار می کردند ، مثلاً من مسئول شستن یکی از خیابان ها بودم ، دیگری مسئول تمیز کردن سالن بود ، عده ای مسئول خراب کردن لانه پرندگان بر روی درخت ها بودند و از این قبیل کارها .

اسماعیل طالبی :

 

Smaeel Taleby

به نظر من حدود 40 تا 50 درصد از کل جمعیت حاضر در قرارگاه اشرف که حدود 3000 نفر می باشند مایلند تا شرایطی فراهم شود که به ایران بر گردند .

_ چه شد که به سازمان راه یافتید ؟

من برای کار کردن به ترکیه رفته بودم ، در یکی از کافه های ایرانی موجود در استانبول مشغول چای خوردن بودم که یکی از هواداران سازمان با من مشغول صحبت شد ، گوشه ای از برنامه های و مبارزات سازمان را برایم گفت .

من به او گفتم که برای کار کردن و کسب درآمد به ترکیه آمده ام و به جنگ و مسائل سیاسی کاری ندارم ، اما او از راه دیگری وارد شد و گفت تو بیا و چند ماهی را در عراق بمان تا زبان انگلیسی را یاد بگیری ، پس از آن به اروپا برو و جزو هواداران قرار بگیر .

در آنجا خانه ، ماشین و همه امکانات زندگی خوب را به تو می دهند و تو بدون دغدغه زندگی راحتی را خواهی داشت ، لذا با این وعده وعیدها راهی عراق شدم ، اما پس از مدت کوتاهی فهمیدم که تمام آن مطالب دروغ بوده و من را فریب داده اند .

سازمان همیشه به دنبال این بود که از ایجاد تجمعات اعضا جلوگیری کند و به آنها محفل می گفت ، سازمان چون خودش می دانست که بر حق نیست و اشکال فراوان دارد از این رو می ترسید که اعضا در محافل بر ضد سازمان با هم صحبت کنند و فعالیت های سازمان را زیر سؤال برده و ذهن یکدیگر را نسبت به سازمان خراب کنند ، کار را به جایی رسانده بودند که دو برادر در واقع می ترسیدند با هم صحبت کنند .

عادل خلخالی زر :

Adel Khalkhaly Zar

در کمپ آمریکایی ها جایی وجود داشت به نام بانکر که از سوله های مخصوص مهمات تشکیل می شد ، این بانکرها مخصوص کسانی بود که اعتراض و اعتصاب می کردند و دست بسته به آنجا منتقل می شدند ، مکان هایی دیگری هم به نام ایزولیشن که شبیه به بانکرها بود و پس از آنها درست شدند .

در سازمان زنان زیادی وجود دارند که به دنبال راهی برای خروج از قرارگاه و رفتن به کمپ آمریکایی ها هستند ، حتی تعدادی زیادی هم دوست دارند که به ایران برگردند ولی آن قدر سازمان زنان را ترسانده و تحت فشار قرار داده است که آنها جرأت ابراز چنین درخواست هایی را ندارند .

و به طور کل فشارها حاکم بر زنها بیشتر از مردان است ، از این رو تعداد مردان جدا شده بسیار بسیار بیشتر از زنان است ، مثلاً در کمپ آمریکایی ها فقط دو یا سه زن وجود دارند اما تعداد مردان دهها برابر آنهاست .

سازمان برای آمریکا حکم دستمال یک بار مصرف را دارد ، یعنی تا زمانی که سازمان اطلاعات و اخبار ایران را به آنها می دهد خوبند ، اما در غیر این صورت و پس از کسب اخبار ایران ، آمریکا سازمان را مانند دستمال مصرف شده به کنار می اندازد زیرا تاریخ مصرف آنها تمام شده است .

آمریکا بدش نمی آید که سازمان را تحت سلطه خود بگیرد و از طریق آنها به مقاصدش برسد ، ولی با استقلال و خود مختار بودن سازمان هم مخالف است ، از این رو اگر خدای ناکرده آمریکا به ایران حمله کند که خوابش را هم نمی تواند ببیند ، ما اولین کسانی هستیم که به دفاع می پردازیم چرا که می دانیم اگر آمریکا بر ایران مسلط شود امثال مثل رجوی ها را بر سر کار می آورد .

یکی دیگر از اقدامات دروغین سازمان این بود که برای بالا بردن روحیه افراد ، اطلاعیه ها و اعلامیه های دروغین و ساختگی در بین اعضا پخش می کردند ، مانند خروش ببر یا غرش ببر .

سازمان این اطلاعیه ها را بیشتر در لایه های پایین توزیع می کرد تا آنها را با انگیزه کند ، مثلاً اطلاعیه می دادند که در منطقه نارمک تهران فلان عملیات انجام شده و موفقیت آمیز بوده است ، در حالی که این اخبار از ریشه دروغ بوده و اصلاً وجود خارجی نداشت .

سازمان از صدام درخواست دریافت سلاح ها و تانک های دست دوم و خراب را داشت تا اعضا را از صبح تا شب مشغول تعمیر و راه اندازی آن تانک ها کند که مبادا اعضا وقت خالی پیدا کنند که به فکر مسائلی از قبیل خانواده ، همسر ، محفل زدن ، صحبت کردن علیه سازمان و غیره بیفتند .

و عراق هم علاوه بر این سلاح ها ، سلاح ها و تجهیزات نظامی فراوانی به سازمان می داد ، زیرا از آنها در جنگ خودش با ایران بهره فراوان می برد .

پس از جنگ آمریکا علیه عراق ، سازمان تمام تجهیزات و امکانات ساختمان های دولتی و غیر دولتی عراق را غارت کرد ، در این راه حتی از پریزهای برق هم چشم پوشی نکرد ، مثلاً ماشین هایی که برخی افراد دزدیده بودند را با نصف قیمت و بدون سند می خریدند .

با این وجود جنگ آمریکا برای سازمان خیلی ضرر داشت ، حرف سازمان این بود که آمریکا نباید به عراق حمله می کرد و می بایست ایران را مورد تهاجم قرار می داد ، در واقع جنگ آمریکا علیه عراق باعث قطع وابستگی سازمان به حزب بعث و صدام شد از این رو به دنبال راهی برای ایجاد ارتباط و تقویت روابط گذشته با آمریکا رفتند .

و چون آمریکا عراق را در لیست تروریست ها قرار داده بود و طبعاً سازمان را هم به دلیل ارتباط با صدام تروریست معرفی کرده بود ، سازمان برای دفع این ادعا اقدامات جدیدی انجام داد .

مثلاً بازارهایی به نام بازار سلام تأسیس کرد و یا بازارهای عرضه محصولات و صنایع دستی ، که با این کار به آمریکا بگوید ما خودکفا بوده و از صدام هیچ کمکی دریافت نمی کردیم ، و جالب این که برنج هایی که وارد قرارگاه می شد آرم و علامت آمریکا بر روی کیسه ها داشت .

_ چه تعریفی از شخص مسعود رجوی دارید ؟

مسعود یک فرد دلقلک بیشتر نیست ، خودش هم می داند که حرف ها و اعمالش پشتوانه ندارد و فکاهی است ، به عنوان مثال آنها اعتراض می کردند که در ایران نظام حاکم زن ستیز است و خانم ها و آقایان را در اتوبوس های شهری از یکدیگر جدا می کند .

در حالی که موضوع خنده دار اینجا بود که خودشان روز استفاده از پمپ بنزین را برای مردان و زنان جدا کرده بودند ، یعنی روزهایی را برای آقایان و روزهای متفاوت دیگری برای خانم ها مشخص شده بود که از پمپ بنزین استفاده کنند .


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31