زندگی و مبارزات آیت الله مدنی (10)

Madani05

این اقدامات شهید مدنی در سامان دهی مبارزه های مذهبی در خرم آباد ونورآباد به حدی مؤثر بود که ساواک خرم آباد در گزارشی که به ساواک مرکز فرستاد تأکید کرد:

« با توجه به اینکه اسدالله مدنی در عوام فریبی وجذب جوانان به دور خود وتحریکات ضد ملی تجربه داشته واصولاً قابل اعتماد نمی باشد، اصلح است در نورآباد تحت مراقبت بیشتر بوده باشد.»

این گزارش زمانی به ساواک مرکز ارسال شد که هنوز چند ماهی از تبعید شهید مدنی به نورآباد نگذشته بود؛ بنابراین ساواک نورآباد مانند ساواک همدان وخرم آباد سختگیری های علیه وی انجام داد وکنترل وی را بیشتر کرد واز ملاقات مردم با وی جلوگیری نمود.

یکی از اقدامات شهید مدنی در نورآباد اهتمام به اقدامات عمرانی- رفاهی بود .چنانکه پیشتر گفته شد، وی در هر منطقه که اقامت می گزید کارهای عام المنفعه انجام می داد وآن را در زمینه ی نهضت اسلامی تلقی می نمود. احداث بانک قرض الحسنه ی مهدیه در همدان ونیز قرض الحسنه ی رضوی در خرم آباد ومبادرت به تأسیس حمام ومدرسه و... در دره ی مرادبیگ ، همدان وخرم آباد از نمونه اقدامات عام المنفعه ی وی بود.در نورآباد نیزوی مبادرت به این گونه اقدامات نمود. از جمله ی این اقدامات تشویق اهالی به جمع آوری وجوه جهت تأسیس بانک اسلامی بود. رژیم شاه که همواره از اقدامات اقتصادی مبارزان مذهبی هراسان بود نسبت به آن حساسیت ویژه ای داشت. چرا که آن را در زمینه ی حمایت از نهضت اسلامی امام خمینی تلقی می کرد. وی می ترسید که مبادا این گونه اقدامات به عنوان بازوی اقتصادی نهضت اسلامی ، تأمین منابع مالی آن را بر عهده بگیرد.بنابر این به شدت با این گونه اقدامات مخالفت می کرد.

شهید مدنی علاوه بر اهتمام به تأسیس بانک اسلامی، از اقدامات رفاهی هم غافل نبود، که از آن جمله می توان به اقدام وی در احداث حمامی در نورآباد اشاره کرد. مبارزه با بهایی های نورآباد از دیگر اقدامات ایشان بود. وی که مبارزه با این فرقه ی ضاله را از دوران جوانی خود در زادگاهش –آذرشهر- شروع کرده بود در نورآباد نیز به مقابله ومبارزه با آنان مبادرت ورزید وبه افشای چهره ی صوری وپوچی عقاید آنان پرداخت. مجموع این اقدامات باعث شد تا رژیم از وجود شهید مدنی در نورآباد به هراس افتد. چراکه وی نه فقط به سازماندهی مبارزات مردم نورآباد پرداخت ونورآباد را به خرم آباد دیگر تبدیل کرد، بلکه مبارزات خرم آباد را سازماندهی کرد وبا توجه به نزدیکی نورآباد به خرم آباد به جهت دهی مبارزان مذهبی مبادرت ورزید. علاوه بر آن فقط از اقدامات اقتصادی- رفاهی خود که باعث اقبال بیشتر مردم به وی ومتعاقب آن به نهضت اسلامی می شد دست نکشید بلکه همچنان آن را ادامه داد. این اقدامات باعث شد تا سخت گیری ها علیه وی بیشتر شود، از برگزاری نماز جماعت وسخنرانی جلوگیری گردد ودر ورود وخروج افراد به محل اقامت وی سخت گیری بیشتری اعمال شود. ولی این تفسیقات مفید نبود وشهید مدنی نه فقط از اقدامات خود دست نکشید بلکه به آن شدت هم بخشید. نماز جماعت را در منزل خود برگزار می کرد. به راهنمایی مبارزان مذهبی می پرداخت وبا جدیت هرچه تمام تر موضوع تشکیل بانک اسلامی را تعقیب می کرد. ژاندارمری فارس در نامه ای که به ژاندارمری کشور در تاریخ 25/2/56 نوشت تصویری از اقدامات شهید مدنی در نورآباد واستان فارس را ارائه می دهد:

« مقام عالی را آگاه می سازم گزارش هنگ ژاندارمری کازرون حاکی است که:

 

الف: تعدادی از اهالی کازرون مقیم شهرستان نورآباد به نامان: میرزا هاشمی، حاج پایان، محمد حسن پاکدلان، فیروزی خیاط ، غلامرضا خسروی، حاج کرامت صادقی، احمد رضازاده، وحاج محمد پیوندی با اسدالله مدنی معاشرت دائم نموده که از طریق پاسگاه نورآباد درباره ی رفتار ومعاشرت آنان مذاکره ولیکن ترتیب اثری نداده وهمچنان به رفت وآمد خود ادامه می دهند. ب: اشخاص فوق الذکر با طرح برنامه ی قبلی، بساط نماز را درمنزل وی برپا نموده وتصمیم دارند با راهنمایی اشخاص فوق الذکر بانک اسلامی برای کمک به افرادبی بضاعت تشکیل داده وهم اکنون مبلغ سی هزار تومان برای این منظور جمع آوری نموده اند. پ: با راهنمایی تبعیدی(اسدالله مدنی) اخیراً، برای دو خانواده ی بهایی مزاحمت هایی ایجاد شده است.»

این اقدامات باعث شد تا اداره ی کل سوم ساواک در نامه ای به سازمان اطلاعات وامنیت استان لرستان، خواستار تبعید وی از نورآباد شود. در این نامه قیدشده بود:

« با توجه به اقدامات اخیر وی در زمینه ی تشویق مردم به جمع آوری وجوه جهت تأسیس بانک اسلامی وهمچنین ناراحتی هایی که در اثر راهنمایی های وی بر خانواده های بهایی فراهم گردید ونتیجتاً، اعمال وی در آینده موجب برهم خوردن نظم وآسایش ساکنین آن منطقه خواهد گردید، به مصلحت نمی باشد. خواهشمند است دستور فرمایید وضعیت یاد شده مجدداً در کمیسیون امنیت اجتماعی مطرح ومحل اقامت اجباری او از نورآباد به شهر گنبد کاووس تغییر یابد.»

 

پس از وصول این نامه کمیسیون امنیت اجتماعی لرستان – با توجه به اینکه از آن منطقه تبعید شده بود- در 29/4/54 تشکیل جلسه داد ودر این جلسه که نماینده نخست وزیر نیز شرکت داشت وگزارش از وضعیت شهید مدنی در نورآباد تهیه کرده بود در نهایت رأی زیر رادرباره وی صادر کرد:

« نظر به رونوشت مصدق نامه 1586995- 22/4/2536 سازمان اطلاعات وامنیت لرستان دایر برتغییر محل اجباری آقای سید اسد الله مدنی دهخوارقانی با توجه به مصالح موجود پرونده ، اعضای کمیسیون مقرر می دارد محل اقامت نامبرده از نورآباد به شهرستان گنبد کاووس تغییر داده شود.»

پس از صدور این رأی آیت الله مدنی توسط مأموران ساواک دستگیر ودر تاریخ 17/5/56 تحت الحفظ به شهرستان گنبد کاووس اعزام شد.

ثابتی – رئیس ساواک – در نامه ای که به ساواک مازندران نوشت، تأکید کرد که نامبرده (مدنی) یکی از روحانیون افراطی وطرفدار امام خمینی در استان لرستان می باشد وچنانچه نامبرده به استان مازندران وارد شود، مراقبت کامل از اقدامات وی به عمل آید.

9- تبعید به گنبد کاووس

یکی از سیاست های ساواک در مقابله با نفوذ ومبارزات علمای مذهبی تبعید آنان به مناطق سنی نشین بود. چرا که فکر می کردند با تبعید آنان به شهرهایی که عقاید مذهبی مغایر با رهبران مذهبی وجود دارد هم از نفوذ وکارایی آنان کاسته خواهد گردید وهم بلکه با دامن زدن به اختلافات مذهبی در آن منطقه منزوی خواهند شد وبه دلیل همین پندار بود که رژیم به تبعید روحانیون مبارز به مناطق سنی نشین مبادرت ورزید. غافل از اینکه هم سنی وهم شیعه هر دو فارغ از تفاوت مذهب در مبارزه با رژیم پهلوی راه مشترکی را در پیش گرفته بودند وتبلیغات وترفند های رژیم در زمینه ی رودر رو قرار دادن آنها کارگر نبود. شهید مدنی نیز در زمینه ی این پندار وسیاست رژیم پهلوی به شهر سنی نشین گنبد کاووس تبعید شد. وقتی رژیم نتوانست مانع فعالیت های سیاسی –مذهبی شهید مدنی در شهرهای شیعه نشین شود، با تبعید وی به گنبد کاووس به زعم خود تلاش می کرد تا وی را منزوی کند، ولی شهید مدنی نه فقط از اقدامات خود نکاست بلکه به آن شتابی بیشتر بخشید. وی بلافاصله بعداز ورود به گنبد به برگزاری جلسات گفت وگو ودیدار با روحانیون اهل تسنن وتشیع گنبد پرداخت وتوانست آنان را تحت تأثیر رفتار وسلوک خود قرار داده در مبارزه با رژیم پهلوی باخود هم رأی گرداند. وی سپس به مدرسه ی علمیه ی منتظریه- از حوزه های علمیه ی آن شهر رفت وآنجا را به عنوان پایگاه مبارزاتی خود قرار داد وسپس به اقامه ی نماز در مسجد جامع شهر پرداخت. شهید مدنی در مدرسه ی علمیه ی منتظریه که حدود 60 نفر طلبه مشغول تحصیل علوم دینی بودند تحت پوشش اقامه نماز به تدریس علوم دینی می پرداخت. علاوه بر آن طلاب مدرسه ی فوق چون برای مدت زیادی نمی توانستند در مدرسه ی منتظریه از محضر وی استفاده نمایند در گروه های دو سه نفری به منزل شهید مدنی مراجعه می کردند وبه فرا گرفتن دروس دینی از وی می پرداختند. درس صمدیه از جمله دروسی بود که طلاب مدرسه ی منتظریه از محضر وی فرا می گرفتند.

این اقدامات باعث شد تا شهر سنی نشین گنبد در تاریخ 3/3/57 نیز به سان نورآباد ممسنی به صورت یک شهر انقلابی درآید ودر اثر اقدامات شهید مدنی در این شهر، سخنرانان بی هراس از مقامات نظامی، داد سخن علیه رژیم پهلوی سر دادند وفجایع رژیم را برشمردند. وحتی تظاهراتی در شهر علیه رژیم پهلوی برپا شد که در گزارش ساواک درباره ی این تظاهرات چنین آمده است:

« اسدالله مدنی در گنبدکاووس – محل تبعیدش- مرتکب تحریکات سوئی گردیده است وادامه ی تحریکات وی منجر به سخنرانی یکی از روحانیون محل مزبور در مورخه 3/3/57 شده که به دنبال این سخنان تحریک آمیز ودرگیری در شهر گنبد به وجود آمده است.»

این واقعه بود که آنان رابه تأمل واداشت چرا که تا آن روز چنین حرکتی از طرف طرفداران نهضت اسلامی به ندرت گزارش شده بود. در پی این اقدامات سرهنگ خوشکار- رئیس شهربانی گنبد کاووس- در نامه ای به فرمانداری خرم آباد اعتراف نمود که در اثر اقدامات آیت الله مدنی تغییر محسوسی در شهرصورت گرفته و وعاظ وسخنرانان رفتار خود را در قبال رژیم تغییر دادند. ایادی رژیم که حضور شهید مدنی در گنبد کاووس را مغایر با منافع خود می دیدند، به تکاپو افتادند تا به هر طریقی که شده وی را از گنبدکاووس دورگردانند. آنان با گوشزد کردن اینکه گنبد کاووس شهری مرزی است واین گونه اقدامات تبعات خطرناکی دارد، حضور شهید مدنی رادر شهر به مصلحت ندانسته خواستار تبعید وی به نقطه ای دیگر شدند. در نامه ای که شهربانی گنبد کاووس به فرمانداری خرم آباد ارسال کرد تأکید نمود:

« مدنی از تاریخی که وارد گنبد کاووس شد، مرتباً با روحانیون این منطقه تردد می نماید وبا طلاب مدرسه ی علمیه ی منتظریه در تماس می باشد. بنابر این اقامت وی در این شهر به هیچ وجه به مصلحت نمی باشد. »

فرمانداری خرم آباد در پی وصول این نامه، خواستار تشکیل کمیسیون امنیت اجتماعی خرم آباد شد؛لذا کمیسیون مزبور در تاریخ 27/3/57 در فرمانداری خرم آباد تشکیل شد.در این کمیسیون که نماینده ی نخست وزیر نیز حضور داشت وگزارشی از وضعیت واقدامات وی در گنبد کاووس تهیه کرده بود.، تأکید نمود باتوجه به مرزی بودن شهر گنبد واقدامات آیت الله مدنی در این شهر ادامه ی اقامت اجباری وی در این شهر به مصلحت نیست ومکان اقامت اجباری وی باید تغیر یابد. کمیسیون امنیت اجتماعی خرم آباد نیز پس از بحث وبررسی در نهایت رأی خود را بدین گونه صادر کرد:

« نظر به نامه ی شهربانی گنبد کاووس دایر برتغییر محل اقامت اجباری آقای سید اسدالله مدنی با توجه به مصالح موجود پرونده، اعضای کمیسیون مقرر می دارد محل تبعید نامبرده از شهر گنبد کاووس به بندر کنگان (بوشهر) تغییر داده شود.»

بعد از این تصمیم شهید مدنی توسط مأموران دولتی تحت الحفظ ابتدا به بوشهر منتقل ودر تاریخ 15/4/57 از طریق مأموران هنگ ژاندارمری بوشهر به کنگان منتقل شد.

 

10- تبعید به بندر کنگان

مدت اقامت اجباری شهید مدنی در کنگان سه هفته بیشتر دوام نیاورد. چرا که وی به هر جا که قدم می گذاشت روح مبارزه طلبی ومقابله با رژیم شاهنشاهی را در آن منطقه می دید وبا سیرو سلوک خاص خودش همگان را مجذوب خود می کرد واز نهضت اسلامی حضرت امام (ره) آگاه می کرد. شهید مدنی در بدو ورود به بندر کنگان به تدریس در مدرسه ی علمیه ی آن شهر مبادرت ورزید. با توجه به اینکه کنگان شهری کوچک وحوزه ی علمیه ی آن فاقد زعیمی به همطرازی شهید مدنی بود حضور وی باعث شد تا آن حوزه رونقی یابد وطالبان علم حضور وی را در شهر خود مغتنم شمارند و پیرامون وی جمع شوند.

علاوه بر آن حضور وی در مسجد جامع آن شهر ونیز مسجد کوزه گری باعث رونق گرفتن نماز جماعت آن مساجد شد. شهید مدنی علاوه بر ارشاد مردم بندر کنگان به جهت دهی مبارزان دیگر شهرهای جنوبی کشور مبادرت ورزید. مبارزان مذهبی استان فارس به خصوص کازرون که در مدت حضور شهید مدنی در نورآباد همواره با مراجعه به وی راهنمایی های لازم را از ایشان می گرفتند این باربا اطلاع از حضور شهید مدنی در بندر کنگان که در قیاس با گنبد کاووس فاصله ی کمی با آن داشت، به حضور وی شتافتند واز وی راهنمایی می گرفتند. اهالی دیگر شهرهای اطراف نیز حضور شهید مدنی در منطقه ی محروم کنگان را مغتنم شمرده و به خدمت وی می رسیدند که از آن جمله می توان به اهالی بندر دّیر اشاره کرد. اهالی دّیر از شهید مدنی دعوت کردند تا با حضور خود در آن شهر به ارشاد مردم بپردازد. آنان با عشق وعلاقه واصرار، شهید مدنی را به بندر دّیر بردند ولحظه ی ورود وی به شهر یکی از لحظات ماندگاراهالی آن شهر می باشد. مردم از خرد وکلان وزن ومرد به استقبال وی شتافته مغازه ها را تعطیل کردند ومراسم باشکوهی در حوزه ی علمیه ی آن شهر برگزار کرده، به خواندن اشعار در مدح حضرت امام ونهضت اسلامی می پرداختند.

بدون تردید این اقدامات شهید مدنی باعث هراس مقامات دولتی شد وآنان راکه حضور وی در این منطقه را خطرناک می دانستند واداشت تا به تبعید وی از آن شهر مبادرت ورزند. ظاهراً دلیل مقامات دولتی از تبعید زود هنگام وی از بندر کنگان، مغایرت تصمیم کمیسیون امنیت اجتماعی خرم آباد با قانون بود. چرا که بر اساس مصوبه ی هیئت وزیران بندر کنگان جزو مناطق تبعید محسوب نمی شد ولی به سختی می توان آن را باور کرد؛چرا که بعید است مقامات خرم آباد پی به این موضوع نبرده باشد؛ علاوه بر آن اقدامات شهید مدنی در بندر کنگان به قدری خطرناک بود که نمی توانست برای مدت زیادی تحمل شود. کمیسیون امنیت اجتماعی خرم آباد که در سال 1354 وی را به سه سال تبعید محکوم کرده بود وتغییر مکان تبعید وی بایستی با تصمیم آن کمیسیون می بود در تاریخ 21/4/57 تشکیل و رأی به این مضمون صادر شد که مکان اقامت اجباری وتبعید سیداسدالله مدنی از بندر کنگان به شهرستان مهاباد در استان آذربایجان غربی تغییر پیدا کرد. پس از صدور این رأی شهید مدنی توسط مأموران دولتی تحت الحفظ در تاریخ 3/5/57 بوشهر را به سمت مهاباد ترک کرد.

11- تبعید به مهاباد

بر اساس تصمیم ساواک بوشهر قرار بود شهید مدنی از طریق خرم آباد، بروجرد، همدان، کرمانشاه، سنندج به مهاباد برده شود ولی رژیم با توجه به محبوبیت وی در آن منطقه دستور داد تا مسیر حرکت وی از مسیرهای فوق به مسیر پلدختر، ایلام، کرمانشاه تغییر یابد. این دستور زمانی رسید که شهید مدنی حرکت داده شده بود. بنابر این فرصتی بود تا بتواند در مدت کوتاه توقف خود در خرم آباد وهمدان دیداری با مبارزان آن شهرها داشته باشد. وقتی وی به خرم اباد رسید شب را درمنزل شیخ محمد قاضی به سر برد. ولی وقتی می خواست از طریق بروجرد به همدان برود مسیرش تغییر داده شد و وی نتوانست به همدان برود وناگزیراز طریق پلدختر ، ایلام وکرمانشاه به مهاباد برده شد.

 

زندگی و مبارزات آیت الله مدنی (9)


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31