طریق کامیابی(5)

Kamyab02

حمله ي ارتش به مشهد:

چنان كه پيشتر بدان اشاره شد، شهيد كامياب علاوه بر اين كه تعهد و احساس مسؤوليت زيادي نسبت به انقلاب داشت، از فن سخنراني نيز به خوبي استفاده مي كرد و با بيان شيرين و شيوا و مستدل خود گاهي از فجايع بزرگي جلوگيري ميكرد.

دربحبوحه ي انقلاب در سال 1357، اوضاع مملكت دچار تشويش و از هم گسيختگي شده بود و بسياري از نيروهاي اداري و لشگري هنوز باورشان نشده بود كه رژيم پهلوي در حال ازدحام و از هم پاشيدگي است، لذا مردد بودند كه آيا به مردم بپيوندند يا در مواضع خود باقي بمانند. براي مثال در زماني كه ارتش و ادارات در مشهد به نيروهاي انقلاب پيوسته بودند ، هنوز در برخي شهرستانهاي كوچك اين ابهام وجود داشت كه آيا انقلاب به پيروزي رسيده است يا خير، يكي از اين موارد، ارتشيان تيپ مستقر در تربت جام بودكه بعد از اين كه متوجه شده بودند لشگر 77 ارتش در مشهد به انقلاب پيوسته است، آنها در صدد برآمده بودند كه به مشهد حمله كنند كه در اين هنگام، شهيد كامياب مأموريت پيدا مي كنند به تربت جام بروند وبا آنها صحبت كنند.

دراين باره سيد محمد كامياب مي گويند:

بعد از اين كه قرار شد شهيد كامياب به تربت جام بروند، چون از قبل با محيط تربت جام و فريمان آشنا بودند، با هلي كوپتري به آن جا رفتند. تا آن هنگام ارتشي ها تا ميدان تربت جام هم آمده بودندكه شهيد كامياب به سمت آنها رفتند و گفتند صبر كنيد من اندكي با شما صحبت دارم، اما آنها ا ز صحبت و مذاكره با شهيد كامياب امتناع مي ورزند، ولي شهيد كامياب خطاب به آنها مي گويند: ما نه اسلحه داريم نه مي خواهيم شما از مأموريتتان باز گرديد، تنها با شما مي خواهيم صحبت كنيم، اگر متقاعد نشديد مي توانيد به راهتان ادامه دهيد . سپس شهيد كامياب با همان متانت و آرامشي كه داشت با سخنان گيرا و جذّاب خود شروع به صحبت كردند، تا اين كه ارتشيها آرام شدند و مطالب را با دقت گوش دادند، سپس سؤالاتي بين ارتشيها و شهيد رد و بدل مي شود تا اينكه سرانجام شهيد كامياب آنها را قانع مي كند كه به خيل عظيم انقلاب بپيوندند. در پايان ، فرماندهان تيپ، با شهيد كامياب دست دادند و همديگر را در آغوش كشيدند و به مردم پيوستند و راهي پادگان خود شدند.

ولايت و شهيد كامياب:

محور اغلب سخنراني هاي شهيد كامياب بخصوص در بحبوحه ي سال هاي انقلاب، ولايت بود. ايشان سعي داشت كه اندك اندك ، اين مسأله راباز كند كه حكومت در اسلام بايد در دست ولي فقيه باشد و با اين ولايت و فقاهت در شخص امام خميني متجلي است .

آقاي سيد محمد كامياب در اين باره ميگويند:

زمينه ي صحبت شهيد كامياب مسائل ، فراموش شده ي اسلام بود. بيشتر به اهدافي كه امام حسين (ع) براي آنها قيام كرده بودند، توجه داشت و در باره ي آن مسائل صحبت مي كرد. البته به مسائل ظاهري عزاداري و تعزيه نيز توجه مي كردند ولي هدفشان اين بود كه فلسفه ي قيام امام حسين (ع) را به صورت اصولي براي مردم روشن سازند و اين كه اين ها چيزي جز ولايت نمي تواند باشد و اين ولايت در ائمه ي اطهار مطلق است، و چون به مجتهد جامع الشرايط مي رسد، ادامه مي يابد ولي با مسؤوليت كمتري . اما در اصل موضوع مشكلي وجود ندارد.

كيفيت سخنراني هاي شهيد كامياب :

همگان به دلنشيني سخنرانيهاي شهيد كامياب اعتراف دارند، بيان شيوا و سخنان بليغ و گويا و صداي گرم و چهره ي گيراي آن شهيد، هر مستمعي را براي شنيدن سخنان شيرينش مجذوب مي كرد. آقاي سيد محمد كامياب در اين باره مي گويند:

در مجلسي كه بزرگان زيادي ، حضور داشتند و در منزل آقاي غفاري از مبارزان برگزار شده بود، اتفاقاً آيت الله خزعلي و رهبر معظم انقلاب نيز بودند. شهيد كامياب سخنراني كوتاهي ، در حدود 20 دقيقه در آن مجلس كردند. بعد از اين كه سخنراني و منبر ايشان تمام شد، آيت الله خزعلي گفتند: ماشاء الله ، ماشاء الله من فكر نمي كردم در مشهد، چني طلاب فاضل داشته باشيم كه به اين خوبي بتوانند سخنان مفيد و مورد استفاده عموم بيان كنند. سپس در حالي كه به مقام معظم رهبري توجه كردند، گفتند: آقا شما واقعاً طلاب خوبي داريد و من مي توانم ادعا كنم كه حوزه ي علميه ي مشهد چيزي از حوزه ي علميه قم كم ندارد و شما حقيقتاً اين جا غني هستيد و به همين دليل هم هست كه فكرميكنم شما مردم را خوب آماده كرده ايد . زمينه هايي را مي بينم كه شما زودتر از ما در رابطه با مسائل انقلاب به ثمر برسيد . مي توان گفت دربعد تبليغي ، شهيد كامياب انصافاً و حقاً يكي از موفقترين شاگرادان حضرت آيت الله خامنه اي بودند. او با توكل به خدا و ايمان راسخي كه داشت ، پيام نهضت حضرت امام خميني را به تمام شهرهاي كشور رساند و حتي لحظه اي در اين رسالت دشوار سستي به خود راه نداد. او به راستي پيام آور آزادي واستقلال براي كشور اسلاميمان بود.

حجت الاسلام والمسلمين غزالي در اين باره مي گويند:

شهيد كامياب وجهه ي مردمي تري داشتد و به راحتي مي توانستند با افراد طبقات گوناگون اجتماعي رابطه برقرار كنند، البته دوستان د يگر نيز سخنرانان خوبي بودند ولي قابل قياس با آقاي كامياب نبودند، زيرا هم تحصيلات خوبي داشت و هم از فن منبر و سخنراني ، به خوبي استفاده مي كرد.

حجت الاسلام و المسلمين عجم نيز در اين باره مي گويند:

كار اصلي شهيد كامياب، سخنراني و تبليغ بود و در پخش كتاب هاي مفيد و اعلاميه هاي امام و آيت الله خامنه اي نقش مهمي داشتند، هوش و استعداد خوبي داشتند، مطالب را زود مي گرفت و حرف نو را خوب درك مي كرد، قدرت بيان ايشان بسيار عالي بود و محور منبرهايش مسائل انقلابي و اسلامي و تفكر بود، براي مثال از فقر دراسلام يا توحيد دراسلام و يا مسائلي مانند امامت ، نبوت ، فلسفه ي نبوت ، عدالت و آزادي و كرامت انسان صحبت مي كرد و به انقلاب اسلامي ربط مي داد.

رهبر معظم انقلاب دراين باره مي گويند:

ايشان يكي زا عناصر تعيين كننده در تبليغات اسلامي و انقلابي درخراسان بود و شهادت ايشان واقعاً از اين جهت ثُلمبه ی، خسارتي بود كه ما اين را نبايد فراموش كنيم.

مسؤوليت هاي شهيد كامياب پس از پيروزي انقلاب :

شهيد كامياب پس از پيروزي انقلاب، تلاش خود را دو چندان كرد. او كه سالها در سنگر مبارزه با رژيم از هيچ گونه فعاليت و مبارزه اي در نقاط مختلف كشور دريغ نكرده و در آرزوي برپايي نظام جمهوري اسلامي بود، پس از انقلاب ، احساس مسؤوليت بيشتري مي كرد و مي كوشيد تمام توان و تلاش خود را در راه تثبيت نظام انقلاب به كار گيرد ، لذا در سمتهاي متعددي، مشغول كار شد:

 

 

Kamyab1

 

الف – ارتش :

وي مدتها در دايره ي عقيدتي ، سياسي لشگر 77 خراسان به امور مختلف رسيدگي مي كرد و مراسم صبحگاه ارتش با حضور ايشان برگزار مي شد.

ب – كميته ي انقلاب اسلامي :

وي در قسمت تحصيلات و ارزشيابي كميته ي انقلاب اسلامي نيز فعاليت مي كرد.

ج – عضو شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي استان خراسان :

ايشان علاوه برعضويت در شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي ، مسؤوليت واحد اعزام مبلغ و تبليغات را برعهده داشت . حجت الاسلام والمسلمين غزالي دراين باره مي گويد:

بعد از پيروزي انقلاب روحانيان مبارز، كارهاي گوناگوني را برعهده گرفتند، برخي در كار برقراري نظم و امنيت شهر، برخي ديگردر دانشگاه فعاليت مي كردند. ايشان بعد از انقلاب درحزب جمهوري، فعاليت هايشان را متمركز كردند و همراه شهيد هاشمي نژاد كارهاي تبليغاتي را انجام مي دادند، زيرا در آن اوايل، برخي گروه ها در صدد بودند جوانان و مردم را منحرف كنند يا برخي مسائل ديگر به وجود بياورند كه شهيد هاشمي نژاد و كامياب سعي مي كردند با سخنراني و تبليغات افكار و عقايد اسلامي ، جلوي حركات آنها را بگيردند.

د- مجلس شوراي اسلامي :

شهيد كامياب، نماينده مجلس بود و با اكثريت آراء به آن راه يافت ، در اين باره ، در آينده بيشتر سخن خواهيم گفت .

ديداري بهشتي :

در اوايل انقلاب ، شهيد كامياب همراه مرحوم رباني ، موفق به زيارت حضرت امام مي شوند. چند لحظه اي در كنار حضرت امام مي نشينند و با همديگر به آرامي سخن مي گويند و گهگاه امام تبسمي ميكند. درباره ي چگونگي اين ديدار عاشقانه سيد محمد كامياب مي گويد:

وقتي وارد اتاق حضرت امام شديم ، مرحوم رباني سعي مي كردند كه شهيد كامياب در كنار حضرت امام بنشيند و خودشان مقداري دورتر نشستند، سپس شهيد كامياب با همان متانت و وقار در كنار حضرت امام نشستند ، واقعاً آن فضا براي شهيد كامياب ، فضايي بهشتي بود ايشان به آرامي ، با امام شروع به صحبت كردند و مي ديدم كه امام به آرامي سخنان ايشان را گوش مي دهد و گاهي لبخندي مي زدند. متوجه نمي شديم كه ايشان چه مي گويد. بعد از ملاقات با امام ، وقتي به چهره ي شهيد كامياب نگريستم ، احساس كردم كه خوشحالي زايد الوصفي در چهره و وجودش موج مي زند و بسيار خرسند بود كه لحظاتي را را مراد خود سپري كرده است .

آري ، شهيد كامياب ، به راستي ، عاشق امام خميني بود، و اين عشق در تمام سخنرانيهايش، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب، خود را نشان مي داد ياد هر دو سفر كرده ، گرامي و مستدام باد.

در سنگر مجلس :

شهيد كامياب كه به اصول و ارزشهاي اسلامي سخت پايبند و متعهد بود، قلبش براي اسلام و اجراي قوانين اسلامي مي تپيد . از اين رو براي تحقق اهداف و آرمانش كه پياده شدن احكام اسلامي بود، سنگر مجلس را انتخاب كرد. او با وارستگي خاصي ، اعتقاد داشت كه اگر در مجلس شوراي اسلامي افرادي مكتبي، متدين، متعهد و آگاه به مسائل سياسي روز و معتقد به آرمان هاي حضرت امام ، حضور داشته باشد، نظام جمهوري اسلامي به اهداف خود خواهد رسيد از اين رو، براي قبول آن مسؤوليت ، پس از اين كه علما و روحانيان مبارز مشهد از او براي تصدي اين پست حساس دعوت كردند، او نيز اعلام آمادگي كرد و با رأي قاطع مردم ، نماينده ي مردم مشهد در مجلس شوراي اسلامي گشت .

سيد محمد كامياب در اين باره مي گويد:

بعد از انفجار حزب جمهوري اسلامي و شهادت دكتر صادقي و ديالمه ، مشهد دو نفر نماينده لازم داشت كه آقايان روحانيت مبارز و علما به آقاي كامياب پيشنهاد كانديدا شدن دادند: به ياد دارم كه آيت الله طبسي تأكيد داشتند كه ما بايد افراد شناخته شده را انتخاب كنيم و ايشان هم نظرشان شهيد كامياب بود . اما شهيد كامياب مي گفتند كه تمايلي به اين كار ندارند، زيرا مي خواهم ادامه تحصيل بدهم واين مسأله مرا از تحصيل باز مي دارد، تا اين كه شهيد هاشمي نژاد با ايشان صحبت كرد و از قول آيت الله طبسي گفتند كه آقا تكليف كرده اند و فرموده اند، بگوييد آقاي كامياب كانديدا شود. هنگامي كه ايشان فهميدند كه آقا گفته اند بايد وي كانديداي نمايندگي مجلس شوند، ديگر هيچ حرفي نزدند و مخالفتي نكردند و فرمودند كه من امر ايشان را اطاعت مي كنم . لذا بلافاصله به فرمانداري رفتند و ثبت نام و به اتفاق آقاي غفوري فرد كانديد شدند و با رأي قاطع مردم ، نماينده مردم مشهد درمجلس شوراي اسلامي انتخاب شدند.

 

پی نوشت:

 

1 نقل مي كنند كه مرحوم پدر شهيد كامياب نيز كه چنان كه پيشتر ذكر شد از روحانيان گرانقدر منطقه ي گناباد بوده ، و بياني بسيار شيو ا و زيبا و منبرهاي بسيار خوبي داشته است .

 

 

طریق کامیابی(4)

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31