شهید هاشمی‌نژاد برای برکناری رژیم شاهنشاهی به مبارزه مسلحانه اعتقاد نداشت

Hsh Njd

تغییر استراتژی

قبل از اینکه مجاهدین خلق تغییر موضع خود را علنا اعلام کنند، شهید لاجوردی با شهید هاشمی‌نژاد و مرحوم آقای عسگراولادی و مرحوم آقای حاج حیدری صحبت و بحث می‌کرد که افکار مجاهدین خلق انحرافی است. خود من هم چند بار با بعضی از آن‌ها بحث کرده و متوجه شده بودم که مرجع اصلی فکریشان اقتصاد مارکس و فرضیه داروین است. شهید هاشمی‌نژاد می‌گفتند: «در این باره از سید کاشانی و احمد حنیف‌نژاد پرسیده‌ام و آن‌ها این مسائل را تکذیب کرده‌اند!» تا اینکه بالاخره سازمان مجاهدین، اعلام تغییر مواضع ایدئولوژیک کرد و معلوم شد یک سازمان مارکسیستی است! از این زمان بود که بچه‌های مجاهدین خلق کاملاً تغییر رویه دادند و حتی دیگر نماز هم نخواندند!

شهید هاشمی‌نژاد به ‌شدت از این موضوع ناراحت شد و یادم است که ساعت‌ها با کاظم شفیعی‌ها(یکی از هسته‌های گروهک تروریستی منافقین) بحث کرد. او می‌گفت: «ما از اسلام برای پوشش استفاده می‌کردیم و ابداً اعتقاد نداریم اسلام دین مبارزه است!» تلاش‌ها و صحبت‌های شهید هاشمی‌نژاد با او عملاً هیچ نتیجه‌ای نداشت. البته بعدها عده‌ای از اعضای سازمان مجاهدین از این‌ها جدا شدند و گرایش خود به اسلام را حفظ کردند و به مارکسیست اسلامی معروف شدند! شهید هاشمی‌نژاد اعتماد خود را به‌کلی به مجاهدین از دست داد و از آن‌ها برید. از این زمان بود که آن‌ها دشمن شماره یک شهید هاشمی‌نژاد شدند و ایشان هم مبارزات علنی خود را علیه آن‌ها شروع کردند.

به نقل از حمیدرضا ترقی

تظاهرات بی‌کلام

شهید هاشمی‌نژاد معتقد به مبارزات سیاسی بود؛ نه مبارزات نظامی. قبل انقلاب در تاریخ هفدهم دی‌ماه هر سال خانم‌ها به مناسبت قدردانی از قانون کشف حجاب رضا شاه در میدان مجسمه جمع می‌شدند. در تاریخ 19دی1357 خانم‌های محجبه با پرچمی که این حرکت را محکوم کرده بود، بی‌کلام به همان میدان مجسمه آمدند و به نشانه اعتراض آنجا جمع شده بودند. پشت این جنبش شهید هاشمی‌نژاد و آیت‌الله خامنه‌ای و آقای طبسی بودند. آن روز ارتش با تانک به میدان آمده بود تا جلوی این حرکت را بگیرد. مردم رفتند و بر روی تانک‌ها ایستادند.
آقای هاشمی‌نژاد خطاب به مردم فریاد می‌زدند: «نروید، این کار را نکنید» ولی وقتی دیدند فایده‌ای ندارد، خودشان هم روی یک تانک ایستاد. ابتدا تانک‌ها به نشانه تهدید و پراکنده کردن جمعیت به سمت مردم به راه افتاد؛ اما در نهایت آن روز ارتش تسلیم شد.

کار خصوصی

در عالم خواب دیدم شهيد مظلوم بهشتي وارد مشهد شد و در صحن امام نشست، با آقاي هاشمي‌نژاد خيلي گرم و خصوصي مشغول صحبت شد. وقتي آقاي طبسي وارد شد تا با اين دو به عنوان مهمان صحبت کند، ناگاه شهيد مظلوم بهشتي با همان حالت تواضع و فروتني و چهرة بشاش جلو آمد و گفت: «شما فعلاً تشريف داشته باشيد. با شما فعلاً کاري نداريم، با آقاي هاشمي‌نژاد کمي کار خصوصي داريم.»
شهید هاشمی‌نژاد خودش را آماده رفتن کرده بود. روزهای آخر مي‌گفت: «ما رفتني هستيم. دوست دارم لحظه مرگ گرفتاري شخصي نداشته باشم.»

به نقل از آیت‌الله واعظ طبسی

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31