شهيد هاشمينژاد در يکي از مجالسي که پس از پيروزي انقلاب اسلامي براي بزرگداشت شهدا برپا شده بود، به بيان مقام شهيد از نظر مکتب اسلام پرداخت که بخشي از اين سخنراني از نظر شما مي گذرد.:
این تولد به دنبال خودش مرگ ندارد
اين مجلس به مناسبت تجليل از مقام شهيد تشکيل شده فرصت مناسبي است تا چند جملهاي را در اينباره عرض کنم. تقاضا ميکنم که خانوادههاي عزيز شهيدان گراميمان به اين بخش کوتاه سخنم توجه کنند! هر انساني و به طور کلي هر موجود زندهاي داراي يک تولد است و يک مرگ. هر انساني يک روزي از مادر متولد ميشود و روزي هم از جهان رخت برميبندد و به سراغ جهان ديگر ميرود. هم موجودات جاندار و هم حيوانات اين تولد را دارند و بعد هم اين تولد به دنبال خودش مرگ دارد. هيچ موجود زندهاي نيست که روزي متولد شود و روز ديگر مرگ به سراغ او نيايد؛ اما ما يک نوع تولدهاي ديگري داريم که اين تولدها به دنبال خودش مرگ ندارد و اين تولدها مانند تولد اول نيست که هر انساني اين تولد را دارد و هر موجود زنده و حيواني هم آن تولد را دارد. اين نوع تولد در اختيار همه کس نيست در انحصار انسانهاي ممتاز و افراد مشخص و معيني است و آن تولد، تولد شخصيت انسانهاست؛ مثلا روز مبعث، روز مبعث با روز ولادت رسول اکرم (ص) تفاوتي که دارد اين است که در روز ولادت پيغمبر خدا (ص) پيغمبر از مادر متولد شد؛ اما در روز مبعث شخصيت پيغمبر تولد پيدا ميکند. اين نوع تولد که در اختيار همة انسانها نيست، متعلق به همة انسانها نيست و در انحصار جمع خاصي هم نيست تولد شخصيت انسانهاست که به دنبال خودش مرگ ندارد. اين تولد در بسياري از انسانهايي که بتوانند موفق بشوند و به اين مرحله برسند از طرق گوناگون و با استفاده از عوامل مختلف به وجود ميآيد؛ يکي از مهمترين عواملش شهادت است.
خدا میگوید: من خون بهای شهید هستم
شهيد با شهادت خودش تازه متولد ميشود؛ ولي اين که قرآن دارد روي اين مسئله تکيه ميکند «ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون» اصلا اين فکر را نکنيد که شهيد مرده؛ خير شهيد زنده است؛ چرا قرآن روي اين مسئله با اين تأکيد تکيه ميکند؟ براي اين که شهيد با شهادت خودش تازه تولد پيدا کرده است؛ اما از آن نوع تولدي که مرگ را به دنبال ندارد حيات ابدي دارد و هيچ عاملي نميتواند روي اين تولد خط قرمز بکشد؛ بنابراين ما وقتي درباره شهيد صحبت ميکنيم؛ يعني يک انساني که از انسانهاي ديگر جدا شده و به پرواز خود به سوي تکامل و ملأ اعلي و خدا ادامه داده. آنقدر رفته و رفته و در يک مقام والايي قرار گرفته است که خداوند به زبان پيغمبرش حيات دائمي او را تضمين کرده و روي اين مسئله تکيه کرده و به مردم ميگويد حتي فکر نکنيد که شهيد مرده است، آدم زنده تا حالا شنيده بوديم که راه برود غذا بخورد، نفس بکشد حالا اگر زندگي يعني اين، حيوانات هم چنين زندگي را دارند. شهدا يک حيات ديگري دارند آنها مرگي را انتخاب کردند با اراده خودشان که با انتخاب آن مرگ، تولدي پيدا کردند که به دنبال آن تولد، مرگ و نابودي و نيستي وجود ندارد و لذا وقتي يک بچه از مادر متولد ميشود در يک خانواده تولد پيدا ميکند برايش شناسنامه ميگيرند اين پسر کيه؟ پدرش کيه؟ و مادرش کيه؟ اين تولد اولي است؛ در تولد اولي هر انساني در يک محيط خانوادگي تولد پيدا ميکند؛ در خانوادة مشخص و در يک جمع محدودي قرار ميگيرد؛ ولي در تولد دوم چطور؟ در تولد دوم آيا براي شهيد شناسنامه ميگيرند؟ بله اما وقتي مي خواهند بنويسند اين متعلق به چه خانوادهاي است؟ مال کيه؟ مي نويسند: مال اسلام است و هم جهان. اينجا ديگر شهيد آن چنان اوجي پيدا کرده که در اين اوج، آن چارچوب قبلي خانوادگي را در هم شکسته؛ ديگر متعلق به چنان پدر و چنان مادري نيست. متعلق به جامع انسانهاست و متعلق به اسلام و متعلق به خداست. کسي که خدا هم ميگويد من خون بهاي آن هستم، حالا به اين ترتيب بايد به پدران و مادران شهيد تبريک گفت يا تسليت؟
باید تبریک گفت یا تسلیت
در جامع امروزي که متأسفانه متأثر از دنياي غرب و شرق، مادي است و همه چيز را از اين زاويه نگاه ميکنند. وقتي در يک خانواده پسر ميرود ديپلم ميگيرد، ليسانس ميگيرد، شغلي پيدا ميکند، يک موفقيت اين جوري پيدا ميکند، پدر و مادر تبريک ميگويند چرا؟ ميگويند اين بچه يک مرحله جلو رفته؛ اما وقتي از يک خانواده بچهاي شهيد ميشود، اولين منادي خداست آن هم در کتاب آسماني، آن هم به اين صورت روي آن تکيه کرده، آن وقت بايد به اين پدر و مادر تبريک گفت يا تسليت؟!
در صدر اسلام مادري جوانش را ميفرستد به جبهه جنگ، اين پسر ميرود به جبهه. فرزند منحصر به فرد خانواده است. مادر اين جوان دم در خانه ايستاده است که فرماند سپاه اسلام وقتي دارد رد ميشود يک بقچه پيچيده کوچکي به او ميدهد؛ ميگويد اين هم امکاناتي است که داشتم براي کمک به ارتش اسلام. چيزي در داخل آن بسته بود. اين فرمانده ميرود اتفاقا در بين راه يا در داخل جبهه اوايل جنگ با فرزند همين زن برخورد ميکند؛ نميداند آن زن مادر اين جوان است. برايش نقل ميکند که بله من با يک زن مسلماني برخورد کردم و او ذخيرهاي که داشت، ذخيرهاي که هم امکاناتش بود، اين را در اختيار ما قرار داد، براي کمک به ارتش اسلام. اين جوان سؤال ميکند و او خصوصياتش را نقل ميکند. جوان مي گويد: اين زن مادر من است و مرا به جنگ فرستاده و اتفاقا من فرزند منحصر به فرد او هستم. مادرها! تقاضا ميکنم دقت بفرماييد. فرماند سپاه مراقب اين جوان است ميبيند در جبهه خوب ميجنگد؛ ولي بعد از پايان جنگ يا قبل از پايان جنگ متوجه ميشود که اين پسرِ جوان ضربه سختي ديده و از اسب روي زمين افتاده و خون از بدنش جاري است. به سراغش ميآيد، جوان به او ميگويد: اگر برگشتي به مدينه، سلام من را به مادرم برسان و بگو من تا آن جايي که توانايي داشتم از اسلام و شرف پيغمبر حمايت کردم. وقتي جنگ خاتمه پيدا ميکند، فرمانده سپاه برميگردد و به مدينه ميآيد؛ درِ خانه همان زن در ميزند. اين زن يعني مادر آن جوان ميآيد دم در؛ وقتي ميآيد سلام ميکند به اين فرمانده. قبل از اين که فرمانده حرفي بزند مي گويد: تو آمدي به من تبريک بگويي يا آمدي تسليت بگويي؟ ميپرسد چطور؟ ميگويد: اگر جوان من به شهادت رسيد و خدا اين شايستگي را به من داد که پرورش يافتة دامان من فداي اسلام قرآن پيغمبر بشود و موجب بقاي نام خدا در جهان بشود، به من تبريک بگو؛ ولي اگر من اين افتخار را نداشتم به من تسليت بگو. ميگويد حالا که اين جور است به تو تبريک ميگويم جوان تو به شهادت رسيد؛ اين يک واقعيت است.
در قيامت هر جمعي را با رهبر و امامش محشور ميکنيم
خاندان شهيدان! پدران! مادران! همسران! فرزندان! خواهران! برادران شهدا! ملت ما و ما در برابر شما حداکثر خضوع را داريم و ما ميدانيم اگر امروز فرياد اسلام در اين مملکت بلند است به خاطر فداکاري فرزندان عزيز شماست صريح عرض کنم اگر امام فرياد ميزند و امام رهبري ميکند، مديون فداکاري فرزندان شماست و خون عزيزان شماست؛ اما اين جمله را هم به شما عرض بکنم اين خداست که بر شما منت گذاشته و اين افتخار را به شما داده است. اين واقعيتي است که شما در گذشته مانند يکي از خانوادههاي معمولي زندگي ميکرديد، اما امروز اين جور نيستيد فرزند شما متعلق به شما بود؛ اما امروز فرزندان اسلام هستند ميدانيد فردا بچههايتان را کجا بايد در قيامت پيدا کنيد همسراني که شوهرانتان را از دست داديد مادران و پدراني که بچههايتان را از دست داديد عزيزاني که شما هم پدرانتان را هم از دست داديد خواهران و برادراني که برادرتان را از دست داديد ميدانيد فردا در قيامت بچههايتان با چه کساني ميآيند در قيامت و کجا ميتوانيد آنان را پيدا کنيد؟ قرآن بيان ميکند، ميگويد: «يوم يدعي کل اناس بامامهم»
در قيامت هر جمعي را با رهبر و امامش محشور ميکنيم؛ يعني در قيامت با حضرت سيدالشهداء امام همه شهيدان که پرچم شهادت در دست نازنينشان است محشور ميشود و شهدا آنجا هستند و شما بچههايتان را آنجا پيدا ميکنيد همسرانتان را آن جا پيدا مي کنيد برادرانتان و پدرانتان را آنجا پيدا مي کنيد آنها توي آن صف ميآيند. ساده نيست در قيامت شما به آنها دسترسي پيدا ميکنيد؛ البته طبق آموزههاي اسلاميمان شهيد هر چه شفاعت کند پذيرفته ميشود. بدون شک شهيدانمان براي ما و براي اسلام افتخار آفريدند ...