دکتر محمودرضا رهبر عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان، تحقیقی درباره فعالیتهای گروههای افراطی در شرق کشور انجام دادهاند که در این مصاحبه از نتایج این تحقیق در پاسخ به سؤالات ما استفاده کردهاند. نظرات ایشان با توجه به اشرافی که بر فعالیتهای گروههای تروریستی شرق کشور دارند، این مصاحبه را خواندنیتر کرده است.
شما پژوهشی درباره افراطگرایی و گروههای تروریستی در استان سیستانوبلوچستان و عوامل شکلگیری آن انجام دادهاید، لطفا نتایج این پژوهش را تشریح کنید؟
من و یکی از همکاران درباره تروریسم و فعالیت گروههای افراطی از جمله جندالله در منطقه سیستانوبلوچستان پژوهشی انجام دادیم و به بررسی اینکه چه عواملی میتواند بر گسترش فعالیتهای تروریستی در منطقه سیستانوبلوچستان تأثیرگذار باشد پرداختیم. دلیل انتخاب منطقه سیستانوبلوچستان این بود که در چند سال اخیر کانون اصلی فعالیتهای افراطی بوده است. بیشتر فعالیتهای تروریستی را که بررسی کردیم، دریافتیم که کانون اصلی این فعالیتها منطقه سراوان است و به همین دلیل منطقه سراوان و روستاهای اطراف آن را بهعنوان مطالعه موردی پژوهش خویش قرار دادیم و اینکه چه عواملی میتواند بر روی تروریسم و افراطگرایی در این منطقه تأثیر بگذارد. طی مصاحبههایی که با افراد بومی و نخبگان محلی منطقه سراوان داشتیم بر چند عامل خیلی تأکید شد و گفتند این عوامل میتواند بر افراطیگری در این منطقه تأثیرگذار باشد. از جمله این عوامل استفاده از نیروهای غیربومی در ادارهها و سازمانهای مختلف، استفاده از رسانههای خارجی، شرکت در انتخابات، فعالیتهای سیاسی، عدم تساهل دینی و احساس تبعیض مذهبی است. سپس این عوامل و تمها را بهعنوان شاخصهای تأثیرگذار بر افراطیگری در منطقه سراوان انتخاب کردیم. دادههای گرفتهشده از مردم همان منطقه که از طریق توزیع پرسشنامه با هدف تعیین اینکه کدام یک از عوامل تأثیر بیشتری بر افراطیگری داشته است، نشان داد استفاده از نیروهای غیر بومی بر شکلگیری خشونت سیاسی در آن منطقه تأثیرگذار نبود. دامنه این پژوهش حدوداً پانصد یا ششصد نفر را بهصورت تصادفی در بر میگیرد. نتایج پژوهش نشان داد استفاده از رسانههای خارجی برخلاف استفاده از نیروهای غیربومی خیلی تأثیرگذار بود. کسانی که از شبکههای مثلاً الجزیره، بیبیسی بهصورت معناداری به لحاظ ذهنی گرایش به افراطیگری داشتند اگر هم این افراطیگری شدیدتر میشد به لحاظ عملی اینها سابقه چند کمک به تروریستها یا هر اقدام دیگری داشتند؛ بنابراین به این نتیجه میرسیم ادارهکنندگان شبکههای خارجی خود بیگانگان و قدرتهای بزرگ هستند. شبکه العربیه فوقالعاده تأثیرگذار بود. بهعنوان نمونه اقشاری که از سایتهای العربیه فارسی و صدای آمریکا بازدید میکردند، با کسانی که از این سایتها بازدید نمیکردند، رفتارهایشان خیلی متفاوت بود و این نشان میدهد که رسانهها در شکلگیری خشونت تأثیرگذار بودند. چون این رسانهها را قدرتهای بزرگ حمایت میکنند، در نتیجه میتوان گفت که قدرتهای بزرگ پدیدآورنده گرایش به رفتارهای خشونتآمیز هستند. شرکت در انتخابات سومین عامل بود که نشان داد کسانی که در انتخابات بیشتر شرکت میکنند گرایش کمتری به خشونت و افراطیگری دارند. عامل چهارم فعالیت سیاسی بود. انتخابات جدا از فعالیتهای سیاسی است. یک مشارکت انتخاباتی و یک فعالیت سیاسی داریم. کسانی که فعالیتهای سیاسی بیشتری داشتند بیشتر گرایش به خشونت دارند و به گروههای تروریستی کمک میکردند و بیشتر دیدگاههای افراطی داشتند. بنابراین احتمالاً فعالیتهای سیاسی که اینها انجام میدهند به شکل غیررسمی اتفاق میافتد. بهنظر میرسد که مسئولین و مجریان استان سیستانوبلوچستان باید فعالیتهای سیاسی شهروندان در این منطقه را به طرف فعالیتهای سیاسی رسمیتر سوق دهند تا خشونت کاهش پیدا کند. در غیر این صورت اگر این فعالیتها شکل غیر نهادینهشده و غیررسمی به خود گیرد، قطعا منجر به خشونت خواهد شد. کسانی که تساهل دینی کمتری داشتند یا کسانی که احساس تساهل کمتری داشتهاند بیشتر گرایش به خشونت و افراطیگری دارند. احساس تبعیض دینی در این منطقه زیاد وجود نداشت.
دلایل عدم احساس تبعیض دینی چیست؟
شاید یکی از دلایل این امر این بود بیشتر افرادی که در منطقه سراوان زندگی میکردند سنی مذهب بودهاند و مذهب تسنن غالب در آن شهر باعث شده بود که با افراد شیعه کمتر مواجه شوند و وقتی که فقط یک مذهب در آن منطقه وجود داشته باشد، احساس تبعیض کمتری در آن منطقه بین شهروندان وجود خواهد داشت.
آیا وضعیت درآمد و فقر موجود در آن منطقه بر روی خشونت و افراطیگری تاثیرگذار بوده است؟
سطح درآمد هیچ تأثیری بر روی گرایش به افراطیگری، خشونت و تروریسم نداشت. نتایج تحقیقات من نشان میدهد بین کسانی که درآمدشان ماهانه کمتر از پانصد هزار تومان بوده با کسانی که بیشتر از چهار میلیون تومان درآمد داشتند هیچ تفاوتی در گرایش اینها به افراطیگری وجود نداشت. بهطور کلی مسائل اقتصادی هیچ تأثیری بر گرایش این افراد به افراطیگری، خشونت و تروریسم نداشت. در کل میتوان گفت که رسانههای خارجی بیشترین تأثیر بر گرایش ساکنان آن منطقه به افراطیگری، خشونت و تروریسم را داشتهاند. هرچند مسائل اقتصادی هیچ تأثیری بر گرایش این افراد به افراطیگری نداشت ولی سطح تحصیلات و آموزش فوقالعاده تأثیرگذار بود. کسانی که تحصیلات کمتر از دیپلم داشتند افراطیگری و خشونت در میان این افراد بالا بوده است. هرچه تحصیلات و آموزش افزایش پیدا میکند سطح خشونت کاهش مییابد. به همین دلیل من تصور میکنم یکی از عوامل تأثیرگذار بر گسترش خشونت، افراطیگری و تروریسم در منطقه سیستانوبلوچستان بهعنوان بخشی از کشور ایران، سطح تحصیلات و آموزش باشد. راهکار مهم کاهش خشونت در این منطقه افزایش سطح تحصیلات و آموزش در این مناطق بهویژه استان سیستانوبلوچستان است.
چرا قدرتهای غربی از این تحرکات و از جمله تحرکات منافقین پشتیبانی میکنند؟
بالأخره ما باید یک واقعیت را بپذیریم. اینکه کشورهای غربی هنوز جمهوری اسلامی را که یک واقعیت عینی دارد نپذیرفتهاند. شاید به لحاظ کلامی قبول کردهاند که فعلا در این مرحله وجود جمهوری اسلامی را در منطقه بپذیرند ولی از لحاط ذهنی چنین امری برای آنها پذیرفته شده نیست. کشورهای غربی بهدنبال عواملی میگردند که در یک روزی اگر توانستند از آن طریق به جمهوری اسلامی ضربه بزنند. قدرتهای بزرگ از منافقین حمایت نمیکنند بلکه اقلیتهای قومی را هم تحریک میکنند. در منطقه ما (آذربایجان) شبکهای به اسم «گوناز» تیوی هست که بسیاری از مدیران ماهوارهای که سابقه عضویت در گروه منافقین هم داشتهاند در این شبکه فعالیت میکنند و از آن طریق بهشدت احساسات قومیتگرایانه را تحریک میکنند. تحریک احساسات قومیتگرایانه بین کردها و عربها به نوعی دیگر است. خود منافقین در مرکز ایران بهدنبال نفوذ هستند. همه اینها میتواند یک دلیل داشته باشد و آن اینکه هنوز جمهوری اسلامی ایران به شکل واقعی در ذهن غرب شکل نگرفته است، یعنی هنوز نپذیرفتهاند به همین دلیل دنبال این هستند که پتانسیلهایی که وجود دارد را تا جایی که امکان دارد فعال کنند. از منظر جامعهشناختی تا جایی که امکان دارد شکافهای قومی، مذهبی و ملی را از طریق همین گروه منافقین تعقیب کنند تا اگر یک روزی توانستند جمهوری اسلامی را تضعیف کنند.
آیا گروههایی مانند جندالله و منافقین تأمینکننده منافع غرب در فعالیتهای تروریستی علیه ایران هستند؟
این گروههای تروریستی قطعا برای غرب هدف نیستند بلکه وسیلهای برای تضعیف نظام هستند. گروه جندالله با منافقین قطعا در ارتباط هستند. یقیناً اقلیتهای قومی مخالف با یکدیگر ارتباط دارند. غرب بهدنبال این است که یک شبکه ایجاد کند و از طریق این شبکههاست که بسیاری از اطلاعات محرمانه درون نظام را کسب میکند. من یک گروه واحدی برای هریک از این سازمانها مانند جندالله، سازمان مجاهدین خلق، تجزیهطلبان ترک، کرد و عرب قائل نیستم؛ چراکه احساس میکنم بحث وسیعتر و همانند یک شبکهای جامع و کامل وجود دارد و در درون این شبکه هرکدام از این گروههای فوقالذکر فعالیت خاص خودش را انجام میدهد و قطعا وقتی از طریق این شبکهها اطلاعات لازم را کسب میکنند ترور خاصی را سازماندهی میکنند. زمان مذاکره با ایران تصور میکنند که میتوانند از این اقدامات استفاده ابزاری کنند و اهرم فشاری باشند که از طریق مذاکره به ایران فشار بیاورند و از طریق ترورکردن اشخاص خاص اهداف خود را عملی کنند.
نقش عربستان و انگلستان در تحریک و سازماندهی گروهکهای تروریستی علیه ایران چیست؟
عربستان بیشتر در حوزه اقلیتهای اهل تسنن فعالیت میکند. مثلا بین آذری زبانها، ترکمنها و کردها خیلی فعالیت خاصی انجام نمیدهد بلکه عمده فعالیت اینها در حوزه اهل تسنن است و خود کردها را هم قبول ندارند. عربستان همچنین بر قومیت عرب هم خیلی تأکید میکند، از این طرف چون کردها دنبال یک کشور مستقل هستند، این امر میتواند باعث تجزیه عراق و همینطور سوریه بهعنوان یک کشور عربی شود به اعتقاد من بهخاطر همین از کردها حمایت نمیکنند. اما درباره انگلستان اگر بخواهیم تحلیل کنیم مجدد به همان بحث رسانهها رجوع میکنم، نهتنها در استان سیستانوبلوچستان بلکه یک تحقیقی انجام شده بود درباره مشارکت سیاسی غیرمتعارف در کل ایران و خشونت و افراطیگری، بازهم رسانهها نقش فعالی را در این حوزه ایفا میکنند. نتایج تحقیقات میدانی من نشاندهنده این است که بین خود شهروندان آن منطقه رسانهها و تارنماهای خارجی خیلی بر گرایش ساکنان آن منطقه به افراطیگری، خشونت و تروریسم تأثیرگذار بوده است. نقش انگلستان و عربستان بهعنوان حامیان مالی این شبکهها و تارنماها خیلی پررنگ است.
وضعیت مطالعات تروریسم را در ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
به اعتقاد من اقدامات خاصی در این زمینه صورت نگرفته است.
رهنمود شما برای اینکه مرکز مطالعاتی در زمینه تروریسم شکل بگیرد یا اینکه بتوانیم صاحب یک دیدگاه واحد در این زمینه باشیم، چیست؟
ما نمیتوانیم به یک تعریف و نظریه واحد دست پیدا کنیم؛ زیرا هر منطقه خود نیازمند تحقیق مجزاست. شما نمیتوانید تحلیلی که در کردستان انجام گرفته است را در خوزستان پیاده کنید. عوامل و بسترهای آن در زمان و مکان متفاوت است.
منظور شما عوامل جغرافیای طبیعی و انسانی است؟
بله دقیقا درست است. عوامل بیشماری در این زمینه دخیل هستند که ما نمیتوانیم به یک نظریه واحد دست پیدا کنیم. براساس منطقهای که قرار داریم و میخواهیم تحلیل کنیم ما تحلیلهای متفاوتی خواهیم داشت. من به یک دیدگاه کلانتر معتقد هستم و آن اینکه تحلیلی که نخبگان علمی ارائه میدهند یک بحث فکری و اندیشهای است و مدیران اجرایی هم نمیتوانند به اندازه نخبگان علمی بحثهای فکری انجام دهند، بلکه آن را اجرا میکنند. من معتقد هستم که روش تحقیق در رشتههای علوم سیاسی و روابط بینالملل بهشدت ضعیف است؛ یعنی ما اگر فرض را بر این بگیریم که یک رشتهای مثل فیزیک یا علوم پایه هفت یا هشت سال از کل دنیا عقب باشیم، در علوم انسانی شاید سی تا چهل سال از دنیا عقب باشیم. البته من مطمئن هستم که در علوم سیاسی و روابط بینالملل نزدیک به هفتاد سال عقب هستیم؛ زیرا اولاً یک نظریه واحدی که در علوم سیاسی و روابط بینالملل درباره تروریسم چه بهصورت کتاب یا مقاله ارائه شود وجود ندارد اگر هم کسی ارائه داده باشد تراوشات ذهنی همان فرد است. خیلی موارد معدودی بوده است که محققان علمی ما وارد بستر مثلا به فرض استان سیستانوبلوچستان و یا اقلیتهای عرب یا کرد شوند و تحلیل کنند و بگویند که چرا در این مناطق خشونت، افراطیگری و تروریسم وجود دارد. به اعتقاد من تصورات نخبگان علمی با تصورات یک بلوچ، ترکمن و عرب کاملا متفاوت است. از آنجا شکلگیری ارائه تعریف واحد و جامع از تروریسم نیازمند مصاحبه، مشاهده مشارکتی یا روش میدانی است و پژوهشهای معدودی در این زمینه انجام شده است، در نتیجه من معتقد هستم که نظریهای واحد و جامعی شکل نگرفته است.