زندگی و مبارزات آیت الله مدنی (9)

2- الف: به ساواک احضاروضمن تهدید وی تذکر داده شود که منطقه را ترک نماید.

Madani05

ب: در صورتی که منطقه را ترک ننمود ویا از آمدن به ساواک امتناع ورزید به وسیله ی پرسنل ونیز عوامل ساواک که تا حدودی شناخته شده هستند تماس هایی با وی گرفته شود وهم زمان به نحو مقتضی توسط منابع وهمکاران ونیز افرادی که با وی مخالف می باشند موضوع وابستگی او را به ساواک رواج داده ودر مرحله ی آخر که مشارالیه تحت فشار قرار گرفته بایستی درباره ترک منطقه با او تماس گرفت.

3- با تهیه ی طرح قبلی با تشریفات قانونی از محل سکونت شخص مورد بحث بازرسی ویاد شده دستگیر وبه ساواک هدایت، چنانچه در تحقیقات معموله به انجام عملیات غیرقانونی خود اعتراض نمود پرونده ی اتهامیش تکمیل وبه دادگاه نظامی احاله خواهد شد. در غیر این صورت تعهدی مبنی بر ترک منطقه از او اخذ شود. بدیهی است چنانچه موضوع بند 3 به نحو مطلوب ،مؤثر واقع نگردید می توان پس از آزادی موضوع بند 2 را درباره ی اوبه اجرا گذارد.

رئیس سازمان امنیت واطلاعات منطقه ی لرستان

میر سپاسی 10/3/54»

بعد از ارائه ی این راه حل سخت گیری ها علیه شهید مدنی قوت گرفت وساواک این بار به صورت گسترده به انتشار نامه های بی نشان علیه وی مبادرت ورزید.در سندی که ساواک خرم آباد به ادراه ی کل سوم ارسال کرد قید کرده بود:

« در تاریخ 9/5/54 چند طغری پاکت جهت برخی افراد ناشناس خرم آباد وسیله ی پست شهری توزیع گردده است ودر نامه های فوق اقدامات مدنی تقبیح شده است.»

ویک ماه بعد در تأیید مورد بالا گزارشی از این قرار ارسال کرد که:

« در تاریخ 5/6/54 نامه هایی که حاوی مطالبی درباره ی اعمال ورفتار اسدالله مدنی بوده، جهت برخی اشخاص سرشناس خرم آباد از طریق پست شهری توزیع وارسال گردیده است.»

هوشیاری شهید مدنی ودیگر روحانیون پس از ارسال این نامه ها مثال زدنی بود. علی رغم اینکه در این نامه ها انواع اتهامات وافتراها را به شهید مدنی نسبت می دادند هیچ گاه وی کسی را به انتشار این نامه ها متهم نمی کرد ودر طول سخنرانی های خود از هیچ یک از کسانی که ساواک آنان را به عنوان نگارنده ی نامه ها معرفی می کرد بدگویی یا احیاناً آنها را متهم نمی کرد. چرا که نیک می دانست که دست ساواک در این قضیه است واین نامه ها نگاشته ی خود ساواک است. روحانیون خرم آباد نیز هوشیاری تحسین برانگیزی داشتند. آنان که از ارسال چنین نامه هایی از طرف ساواک ونیز متهم شدنشان توسط عوامل مخفی ساواک که این موضوع را به شدت اشاعه می دادند مطلع بودند بر روابطشان با شهید مدنی می افزودند وبیش از روزهای پیشین در محضر درس یا نماز وی حاضر می شدند وبه وی دلداری می دادند واین گونه اقدامات را کار معاندین وساواک قلمداد می کردند.نکته ی ظریفی که در این میان وجود دارد واز اهمیت زیادی برخوردار است سندی است که طی آن گزارشگر ساواک که در سلک مبارزان مذهبی، اقدامات شهید مدنی را گزارش می داد آن را گزارش کرده است. در این گزارش وقتی گزارشگر مکالمه ی کوتاه شهید مدنی با سید حسین جزایری درباره ی نامه های بی نشان را گزارش می کند می نویسد:

« مدنی در جواب دلداری های سید حسین چند جمله ی عربی ادا کرد.»

این امر از یک طرف نشان می دهد که شهید مدنی از حضور مأموران ساواک در آن مجلس مطلع بود واز طرف دیگر به سید جزایری اعتماد کامل داشت ونقشه ی ساواک در اختلاف انداختن میان این دو راه به جایی نبرده بود. در هر صورت این ترفند ساواک در تزلزل ایجاد کردن در صفوف مرصوص روحانیون ومبارزان سیاسی خرم آباد با شکست کامل مواجه شد وبا هوشیاری آنان این نقشه خنثی گردید. این امردر حالی مسجل می شد که شهید مدنی بر شدت فعالیت های مبارزاتی خود علیه رژیم شاه شدت بخشیده بود وبه مقابله با سیاست های رژیم می پرداخت. اوج این فعالیت های شهید مدنی اعتراض به اقدام رژیم در سرکوب تظاهرات مردم در سالگرد حادثه ی قیام 15 خرداد قم بود که در 15- 17 خرداد 54 صورت گرفت. سالگرد قیام 15 خرداد 42 در تمام سال های نهضت اسلامی گرامی داشته می شد وعلما وخطبا از فرصت آن روز استفاده می کردنئ وبه تشریع اقدامات غیر دینی رژیم وافشای چهره ی آن می پرداختند. در خرداد 1354 که به نظر می رسید شاه در اوج اقتدار قرار دارد وثروت های حاصل از فروش نفت در یکی از بالاترین حد خود بود وگمان نمی رفت اقدامی جدی علیه شاه صورت گیرد مجلس یادبودی در حوزه ی علمیه ی قم برگزار شد. در این مجلس که بیشتر روحانیون ومدرسین حوزه ی علمیه ی قم شرکت داشتند، سخنرانان ضمن گرامی داشت یاد وخاطره ی جان باختگان خرداد 42، به رژیم پهلوی وشاه حمله کردند وسیاست های سرکوب گرانه را به باد انتقاد گرفتند. این امر باعث شد تا نیروهای نظامی در اطراف مدرسه مستقر شوند تا در صورت وقوع راهپیمایی ویا تظاهرات، از گسترده شدن وکشیده شدن آن به خیابان وسطح شهر جلوگیری نمایند. این اقدام آنان یادآور خرداد 42بود، بنابر این بر هیجان مردم افزود وآنان به این اقدام ساواک ونیروها نظامی اعتراض کردند. این اعتراضات کم کم گسترده شد وبا سر دادن شعارهایی در محکومیت رژیم وحمایت از امام چون« خمینی، خمینی، خدا نگهدار تو» بمیرد ، بمیرد، دشمن خونخوار تو» به مقابله با نیروهای ساواک پرداختند. این اقدام طلاب با واکنش ساواک روبه رو شد ودرگیری میان طلاب ونیروهای ساواک شروع شد. این درگیری ها به تدریج گسترش پیدا کرد به طوری که در 17 خرداد 54 نیروهای نظامی ساعت 8 صبح، همانند فروردین 42، به مدرسه ی فیضیه هجوم بردند وبسیاری طلاب معترض دستگیر وبازداشت شدند. رسیدن این اخبار به شهرستان ها واکنش تند مبارزان سیاسی را در پی داشت ودر خرم آباد رهبری اعتراض علیه این اقدام رژیم به دست شهید مدنی بود. وی که نماینده ی تام الاختیار امام در خرم آباد ومسؤول مدرسه ی کمالیه آن شهر بود، با برگزاری سخنرانی هایی این اقدام رژیم را محکوم کرد.

 

علاوه برآن وی با تعطیل کردن اقامه ی نماز جماعت به این اقدام رژیم پهلوی اعتراض نمود.در ابتدای امر این اقدام وی تعجب آور می نماید وآن اینکه تعطیلی نماز جماعت چه اثراتی می توانست داشته باشد. چرا وی به این گونه اعتراض کرد. بر اساس گزارش های ارسالی ساواک خرم آباد به مرکز نماز جماعت شهید مدنی در مسجد شاه آباد شلوغ ترین نماز جماعت خرم آباد بود که بالغ بر صدها نفر از اهالی در آن شرکت می کردند. وقتی که آنها موقع نماز به مسجد مراجعه می کردند واقدام شهید مدنی را ملاحظه می کردند این موضوع خود به خود ایجاد سؤال می کرد وبا توجه به اینکه شهید مدنی نمی توانست علنی به ایراد سخنرانی علیه رژیم بپردازد این امر می توانست بهترین راه در جهت شناساندن اعتراض شهید مدنی ونیز عمق حرکت باشد. علاوه بر این شهید مدنی حوزه ی علمیه کمالیه خرم اباد را در اعتراض به رژیم پهلوی در سرکوب تظاهرات مردم قم تعطیل کرد وهمه ی علما به صورت متفق در این اقدام با وی همدلی واز حضور در کلاس درس حوزه خودداری کردند. شهید مدنی با این اقدامات ، اقدام رژیم در سرکوب مبارزات مردم قم را به مردم خرم اباد نمایاند وآنان را از این امر آگاه کرد.

6- مخالفت با حزب رستاخیز

یکی از اقدامات محمد رضاشاه در اواخر سال 1353، تأسیس حزب رستاخیز ملت ایران بود . وی صریحاً اعلام کرد که تمام مردم ایران باید عضو حزب رستاخیز ملت ایران شوند. وهرکس خودداری کند باید از کشور خارج شود. تبلیغاتی که در زمینه ی جذب افراد در حزب مزبور صورت می گرفت مورداعتراض بیشتر روحانیون واقع شد ودر خرم آباد نیز شهید مدنی با تأسیس این حزب مخالفت کرد وضمن اعتراض به آن، اهداف آن را برای مردم گوشزد می کرد. وی به تناوب در سخنرانی های عمومی وخصوصی خود افراد را از حضور در این حزب منع می کرد وبا تشبه کردن به آن به حزب بنی عباس وبنی امیه به افشاگری علیه آن می پرداخت. یکی از شیوه های مبارزه ی وی با حزب رستاخیز مقابله با کسانی بود که به حزب رستاخیز پیوسته بودند واین مبارزه علاوه بر خرم آباد در همدان نیز تداوم داشت ورفت وآمد مکرر وی به همدان باعث شده بود تا در همدان به مبارزه علیه حزب مبادرت ورزد. در یکی از جلسات خصوصی که در همدان داشت از عضویت فردی به نام شیخ برات علی زارعی در حزب رستاخیز خبر داده تأکید کرده بود:

« وی از آن طرفی ها، طرفداران شاه شده است.»

وسپس تأکید کرده بود:

« ما از آنان – حزب رستاخیز- رضایت نداریم وخدا هم رضایت ندارد وتمام این آتش ها را 66 (کد شاه) روشن نموده است.»

 

 

Madani06

 

7- تبعید از خرم آباد

فعالیت سیاسی مداوم شهیدمدنی در خرم آباد برای مدت زیادی نمی توانست تحمل شود. به خصوص اینکه وی به خطوط قرمز ترسیمی رژیم اعتنایی نمی کرد وبه انتقاد از آن خطوط می پرداخت. از جمله خطوط قرمز سیاسی در دوره ی پهلوی انتقاد نکردن از رژیم صهیونیستی، آمریکا وحزب رستاخیز شاه بود که شهید مدنی بی باکانه اعتنایی به این موارد نمی کرد وبه انتقاد از آنها می پرداخت. ساواک خرم آباد نیز در مقابله با وی به تمام ترفند ها دست یازیده بود: یارانش را به قطع همکاری با اوتهدید کرده بود، نامه های جعلی وبدون نام ونشان جهت تخریب شهید مدنی بر علیه او منتشر کرده وبرای اختلاف انداختن میان وی وروحانیون خرم آباد تلاش کرده بود. ولی همه ی آنها بی اثر بود وشهید مدنی به مبارزات خود با رژیم پهلوی وافشا گری علیه آن وتبیین اهداف نهضت اسلامی امام اهتمام ورزیده بود.

بنابر این ساواک خرم آباد آخرین راهکار را در مقابله با شهید مدنی انجام داد وآن دور کردن آیت الله مدنی از خرم آباد وبه عبارتی دیگر تبعید وی بود. در این زمینه جهت تصمیم گیری در این باره کمیسیون امنیت اجتماعی خرم آباد در سال 17/7/1354 تشکیل شد ودر آن جلسه پس از بحث پیرامون اقدامات به اصطلاح ضد امنیتی وی، کمیسیون امنیت اجتماعی رأی به تبعید آیت الله مدنی از خرم آباد واقامت اجباری وی به مدت سه سال در نورآباد ممسنی ( استان فارس) داد. یاران شهید مدنی ودر رأس آنها شیخ مهدی قاضی- روحانی با نفوذ خرم آباد- به محض آگاه شدن از این امر به امضای طومارهایی تلاش کردند که تبعید شهید مدنی را بی اثر بگذارند واین طومارها وتحرکات طوری بود که « همدانیان» -رئیس سازمان اطلاعات وامنیت وقت استان لرستان- پیشنهاد ربودن وتبعید مخفیانه وی را به ساواک مرکز داد که در نهایت همان پیشنهاد تأیید شد ومأموران شهربانی خرم آباد به تهیه ی برنامه های روزانه ی وی موظف شدند تا در مواقعی از روز که پیرامون وی خلوت است به بردن وتبعید وی اقدام کنند. این امر پس از طرح در کمیسیون امنیت اجتماعی خرم آباد در نهایت تصویب شد . رأی این کمیسیون بدین صورت برای اجرا به مراکز قضایی- نظامی شهر ابلاغ شد:

« در مورد تقصیر واتهام آقای میرزا اسدالله مدنی دهخواقانی، فرزند میرعلی، ساکن شهر خرم آباد، به شرح پرونده وبا توجه به سوابق ارائه شده به وسیله ی ساواک استان لرستان پرونده ی تحریکاتی که از ناحیه ی مشارالیه در جهت ضدامنیتی به عمل آمده است، اقامت وی را در خرم آباد مضر به مصالح عمومی وامنیتی تشخیص داده اعضای کمیسیون متفقاً، وی را به سه سال اقامت اجباری در شهرستان نورآباد استان فارس محکوم می نماید. در ضمن از مقام استاندار تقاضای اجرای فوری را می نماید. رأی صادره پس از ابلاغ ظرف مهلت مقرر قابل اجرا ورسیدگی پژوهشی است.»

شهربانی استان لرستان به محض وصول این رأی یک روز بعد 28/7/1354، ساعت 6 صبح به منزل وی مراجعه وبا عجله وشتاب وی را سوار ماشین ژاندارمری کردند وتحت مراقبت کامل وسریع به نورآباد ممسنی منتقل کردند. شهید فخرالدین رحیمی – از یاران شهید مدنی در خرم آباد- می گوید:

« وقتی وی را به نورآباد ممسنی منتقل کردند به ملاقاتش رفتم. آیت الله مدنی درباره ی دستگیری اش می گفت: آنان مرا بدون عبا وعمامه وبا زور واجبار سوار ماشین ژاندارمری نموده به نورآباد منتقل کردند.»

<8- تبعید به نورآباد ممسنی

ساواک خرم آباد فکر می کرد که با تبعیدشهید مدنی به نورآباد ممسنی می تواند جلوی مبارزات وی را بگیرد. در حالی که شهید بزرگوار هرجا که قدم می گذاشت به عنوان محور مبارزات تلقی ومرجع وملجأ مردم شمرده می شد. مردم به خصوص مبارزان مذهبی نورآباد که از ورود آیت الله مدنی به شهر خود آگاه شدند بلافاصله به خدمت ایشان شتافتند،حول محور وی جمع شدند وشهید بزرگوار نیز با بیان گیرا وتواضع همیشگی والبته جدیت در مبارزه اش به ارائه ی طریق وجهت دهی به مبارزات آنان پرداخت.

وی به همان شکل که در همدان وخرم آباد به مبارزه علیه رژیم پهلوی مبادرت می ورزید، در نورآباد به مبارزات خود تداوم داد؛ یعنی تکیه بر جوانان وتبلیغ در میان آنان. جوانان نورآباد چه حضور مبارزی چون شهید مدنی را در شهر خود می دیدند، پیرامون وی جمع شدند وبه شنیدن رهنمودهای وی پرداختند. طولی نکشید که در اثر این مراجعت ها وملاقاتهای جوانان آن سامان تشکل یافتند. در اثر این اقدامات نورآباد فارس به پایگاه مبارزه علیه رژیم پهلوی تبدیل شد. علاوه بر اهالی نورآباد مبارزان مذهبی دیگر شهرهای استان فارس نیز به دیدار وی شتافته پیام انقلاب ومبارزه را از ایشان دریافت می کردند. علاوه بر اهالی استان فارس اهالی ومبارزان خرم آباد که او را به عنوان مرجع ومقتدای خود می پنداشتند به کرات، به محل تبعید وی مراجعه کردند واز وی راهنمایی می گرفتند. این رفت وآمد ها به قدری زیاد بود که ساواک خرم آباد در نامه هایی به ساواک فارس ومرکز ، خواستار ارائه ی راه حل در این زمینه شده بود. شهید رحیمی وشیخ محمد قاضی از جمله روحانیونی بودند که از طرف مذهبی ها ومبارزان خرم آباد به نورآباد رفتند وبا شهید مدنی ملاقات می کردند. ساواک فارس که مرتب گزارش ملاقات کنندگان با شهید مدنی را به مدیریت اداره ی سوم ساواک گزارش می کرد، مأموریت یافته بود تا حد امکان از ملاقات افراد با وی جلوگیری کند. ساواک فارس در گزارشی که در این زمینه به اداره ی سوم ساواک ارسال می کند می نویسد:

برابرگزارش منطقه ی ژاندارمری کازرون در 24/8/54 تعداد 8 نفر از خرم آباد برای ملاقات نامبرده (اسدالله مدنی) به نورآباد وارد شدند واز ملاقات آنان با وی جلوگیری به عمل آمده نامبردگان شب را در نورآباد توقف وصبح روز 25/8/1354ازنورآباد خارج شدند. نامبردگان عبارت بودند از: محمد انوری، سید محمدرضا رحیم زاده، عباسعلی صادقی، نورالدین رحیمی، علیرضا مختاری،عباس خاوری، ابوالقاسم مرتضوی، وقاضی تقی بهشتی.

وی در دیدارهایش با اهالی خرم آباد آنان را به ادامه ی مبارزه علیه رژیم پهلوی تشویق می کرد وتأکید می نمود که نباید فقدان فردی باعث شود تا حرکت مبارزه کند گردد. چرا که در آن صورت ساواک به هدف خود می رسید. در سخنرانی ای که در اجتماع ملاقات کنندگان خرم آباد در این زمینه ایراد کرد تأکید نمود:

« مساجد وحوزه ی علمیه را حفظ کنید. مجتهد تربیت کنید. اسلحه ی شما تبلیغ شماست. در مقابل ظالم وستمگر تبلیغ از بمب اتم هم موفق تر است.»

زندگی و مبارزات آیت الله مدنی (8)


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31