شباهت هاي رفتاري فرقه رجوي و فرقه سبز

منافقين روند تکاملي خود را در پيوند با غرب تعريف کردند و اکنون نيز با همن سيره و انديشه در جريان فتنه روبه رو هستيم

Mus Rajavi01

جريان موسوم به فرقه سبز در ايام انتخابات سال گذشته ايران مجموعه رفتاري را از خود بروز داد که شباهت بسيار زيادي با عملکرد گروهک منافقين در طول تاريخ انقلاب بويژه سالهاي آغازين دهه 60 داشت . به طوريکه بسياري ا زکساني که آن دوران را حس کرده بودند فرقه سبز به سرکردگي موسوي را شق ديگري ازمجاهدين خلق دانستند که با الگوبرداري از رفتارهاي اين گروهک درصدد رسيدن به خواسته هاي شوم خود بودند خواسته هايي که اگر منافقين 30 سال در خارج از کشور و با خرابکاري و حرکات تروريستي در داخل پيگيري مي کردند امروز موسوي و ايادي اش يکشبه مي خواستند به اين خواسته هاي نامشروع برسند. در زير مروري بر برخي از شباهت هاي رفتاري فرقه سبز و فرقه رجويه داريم.

 

-احساس مالکيت انقلاب؟

 

سازمان منافقين به دليل اينکه خود را شعله اي در ظلمت نظام پادشاهي مي دانستند! و سابقه مبارزاتي براي خود قائل بودند و اصالت را به کار سازماني و معيارهاي آن مي دادند پس از پيروزي انقلاب اسلامي که با هيچ يک از برآوردها زمانبندي ها و برنامه ريزي هاي آنان تطابق نداشت خود را طليعه دار و پيشاهنگ و جلودار معرفي مي کردند و با آوردن عکس رهبران اوليه خود در تظاهرات مردمي از موضع مالک و صاحب ( و نه شريک و همراه مردم) احساس برتري و امتياز داشتند و رفتار مي کردند.

 

به اين دليل رهبري انقلاب اسلامي ( امام خميني (ره) ) را از روي ناچاري و مماشات تحمل مي کردند تا حقانيت و برتري خود را اثبات کنند.

 

اين حس مالکيت موجب خود محوري و ناديده گرفتن حقايق و واقعيت هايي بود که بر انقلاب اسلامي حاکم بود. امام(ره) مردم و پيوند آنان با يکديگر را که سازنده انقلاب و نظام اسلامي بود بدون برتري و سلطه خود بي معني ميدانستند.

 

اين شاخص را در جريان فتنه پس از انتخابات نيز به وضوح شاهد هستيم و فراکسيون ائتلاف جريان هاي تشکيل دهنده جريان فتنه از اين جايگاه به انقلاب و جمهوري اسلامي مي نگرندو نظام را بدون خود معادل صفر و هيچ ميدانند. معنا دادن به انقلاب و نظام را بدون خود پوچ معرفي ميکنندو حتي امام و رهبري را در سايه خود تفسير مي کنند.

 

همانگونه که براي منافقين اين حس مالکيت مفسده ساز بود در جريان فتنه نيز شاهد مفاسد متعدد ساختاري ِ اليت سازي هاي باندي ِ رانت هاي اقتصادي بي پايان و حقانيت باز تعريف از انقلاب و اسلام و ترسيم آينده اي متفاوت از شعار هاي اصلي اسلامي و استقلال کشور هستيم.

 

- مظلوم نمايي؟

 

يکي از شيو ه ها و تاکتيک هاي فريبکارانه براي تاثير گذاري بر افکار عمومي مظلوم نمايي بود که توسط سازمان منافقين به کار گرفته مي شد. اين روش اولاً به منظور مطرح کردن حقانيت خود و ثانيا به چالش کشيدن جايگاه حضرت امام خميني(ره) و زير سوال بردن ساختار نظام استفاده مي شد.

 

منافقين براي اين منظور با ارسال نامه به امام(ره) خود را مدعي العموم و طرف اصلي رهبري و مطالبه کننده حقوق مردم نشان ميدادند. با اين عنوان که اطلاعات به امام (ره) از مسيرهاي کاناليزه صورت مي پذيرد در متانت شناخت حضرت امام(ره)ايجاد تشکيک مي کردند. جالب اينکه در يکي از مکاتبات به حضرت امام(ره) نوشتند که چون ما را جاسوس مي دانند اجازه حضور در جبهه را به ما نمي دهند.اين در حالي بود که هنوز موضوع جاسوسي و ارتباط منافقين با کشورهاي بيگانه ( اتحاد جماهير شوروي) برملا نشده بود و شايد براي پيش دستي به طرح اين مساله مي پرداختند.

 

نگاه منافقين به جنگ تحميلي اين بود که جنگ ماهيت ارتجاعي دارد و کساني که در ايران مساله جنگ را اداره مي کنند نيرو هاي ارتجاعي هستند و اگر ما ( منافقين) وارد شويم با تکيه بر تجربه فضا و ماهيت جنگ را عوض کرده و انقلابي مي کنيم.

 

البته نوع ديگر اين تفسير در مورد جنگ را گروه انشعابي از منافقين ( لطف الله ميثمي) تحت عنوان "سه تکبير تا قدس "مطرح مي کردند تا هم براي خودشان اصالت قائل شده و هم رهبري جنگ که در دست امام (ره) بود را زير سوال ببرند.

 

همين ويژگي در جريان فتنه نيز به عنوان تاکتيک به کار رفت تا هم براي خود حقانيت در نتيجه انتخابات ايجاد کنند و هم ساختار نظام را زير سوال برده و هم اينکه فقدان حضور خود در قدرت را نشانه بي تدبيري و عدم عقلانيت نظام نشان دهند و همه مشکلات را به عهده رقيب نشان دهند.

 

جالب است که جريان فتنه اعلام مي کند " به ما برانداز مي گويند " و چنانچه به واقعيت عملکرد منافقين در ارتباطات جاسوسي در جنگ و ارتباط با شوروي و سپس امريکا و غرب توجه داشته باشيم ِ احتمالا بايد ماهيت جريان فتنه را " براندازي " تلقي کنيم. هر چند دلايل بسياري مبني بر تمايل براندازي در اصل ماهيت و شکل نظام از سوي اين جريان و حاميان خارجي آنها عنوان شده است.

 

3-ارتباط با بيگانه و دشمن

 

تماس با بيگانه و تامين منافع دشمن در همه جهان مورد مزمت است و کلام نوراني امام خميني(ره) نيز اين مسير را روشن کرده و چنين معتقد است که حتي اگر دشمن از ما تعريف کرد ، بايد بدانيم ، اشکالي وجود دارد.

 

منافقين از ابتدا خود را داخلي و مردمي معرفي مي کردند ولي دستور امام (ره) مبني برتشکيل بسيج ملي ، " جنبش ملي مجاهدين " که نوعي ميليشيا بود را درست کردند. البته گاهي از روي قدرت نمايي ، به امام (ره) پيشنهاد مي کردند که ما حاضريم ، ميليشياي خود را تحت فرمان شما قرار دهيم، اگر.......

 

پاز انجا که منافقين با اصل اتقلاب ، نحوه شکل گيري و محتواي آن مشکل داشتند براي تضعيف و براندازي آن برنامه ريزي کرده ، ارتباط پنهان با شوروي (از طريق سعادتي و سيکو) ، گسترش سازمان و تشکيلات در سراسر ايران، اجراي خط آشوب در داخل و شکاف در بين مسئولان را با هدف افزايش تعارضات عملي کردند تا نظام قادر به کنترل نبوده و در فضاي متشنج و پر آشوب ، يا نظام را ساقط کنند و تسليم منافقين شود يا آن را تضعيف کنند. از آنجا که شوروي نيز مانند آمريکا بر نابودي انقلاب تمايل داشت، ارتباط منافقين با روس ها نميتواند از چارچوب هاي مشترک ببين شوروي و امريکا خارج باشد. با اين حال منافقين به موازات ارتباط با شوروي از طريق کاظم رجوي در اروپا و امريکا سر پل هاي حمايتي و ارتباطي ايجاد کردند و به همين دليل در جريان فرار رجوي به جاي مسکو به پاريس رفته و با ليبراليسم پيوند خوردند.يعني اينکه منافقين روند تکاملي خود را در پيوند با غرب تعريف کردند و اکنون نيز با همین سيره و انديشه در جريان فتنه روبه رو هستيم.

 

براي کسب تاييد و حمايت غرب جريان فتنه تلاش دارد تا در تمامي پرونده هاي اساسي ايران مانند موضوع هسته اي ، حقوق بشر ، رژيم صهيونيستي و .... با غرب همسو نشان دهد و با آنها همپوشاني کند، غرب نيز از موضع حقوق بشر از جريان فتنه حمايت کند. جالب اينکه کلد واژه هاي جريان فتنه و غرب در مورد فشار به ايران يکسان است. افراطي گري ، امتياز دادن به روس ها در سطح ترکمنچاي ، نا کار آمدي حکومت، مشکل نظام در ولايت فقيه است، برخي از اين کليد واژه هاي مشابه است.

 

4-فصل مشترک ، هدف مشترک و سرنوشت مشترک

 

همانگونه که منافقين براي ايجاد جبهه ضد انقلاب و بهره مندي از پتانسيل همه جريان هاي کوچک دست به تشکيل شوراي ملي مقاومت با هدف سرنگوني نظام زده و ارتش آزاديبخش !!! ملي درست کردند. جريان فتنه نيز طيف هاي گوناگون سلطنت طلب ها ، پژاک ، منافق ، کومله و دموکرات ، ملي- مذهبي ، ليبرال و .... را زير يک چتر قرار داده و بنا به گزارش هاي منتشر شده در هلند ، نماينده رضا ربع پهلوي از طريق سفر به ايران و ديدار با سران فتنه تاکتيک جبهه سازي عليه نظام را دنبال مي کنند.

 

خانم حقيقت جو نيز اين پديده را ناشي از هدف مشترک دانست که کاملا درست است و ضمن فصل مشترک و هدف مشترک ، سرنوشت مشترکي نيز دارند چرا که با قدرت مردم از صحنه خارج شدند.

 

5- پوستين مذهبي و قرائت نو از اسلام

 

منافقين که با تکيه بر آيات قرآني خود را مسلمان و مجاهد نشان مي دادند و با تفسير قران و نهج البلاغه- که برپايه برداشت هاي شخصي استوار بود- حرکت مي کردند. به نقطه التقاط فکري رسيدند و جوهره اصلي را نشان دادند.

 

امروز نيز با عناويني مانند نگاه و قرائت جديد و نو از اسلام و امام(ره) و...... براي سرپوش گذاشتن به " تجديد نظر طلبي مذهبي " و " فرار از مفاهيم پايه و اصولي" به ترويج نوع جديدي از " اسلام ماسوني" و همسو با مطلوبيت هاي امپرياليسم و صهيونيسم مي پردازند.

 

-روش هاي کاري؟

 

نکته مهم در رفتار شناسي منافقين و جريان فتنه روش هاي کاري آنهاست که بسيار با يکديگر تطابق دارد.

 

کارهاي نفوذي (بيوت علما ، مجلس ، ارگان ها، ساختار هاي نظام) تکيه بر نارسايي ها و مشکلات مردم يا تکيه بر تصوير سازي هاي کاذب و دروغين ، ساختار شکني، مخالفت با اصل و ماهيت نظام و ارکان آن به شکل پلکاني و تدريجي ، مخالفت با ولايت فقيه و.... مقام معظم رهبري ، ماکياوليسم فکري و رفتاري و توجيه استفاده از هر وسيله ، نهيليسم و لائيسم با پوسته نوگرايي ديني و سياسي ، آشوب سازي و هرج و مرج ، ايجاد اختلاف و شکاف در بين ارکان و جريان هاي اصلي نظام ، بزرگ کردن برخي چهره ها براي کسب وجاهت يا پنهان شدن در پشت نام آنان ( مرحوم طالقاني) ، شايعه پراکني و قلب حقايق و دروغگويي، از روش هاي منافقين و جريان فتنه است.

 

فساد مالي ، جنسي، روش هاي ديکتاتور مآبانه و فاشيستي و ضد ديني، بخشي از جهش هاي ايدئولوژيکي، اليت سازي هاي فکري و رانت هاي اقتصادي و ماکياولي در هر دو جريان است.

 

آنچه از سازمان منافقين در شرايط فعلي يک جريان مزدور بيگانه و دشمن مردم ساخته ، در شاخص هاي شش گانه و پيش گفته ، قابل جست و جوست که در جريان فتنه و ترکيب نامتجانس اجزاي آن با وسعت بيشتري شاهد هستيم.

 

تنها تفاوت منافقين و جريان فتنه در اين است که عبور از منافقين يک موج تاکتيکي براي پالايش فکري انقلاب بود ولي جريان فتنه يک جهش راهبردي و نقطه عطف در مسير تکامل و تطور انقلاب و نظام اسلامي است.

 

منبع:نداي انقلاب


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31