اسناد اتحادیه کمونیست های ایران در واقعه آمل(26)

Amol

دادستان: بسم الله مبیر الظالمین، ریاست محترم دادگاه انقلاب اسلامی مرکز. با احترام تمام، کیفرخواست صادره علیه متهم به مشخصات زیر به حضورتان تقدیم می گردد:

آقای جهانگیر احمدی گل تپه ای، فرزند شیر علی، با نام مستعار جهان، با شناسنامه شماره 1، صادره از تهران، متولد 1338، مجرد، تبعه ایران، اهل تهران، مقیم مجیدیه، عضو گروهک سربداران جنگل، تاریخ دستگیری 23 فروردین 61 .

موارد اتهام :

1- عضویت در گروهک سربداران جنگل، وابسته به اتحادیه کمونیست های ایران و اقامت قریب 6 ماه در جنگل های آمل جهت مبارزه مسلحانه علیه نظام الهی جمهوری اسلامی، صفحه 19 پرونده.

2- شرکت مستقیم در درگیری مسلحانه 22 آبان در داخل جنگل که در این درگیری، متهم به سلاح گرم مسلح بوده و یکی از برادران پاسدار در جریان این درگیری به شهادت می رسد، صفحه 19 پرونده.

3- شرکت مستقیم در درگیری های مسلحانه زرکه که هدف غایی این درگیری، تصرف منطقه و سپس نزدیک شدن به شهر آمل و ایجاد غائله و کشتار در شهر بوده. مسئولیت نامبرده در این درگیری های خونین، ایجاد خط آتش پشتیبانی جهت عقب نشینی افراد خط مقدم بوده است، صفحه 19.

4- شرکت مستقیم در حمله به شهر آمل و کشتار ده ها تن از امت حزب الله در 6 بهمن سال 60، نامبرده در این درگیری مسلح به سلاح ژ3 و سر تیم بوده و طی یک روز درگیری در شهر دست به هر جنایت هولناکی زده؛ از جمله زخمی نمودن چند تن از برادران پاسدار و برادران جان بر کف ژاندارمری و همچنین مردم عادی و غیر مسلح که بعضاً به شهادت آنان منتهی گردیده است.

5- بعد از پایان درگیری حمله به آمل، غروب 6 بهمن، به جنگل فرار کرده و به اصطلاح خودشان از شهر عقب نشینی می نمایند و پس از آن، شرکت مستقیم در درگیری تاریخ 20 بهمن سال 60 در منطقه ای به نام «گزنه سرا» که در این درگیری، نامبرده از ناحیه سر زخمی می گردد، صفحه 48.

متهم فوق الذکر شروع فعالیت های سیاسی خود را از سال 58، توسط گروهک های ضد انقلاب شروع نموده، تا اواخر شهریور 60 کماکان در این مسیر از خود مایه گذاشته است؛ تا این که در این تاریخ جهت یک مبارزه مسلحانه تحت عنوان به اصطلاح «قیام فوری» به اتفاق دیگر افراد ملحد و محارب ، راهی جنگل های شمال می شود.

و طی اقامت 6 ماهه خود در جنگل از هیچ حرکتی در جهت پیشبرد اهداف شوم سربداران مضایقه نداشته و در اکثر درگیری های خونینی که طی این مدت به وقوع پیوسته، وی نقش فعال و ویژه ای داشته و به دست خود، همان طور که فوقاً آمد، جنایت های هولناکی را پدید آورده است.

با توجه به مراتب فوق، مجرمیت نامبرده از نظر این دادسرا محرز و مسلم است. از حضور محترم دادگاه انقلاب اسلامی مرکز تقاضای صدور رأی عادلانه شرعی و اشد مجازات را دارم.

دادستانی انقلاب اسلامی مرکز

سید اسدالله لاجوردی

آیت الله گیلانی: آقای جهانگیر، شما کجایی هستید؟

احمدی: بسم الله الرحمن الرحیم، من، پدر و مادرم اراکی هستند.

آیت الله گیلانی: خوب، در دفاع از خودتان صادق راستگو باشید. چقدر درس خوانده اید؟

احمدی: دیپلم گرفتم.

آیت الله گیلانی: چه وقتی شما را دستگیر کردند؟

احمدی: من در 21 فروردین سال 61 دستگیر شدم.

آیت الله گیلانی: بعد از فاجعه آمل کجا بودی، آقای جهانگیر؟

احمدی: بعد از فاجعه آمل به جنگل رفتم، می خواستم همه بچه ها را پیدا کنم، ببینم چکار باید بکنیم.

آیت الله گیلانی: بچه ها را پیدا کردید؟

احمدی: بله، بچه ها را پیدا کردیم.

(این قسمت ضبط نشده ، حدود 7 و 8 دقیقه)

آیت الله گیلانی: بفرمایید تغذیه شما از کجا تأمین می شد؟ آیا دزدی هم می کردید؟ از کجا؟

احمدی: از گزنه سرا  و عموماً برنج، آرد، روغن و ... تقریباً همه چیز غیر از گاو و گوسفند که آنجا وجود نداشت.

آیت الله گیلانی: آیا به جاهای دیگری هم دستبرد زدید؟ و آیا از حشم دارها و گاوداری های جنگل به زور می گرفتید یا آنها به اختیار می دادند؟

احمدی: در این مورد، بچه های محلی بیشتر می توانند توضیح دهند؛ البته هم با زور بوده و هم بعضی ها همین جوری می دادند.

آیت الله گیلانی: در این مدت 6 ماه که در جنگل بودید، دیگر چه کارهای خلافی از شما سر زد؟

احمدی: چیز دیگری وجود نداشت. منظور شما چیست؟

آیت الله گیلانی: بفرمایید که جمعیت شما چند مرد و زن بود؟

احمدی: تقریباً 96 نفر مرد و 4 نفر زن بودیم و این دخترها ازدواج کرده بودند؛ غیر از یکی که در آمل اعدام شد؛ از این نظر فسادی نبود.

آیت الله گیلانی: پس شما راجع به بند اول قبول دارید که حدود 6 ماه در جنگل های آمل  بوده اید و در آنجا سرقت نیز داشته اید. اما اتهام دوم: شرکت مستقیم در درگیری های مسلحانه 22 آبان در داخل جنگل که در این درگیری متهم مسلح به سلاح گرم بوده و یکی از برادران پاسدار نیز در جریان این درگیری به شهادت رسید، درست است؟

احمدی: بله!

آیت الله گیلانی: قاتل آن پاسدار کی بوده؟

احمدی: کاک رشید.

آیت الله گیلانی: کاک رشید زنده است یا اعدام شده؟

احمدی: فکر می کنم زنده باشد و دستگیر هم نشده است.

آیت الله گیلانی: آقای احمدی! بازجوی شما قبل از آمدن به اینجا گفتند که ایشان صداقت دارند و بیشتر مطالب را راست می گویند. در حمله به شهر آمل مشهور است که شما یکی از پاسداران مجروح را تیر خلاص زدید، درست است؟

احمدی: بله، من این را به بازجویم گفتم، منتها جریان طور دیگری بود. من آن موقع عذاب وجدان داشتم و این طور گفتم ... یعنی قبول دارم، منتها سلاح پاسدار را که برداشته بودم، مسلح بود. دست من روی ماشه رفت و بدون این که خودم بخواهم تیر شلیک شد. ولی خودم به برادر بازجویم گفته بودم که من تیر خلاص زدم؛ در حالی که قبلاً دیدم میرزا یوسف تیر خلاص زده بود، یعنی اصلاً احتیاج به این کار نبود.

آیت الله گیلانی: میرزا یوسف، تیر خلاص زده بود و شما دستت روی ماشه رفت و بی اختیار شلیک شد؟

احمدی: این را می خواستم به بازجویم بگویم، منتها گفتم که شاید همان طوری که من آن موقع گفته بودم، بوده باشد. به خودم اعتماد نداشتم. البته نمی خواهم بگویم که من این کار را نکرده ام، به عنوان دفاع نگفتم، همین طوری گفتم.

آیت الله گیلانی: بله، در پرونده به کیفرخواستت هم این مطلب را تذکر نداده بودند، ولی به من گفتند که تیر خلاص زدید.

احمدی: خدا را به شهادت می گیرم که راست می گویم. من دستم روی اسلحه بود، اسلحه همین برادر پاسدارمان را که پر بود و من نمی دانستم، از ضامن خارج شده بود. من به بازجویم گفتم من این کار را کرده ام، ولی بعدها می خواستم بگویم که واقعیت جریان، این طوری بوده، رویم نشد بگویم، گفتم موردی ندارد.

آیت الله گیلانی: آقای جهانگیر خان، شما نام آن پاسدار را می دانید؟

احمدی: نه! در منطقه، در خیابان طالقانی شهید شد و احتمالاً اهالی منطقه می دانند. من به دو تا ماشین تیراندازی کردم، یکی اش مال ژاندارمری بود و دیگری هم مردم عادی بودند که خوابیده بودند ته وانت؛ به اینها تیراندازی کردم.

مردم می گفتند زخمی شده اند، ولی نگفتند که کسی هم شهید شده یا نه؟ در یک مورد هم در محله اسپی کلا، شخصاً به یک دکتر تیر زدم به بازوی راستش. در ضمن برادران ژاندارمری را بعداً ما از طریق مردم آمل فهمیدیم که غیر مسلح بوده اند.

آیت الله گیلانی: بند سوم: شرکت مستقیم در درگیری های مسلحانه زرکه که هدف غایی این درگیری، تصرف منطقه و سپس نزدیک شدن به شهر آمل و ایجاد غائله و کشتار در شهر بود و مسئولیت نامبرده در این درگیری های خونین ایجاد شده، ایجاد خط آتش پشتیبانی جهت عقب نشینی خط مقدم بوده است، قبول دارید؟

احمدی: بله!

آیت الله گیلانی: بند چهارم: شرکت مستقیم در حمله به شهر آمل و کشتار دهها تن از امت حزب الله در 6 بهمن سال 60، نامبرده در این درگیری مسلح به سلاح ژ3 سرتیم بوده و طی یک روز درگیری در شهر دست به هر جنایتی زده. از جمله زخمی نمودن چندین نفر از برادران پاسدار و برادران ژاندارمری و همچنین مردم عادی و غیر مسلح که بعضاً به شهادت آنها منتهی گردیده است. قبول دارید؟

احمدی: بله، البته تنها نبودم، با دو نفر دیگر بودم؛ یکی همین میرزا یوسف که دستگیر شده و باید در اصفهان باشد و دیگری یوسف گرجی که کشته شده.

آیت الله گیلانی: بله، در این زد و خورد در شهر آمل چقدر اموال مردم را غارت کردید؟ می توانید ارزیابی کنید چه مبلغ بوده و چه اجناسی بوده؟

احمدی: اکثراً اسلحه و مهمات و نارنجک و این چیزها بوده که در همان شهر ماند.

آیت الله گیلانی: مغازه ای را نشکستید؟

احمدی: نه و تا آنجا که من می دانم افرادی هم که با من بودند، نکردند، دیگران را نمی دانم.

آیت الله گیلانی: بسیار خوب. بند پنجم: و بعد از پایان درگیری حمله به آمل، غروب 6 بهمن به جنگل فرار کرده و به اصطلاح از شهر عقب نشینی کردند. مثل عقب نشینی صدام که مدعی بود ما عقب نشینی کرده ایم، ولی مردم آمل شما را بیرون کردند، و پس از آن شرکت مستقیم در درگیری های تاریخ 20 بهمن 60 در گزنه سرا که در درگیری نامبرده از ناحیه سر مجروح می شود. درست است؟

احمدی: بله!

آیت الله گیلانی: توضیح بدهید؟

احمدی: من در سال 58، در کلاس آموزشی رادیو و تلویزیون، با یک نفر به نام فرامرز آشنا شدم. این دوستی ما خیلی صمیمانه بود؛ همین دوستی باعث گمراهی من شد. در 59 هوادار شدم.

آیت الله گیلانی: فرامرز کیست؟

احمدی: به گمانم کشته شده، هنوز از سرنوشتش خبری نیست. اسمش فرامرز فرزان  بود. در جنگل هم بود، به آمل هم آمد.

آیت الله گیلانی: خوب حالا ، چه موضعی دارید؟

اسناد اتحادیه کمونیست های ایران در واقعه آمل(۲۵)


مطالب پربازدید سایت

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

حمله تروریستی به سه نقطه شهرستان چابهار و راسک

تعداد شهدای حمله تروریستی به راسک و چابهاربه 16 نفر رسید

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان