شغل: ستوانیار ارتش
سن: ۴۴ سال
وضعیت تأهل: متأهل دارای سه فرزند
محل شهادت: خیابان میرداماد، بزرگراه مدرس
تاریخ شهادت: ۶اسفند۱۳۶۰
زندگینامه
در سال ۱۳۱۶ در شهر مقدس مشهد دیده به جهان گشود و در خانوادهای مذهبی و مؤمن رشد کرد و از کودکی با تعالیم اسلامی انس گرفت. هر چه خود را بیشتر شناخت حس انسان دوستی و کمک به مستمندان در او شدیدتر شد و به موازات آن تعهدش نیز به آرمانهای اسلامی فزونی گرفت.
تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مشهد با موفقیت به پایان رساند و در این امر از استعداد سرشاری برخوردار بود و در کنار تحصیل فراگیری علوم مذهبی را نیز فراموش نمیکرد. در سال ۱۳۳۵ وارد ارتش شد و یک سال بعد نیز ازدواج نمود. علیرغم خفقان حاکم بر محیط ارتش، هیچگاه تسلیم رژیم ستمشاهی نشد و حاضر نشد در آن محیط حل شود.
با شکوفایی نهضت مردم مسلمان ایران به صفوف انقلاب پیوست و با لباس مبدل در راهپیماییها و تظاهرات شرکت میجست و در پادگان نیز همقطارانش را به پیوستن به صفوف امت حزبالله تشویق و ترغیب میکرد. پس از پیروزی انقلاباسلامی با تعهد و شور و شوق صدچندان به خدمت در ارتش اسلام پرداخت و از هیچ کوششی جهت نوسازی و بازسازی ارتش دریغ نکرد.
به جوانمردی، فروتنی، گذشت و سعه صدر مشهور بود و اکثر ساکنین متعهد شمیران او را به عنوان سربازی مؤمن میشناختند. به دنبال آغاز جنگ تحمیلی به دفاع از میهن اسلامی پرداخت و به یاری رزمندگان و هموطنان جنگزدهاش شتافت و آنچه در توان داشت در این راه مقدس به کار گرفت. به شعائر اسلامی پایبند و برای فرزندانش پدری مهربان و آموزگاری صدیق بود و عبادتش ترک نمیشد.
شهادتنامه
قربانیان کارزار شوم تروریستی منافقین به قشر یا صنف خاص محدود نمیشوند و منافقان خود را در مقابل تمامی اقشار و طبقات دیدند و این مزدوران برای از صحنه خارج کردن این امت بزرگ و اجرای دسایس پلید استکبار جهانی از هیچ جنایتی دریغ نورزیدند.
در سحرگاه پنجشنبه 6 اسفند۱۳۶۰ هفت تن از منافقین تروریست با شناسایی قبلی به قصد ترور سرهنگ حجازی سرپرست سابق شهربانی جمهوریاسلامی ایران در حوالی منزل ایشان به کمین مینشینند و پس از خروج ایشان از منزل اتومبیل حامل وی را به رگبار میبندند، که این توطئه به طور معجزه آسایی ناکام میماند.
در این بین اتوبوس سرویس ارتش نیز از آن حوالی در حال عبور بوده است و تروریستهای منافق که در انجام جنایات طرحریزی شده شکست خورده بودند، این اتوبوس را به رگبار میبندند و بدین ترتیب عطش خونریزی خود را تسکین میدهند. شهید محمود ظریفنیا، یکی از درجه داران متعهد ارتش در این اتوبوس عازم محل خدمت بود و در نتیجه اصابت گلولههای منافقین دعوت حق را لبیک گفته و به شهادت میرسد.
پزشکی قانونی علت شهادت وی را چنین گزارش کرده است:
«آثار سوراخی در پشت ناحیه بالای کمر بین ستون فقرات دیده شد که بر اثر ورود جسم سخت مانند گلوله ایجاد شده و گلوله پس از ورود در جهت انحراف به چپ و جلو و بالا طی مسیر کرده و در زیر پوست جلو شانه پس از شکستن استخوان ترقوه چپ در زیر پوست قرار گرفته است.»
خدمتگزاران صدیق اسلام در کربلایی که سرتاسر ایران را فرا گرفته و عاشورایی که هر روز زندگی این امت شهید پرور را تشکیل میدهد، همیشه مهیای شهادتند و دشمنان اسلام چه در جبهه و چه در پشت جبهه در کمین آنانند تا مگر بر این نظام الهی ضربه زنند. شهید ظریفنیا، سرباز فداکار ارتش اسلام بود و چون بسیاری دیگر از همرزمانش بر عهد خود تا لحظه شهادت پایدار باقی ماند.
مزار شهید: بهشت زهرا، قطعه ۲۴