نام: عبدالوهاب قاسمی
سال تولد:1312
محل تولد: روستای لیورک از توابع سوادکوه
شغل: طلبه و واعظ، نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی دوره اول
تاریخ شهادت: 7تیر1360
محل شهادت: دفتر حزب جمهوری اسلامی
زندگینامه
حجتالاسلام قاسمی در یک خانواده روحانی چشم بهجهان گشود. به اقتضای محیط خانوادگی، در کودکی خواندن و نوشتن و قرائت قرآن کریم را آموخته و دوره تحصیلات ابتدایی را در همان زادگاهش طی نمود و بر حسب ذوق و شوق فطری به تحصیل علم پرداخت. سه سال در شهر بابل، مقدمات علوم دینی را آموخت و به جهت تکمیل تحصیل به تهران رفت و در مدارس حاجابوالحسن معمارباشی و خازنالملک در محضر علما و اساتید عالیقدر وقت بهرهمند گشت.
حجتالاسلام قاسمی سال 1334 به حوزه علمیه مشهد رفت و در حوزه درس اکابر علما و اساتید استفادهها برد و بر اثر استعداد و هوش سرشار و کوشش و تلاش پیگیر و پرثمر در شمار شاگردان ممتاز حوزه درس آیتالله حاجشیخ هاشم قزوینی و آیتالله حاجسید هادی میلانی قرار گرفت و تا مرز اجتهاد پیش رفت.
حجتالاسلام قاسمی از آغاز نهضت مردمی امام خمینی(ره) در خدمت انقلاب قرار گرفت و تمام خطرات و مشکلات خط مقدس مبارزه را در نهایت شهامت به جان خرید و با کمال شجاعت در مشهد مقدس در خط مقدم جبهه مبارزات سیاسی قرار گرفت. شهید قاسمی که گوینده و خطیبی توانا و در هنر و شیوه وعظ و خطابه سبکی مخصوص به خود داشت، یکپارچه به صورت فریاد انقلاب درآمده و بالاخره به دنبال ماجرای 15خرداد در چنگال دژخیمان رژیم گرفتار و زندانی شد. قاسمی را با آنکه سیسال از عمرش گذشته بود، رژیم جبار وقت بهعنوان سرباز به پادگان برده و در آنجا افسر پزشک ایشان را بهخاطر عارضه چشم معاف و نصیحت کرد تا بر جان و سلامتی خود رحم کرده از خط مبارزه کنار برود.
حجتالاسلام قاسمی پس از دومین روز آزادی آنهمه زجر و شکنجه را نادیده گرفت و کوبندهتر و با فریادی رساتر کار مبارزه را از سر گرفت و مردم مسلمان و متعهد را در جریان مظالم حکومت وقت قرار داد و به قیام بر علیه نظام حاکم دعوت نمود.
سال 1344 بنا به دعوت جمعی از مومنین و تصویب و تاکید علمای بزرگ وقت در شهر ساری رحل اقامت افکند و با صراحتی تمام خط نهضت را در مرکز استان مازندران گشود. بارها و بارها زندانی شد و حتی طعم شکنجه کمیته شهربانی تهران را چشید و هر بار پس از آزادی مصممتر شد.
او پس از انقلاب و برای تداوم آن نمایندگی مردم ساری را در مجلس شورای اسلامی پذیرفت و با تمام جدیت به کار مشغول شد. در همین راه روز7تیر1360 در کنار هفتاد و چند تن از یاران هم حزبیش به فیض شهادت نائل آمد و در قم آرامستان شیخان به خاک سپرده شد. از او سه دختر و پنج پسر به یادگار ماند.
روحش شاد و یادش گرامی