صداقت در نظام جمهوری اسلامی را لازمه تقویت آن می‌دانست

Images

اولین منبر

استاد حدود 13 ساله بود و تازه دوره طلبگي را شروع کرده بود. خيلي به منبر علاقه داشت؛ اما چيزي بلد نبود که بر منبر بخواند. دايي ما، مرحوم حاج شيخ علي، متني براي او نوشتند تا حفظ کند و بر روی منبر بخواند. داستان ام‌سلمه بود که پيامبر اکرم(ص) شيشه‌اي به او سپردند و فرمودند: «هر وقت ديدي که خاک اين شيشه به خون تبديل شد، بدان که حسين من را شهيد کرده‌اند.» مرتضي بر روي منبر رفت، به روضه که رسيد فراموش کرد که حضرت رسول(ص) به ام‌سلمه چه داده بودند، دايي که پاي منبر نشسته بود، گريه مي‌کرد، به پيشاني خود مي‌زد و مي‌گفت: «آخ شيشه! آخ شيشه» عليرغم تمامي تلاش‌‌های دايي، آقا مرتضي يادش نيامد که حضرت (ص) چه چيزي به ام‌سلمه دادند و از منبر پايين آمد، اين اولين منبر او بود.

شهید مطهری افتخار لباس روحانیت

هشت سال پيش من را دعوت كردند كه در دانشگاه شيراز سخنراني كنم، يكي از استادها كه قبلاً طلبه بود ولي مدرك دكتراي خود را از آمريكا داشت، پشت تريبون رفت تا من را معرفي كند. پس از معرفي گفت: «من اين جمله را با كمال جرأت مي‌گويم، اگر براي ديگران لباس روحانيت افتخار است، ايشان افتخار لباس روحانيت است.» از اين سخن بسيار ناراحت شدم. وقتي پشت تريبون رفتم، پس از كمي صحبت، رو به آن شخص کردم و گفتم: «آقاي ... من در تمام عمرم يك افتخار بيشتر ندارم، آن هم همين عمامه و عباست. من چه كسي هستم كه افتخار باشم؟ اين تعارف‌هاي پوچ چيست كه به يكديگر می‌كنيم؟!»

راوی: شهید مرتضی مطهری

عدل اجتماعي

استاد خيلي به اجراي احكام اسلام اهميت می‌داد و انجام آن را براي مسلمين واجب مي‌دانست. شدت عدالت‌خواهي او به حدي بود كه وقتي در همان روزهاي اول پيروزي انقلاب اسلامي خبر دادند كه دو نفر كميته‌اي مرتكب اعمال خلاف شده‌اند، شهید مطهري به مسئول مربوطه گفت: «حتي اگر مجازات آنان اعدام باشد، بايد با همين نام كميته‌اي اعدام شوند. اين امر موجب تضعيف كميته نخواهد شد؛ بلكه موجب تقويت آن و نظام جمهوري اسلامي خواهد بود.»

راوي: علي مطهري

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31