دوران بی کیفری به پایان رسیده است

تاکید می کنم که صحیح نیست به صرف اینکه برخی افراد از یک کشور به کشور دیگری رفته اند، آن ها را پناهنده قلمداد کرد. این ها به استناد شواهد و سوابق غير قابل انكار و كاملا روشن، تروریست هستند و برخورد با تروریست با نوع برخورد با پناهنده تفاوت اساسی دارد

Hossein Thumbnail

گفتگو از حمید یحیی زاده

راه نما: با تشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشتید، امروزه موضوع خروج منافقین از عراق مطرح است. سازمان ملل قصد دارد تعدادی از این ها را به اروپا منتقل کند و با برخی کشورهای اتحادیه اروپا برای پذیرش این تعداد وارد مشورت شده است. اگرچه هیچ یک از کشورهای اتحادیه اروپا تا به حال این مساله را صراحتاً نپذیرفته اند و چراغ سبزی به سازمان ملل و کمیساریای عالی پناهندگان نشان نداده اند، اما سوال این است که این اقدام سازمان ملل، از دیدگاه حقوقی وجاهت دارد که به اروپا فشار بیاورد که این ها را بپذیرند؟

قريبي: آن گزاره هایی که شما فرمودید، به طور کلی درست است. یعنی فعالیت هایی در دست انجام است برای این که معضل عراق، که درگیر با یک گروه چند هزار نفری از تروریست های منحرف که به صورت فرقه ای و خاص فعالیت می کنند و مخل امنیت عراق هستند، و از طرفي حضور آن ها مغاير با اصل حسن همجواري و روابط دوستانه دولتين ايران و عراق هست، حل شود. چند صد نفر از این ها ظاهراً از قبل توانسته بودند که از برخی کشورهای اروپایی پناهندگی بگیرند، اما در مورد پذیرش آن ها هم، دولت های اروپایی با علم به ماهیت و سابقه تروريستي این افراد، ملاحظات جدی دارند. به هر حال هیچ کشوری مایل نیست که افرادی را با سوابق تاریک تروریستی در خاک خود بپذیرد.

به لحاظ حقوقی، تعاریفی که سازمان ملل برای بحث پناهندگان دارد، یک تعریف عام است. موضع ما این است که بر اساس مفاهیم پذیرفته شده حقوقی، منافقین صد در صد یک گروه تروریستی هستند و لذا نحوه برخورد خاص با آن ها كاملا مشخص و تعريف شده است. نگاه کنید نحوه برخورد با یک گروه تروریستی، مثلاً طبق آنچه آمریکا انجام می‌دهد، چگونه است؛ آمریکا بیش از ده سال است که برخی از اعضای سابق القاعده را در بازداشتگاه گوانتانامو در بدترین شرایط نگه داشته است به طوری که صدای اعتراض همه دنیا را از بابت این نوع برخورد سخت گیرانه درآورده است. به هر حال این نوع برخورد با یک گروه تروریستی است؛ منتهی برای تروریست های به زعم آن ها بد ولی نه هر تروریستی.

اگر دولت آمریکا و دولت های اروپایی صادق بودند، باید همان برخورد را که با اعضای القاعده دارند، با اعضای منافقین هم می داشتند. تروریست، تروریست است. کسی که آدم های بی گناه را به قتل می رساند، و از روش های خشونت آمیز برای ایجاد فضاي ترور و وحشت علیه شهروندان استفاده می کند، تروریست است و آدم خطرناکی است. لذا باید طبق نوع برخورد متناسب با تروریست ها با او برخورد شود. منتها در حقوق بین الملل خلأهایی وجود دارد که به هر حال برخی تفسیرهای خود خواسته را به جای واقعیات غیر قابل انکار می گذارند.

تاکید می کنم که صحیح نیست به صرف اینکه برخی افراد از یک کشور به کشور دیگری رفته اند، آن ها را پناهنده قلمداد کرد. این ها به استناد شواهد و سوابق غير قابل انكار و كاملا روشن، تروریست هستند و برخورد با تروریست با نوع برخورد با پناهنده تفاوت اساسی دارد. حداقل کشور ما به جهت سابقه ای که در پذیرش میلیون ها پناهنده داشته است این را به خوبی می داند. ما الان کمیته 1373 شورای امنیت را داریم، تعداد زیادی قطعنامه در شورای امنیت و در سازمان ملل داریم، کنوانسیون های مختلفی در باره برخورد با تروریسم داریم و معتقدیم باید برخوردی که با این ها می شود، در قالب این اسناد باشد. بعضا از تعاریف موسع پناهندگی صرفا به جهت یافتن یک راه حل سیاسی برای این معضل سوءاستفاده می شود. دولت عراق، سازمان ملل، دولت آمریکا و دولت های اروپایی در واقع به دنبال یک راه حل سیاسی برای حل این معضل هستند، نه یک راه حل حقوقی. اگر یک راه حل حقوقی مبتنی بر مفاد حقوق بین الملل باشد، قطعاً با توجه به این که روش های چالش با آن را می دانیم با آن برخورد حقوقی می کردیم.

نکته دیگر در ارتباط با موضع جمهوری اسلامی ایران است. موضع ایران واقعاً یک موضع بسیار انسان دوستانه و اسلامی نسبت به موضوع است. علی رغم تمام دشمنی ها و تمام فعالیت های شرورانه و پلیدی که این ها انجام داده اند، باز ایران واقعاً آمادگی دارد و این را بارها اعلام کرده است، کسانی که دخالت نداشته اند در قتل شهروندان و در جنایاتی که اعضای این گروهک انجام داده اند، می توانند به کشور برگردند و مثل بقیه شهروندان به زندگی عادی شان ادامه دهند و مشمول عفو و رحمت دولت جمهوری اسلامی ایران و مردم ما قرار بگیرند. در این زمینه هیچ مشکلی نداریم و ما این را به صراحت اعلام کرده ایم. بنابراین اگر بخواهیم از این منظر نگاه کنیم، فرمول پیشنهادی ما کاملا روشن و مبتنی بر حقوق بین الملل کیفری است: آنهایی كه دستشان آغشته به خون مردم نیست، مشمول عفو هستند؛ آنهایی که تروریست هستند باید برخورد جدی با آن ها صورت گیرد و در مقابل جنايات خود پاسخگو باشند. این موضع منطقی و حقوقی ما تحت هیچ شرایطی قابل عدول نیست.

جنایتکاران باید محاکمه شوند، دوره بی کیفری (Impunity) به سر آمده است. اکنون بعد از سال ها یک نفر را می گیرند که در یک جنایت جنگی مثلاً قضیه روآندا و یا در حوادث تروریستی فرضا پنجاه سال قبل دست داشته است، او را محاکمه می کنند. این نشان دهنده این است که جامعه بین المللی چقدر نسبت به بی کیفری حساس است. خوب حالا این یک پرونده آماده برای شماست و آدم های مجرمش هم که دست شما هستند. جنایات زیادی نه فقط در حق ملت ایران بلکه در حق مردم عراق و حتی اعضای گروهک خودشان مرتکب شده اند. حتی به زعم خودشان در ترور اتباع شان دست داشته اند و این ها در اسناد خودشان مضبوط است. آن ها باید به کیفر خودشان برسند و باید مجازات شوند. از نظر ما، مشکل به همین راحتی حل می شود. منتها ملاحظات و مسائل سیاسی در این میان هست و باز همان سیاست برخورد دوگانه متبلور است. یعنی از یک طرف حاضر نیستند حتی برخی افراد را که اسناد تابعیت آن کشورها را دارند و به نحوی شهروندی یا اقامت آن کشورها را اخذ کرده اند، بپذیرند و از طرف دیگر، این ها را از فهرست گروه های تروریستی اروپا خارج می کنند. این یک سیاست دوگانه است که متأسفانه ماهیت ابزاری این موضوعات برای کشورهای غربی را نشان می دهد.

راه نما: سئوال بعدی که مطرح می شود این است که اگر منافقین وارد کشورهای اروپایی بشوند، چه اقداماتی را برای محدود نمودن دامنه و گستره فعالیت این ها بایستی انجام داد و تعامل با اروپا بر سر این مسئله به چه شکل خواهد بود؟

قريبي: ما امیدواریم که فرمول منطقی و حقوقی ما در مورد این مسئله اعمال شود ولی به هر حال اگر اقدام سیاسی کردند و برخی آن ها را در کشورهای خود جای دادند در اینجا به اعتقاد من این وظیفه خود اروپایی ها هست که بر اساس امنیت ملی‌شان با این ها برخورد کنند. این ها به درجات مختلف آدم های بسیار خطرناکی هستند؛ نشان داده اند از هر وسیله ای برای رسیدن به اهداف پلیدشان استفاده می کنند. به همین خاطر این مشکل اروپائی هاست که اگر بخواهند در آینده امنیت خودشان را به صورت جامع، در نظر بگیرند، بایستی که در ارتباط با افراد این گروه خیلی حساس باشند. البته ما از حساسیت اروپا در این باره مطلع هستیم، ولی متأسفانه به جهت منافع سیاسی که در استفاده ابزاری از این افراد و به عنوان یک ابزار نامشروع سیاسی آن را تلقی می کنند، برخورد با این گروه بعضا با اغماض انجام می شود. از سوي ديگر هر دولتي طبق حقوق بين الملل، سلسله وظايف مشخصي براي ممانعت از سوءاستفاده از خاكشان توسط گروه هاي تروريستي براي سازماندهي و انجام فعاليت هاي تروريستي عليه ساير دولت ها دارد.

راه نما : در همین راستا یک نقد درباره یک اظهار نظر وجود دارد که گفته شده چرا اروپائی ها این ها را نمی برند، بیایند و این ها را با خود ببرند. بالاخره اگر منافقین یک گروه تروریستی هستند و حمایت از آن ها بد است، طبیعتاً ما باید از نپذیرفتن آن ها در اتحادیه اروپا استقبال کنیم.

قريبي: من عین این صحبت ها را نشنیده ام. ولی برداشت من این است که این یک صحبت طعنه آمیز بوده است. این اشاره به همان تناقض رفتار اروپاست که در عرایضم گفتم؛ «اگر شما فکر می کنید که این ها آدم های به درد بخوری هستند، آن ها را بردارید و ببرید» یعنی اینکه چون سالهاست این کار را نکرده اید پس این ها مشمول همان تعریفی هستند که ما از آن ها داریم. چرا شما تردید دارید و نمی خواهید آن ها را قبول کنید؟ شما بچه ای را که مثلاً از یک پدر روسی و یک مادر فرانسوی در یک کشور ثالثی متولد شده است، با تعریف خود، فرانسوی می دانید و در برخی شرایط خاص تمام دستگاه دیپلماسی تان، دنبال این است که این بچه را برگرداند به وطن. خوب اگر شما فکر می کنید، اینها آدم های سالمی هستند چرا نمی خواهید آن ها را بپذیرید؟ پس این افراد مشکل دارند و همه شما هم می دانید که این ها در بدترين نوع جنایات دست داشته اند، و شما دارید از این ها استفاده ابزاری می کنید. از سوي ديگر اين افراد به دليل اينكه به مدت سه دهه تحت سيطره و نفوذ يك سيستم التقاطي و كيش شخصيت قرار داشته اند، اصولا از لحاظ رواني و اخلاقي كاملا در شرايط غير عادي قرار دارند.

راه نما: در عین حال که رویکرد سازمان ملل و عراق تن دادن به یک راه حل سیاسی است، اما دخالت های فعلی نشان از جهت گیری به سمت اروپا دارد، خانم کاترین اشتون یک نماینده در این موضوع منصوب کرده است، منافقین هم از طریق برخی از دلال های سیاسی اروپایی دنبال این انتقال هستند و بان کی مون هم از کشورها خواسته است در این باره همکاری کنند، به هر حال دیر یا زود بخشی از آن ها ممکن است به این کشورها منتقل  شوند و آنگاه اروپا عرصه ای می شود تا این گروه در خیلی از پروژه های ضد ایرانی، وارد شده و علیه ایران، جاسوسی، بحران آفرینی و دروغ پردازی کنند؛ با این چشم انداز که شاید دیگر اروپا این نوع فعالیت ها را تروریستی تعریف نمی کند و ای بسا در راستای تفکر حاکم در اروپا برای دخالت در مسائل داخلی ایران قرار گیرد، چه باید کرد؟

قريبي: به طور کلی دولت ها به عنوان حاکمیت های مساوی، ابزارهای فشاری که دارند با محدودیت هایی مواجه است. اما مهم ترین ابزار برای ما، اطلاع رسانی صحیح است. این که بگوییم این افرادی که شما دارید از آن ها حمایت می کنید، چه ماهیتی دارند. در این زمینه اطلاعات کافی و خوبی در اختیارشان قرار داده شده است، یعنی اروپایی ها به هیچ وجه نمی توانند بهانه بیاورند که ما اطلاع نداریم. تعداد زیادی از افراد رده بالای منافقین، از پلیس بین الملل اعلان قرمز دارند و اعلان قرمز هم صرف یک خط نوشته اعلان قرمز نیست، در اعلان قرمز ضمن اینکه مشخصات و آدرس و اطلاعات شخصی فرد اعلام می‌شود، باید اتهاماتش هم ذکر شود و این که در کدام مرجع قضایی، موضوع تحت پیگیری هست و برای چه جرایمی و بر اساس چه مواد قانونی؛ یعنی دقیقاً باید همه این ها در اعلان قرمز ذکر شود، مثلاً این آقا یا خانم، کسی بوده است که در ترور این اشخاص دست داشته و طبق قانون مجازات اسلامی، ماده فلان محکوم شده و پرونده اش در دادگاه برای اجرای حکم باز است. هم شاکی خصوصی دارد و هم مدعی العموم کیفرخواستی علیه وی دارد. تمام این اطلاعات در فایل اعلان قرمز ثبت و ضبط هست. یعنی کاملاً مشخص هست که این آدم با این اسم چه پیشینه جنایتکارانه ای دارد و در کجا و به چه نحوی موضوع از نظر قضایی پیگیری می شود. پس این اطلاعات را دارند، منتها از این اطلاعات و اطلاع رسانی عام درباره ماهیت گروه درست بهره برداری کنند و اراده آنرا داشته باشند، یک بحث دیگر است.

این کشورها متأسفانه به دنبال منافعشان و فشار به ملت ايران هستند؛ شما به همین پرونده نگاه کنید، خوب این اصلاً باعث تمسخر است؛ در یک دوره ای آن ها منافقین را در لیست تروریستی می گذارند و آن ها را محدود می کنند، برخی از آن ها را در پاریس بازداشت می کنند، ولی در یک دوره ای که آن ها با ما اختلافات شدید پیدا می کنند عکس آن کار را انجام می دهند، محدودیت ها را بر می دارند و از لیست تروریستي خارج می کنند؛ که کاملاً مشخص است یک برخورد سیاسی است. حال کسی با اندکی دانش حقوق کیفری واقعا بگوید چگونه می شود افرادی بابت جنایاتی که انجام داده اند تروریست قلمداد شوند ولی چند سال بعد بدون محاکمه و بدون مجازات از این لیست خارج شوند. خوب ملاحظه مي فرمائيد كه ما می توانیم به آن ها بگوییم که شما منافع سیاسی غیر مشروع تان را دنبال نکنید. ولی به هر حال همانطور که گفتم آن هاهم موضع خودشان را مبني بر استفاده ابزاري از اين موضوعات دارند.

در عين حال ما اطلاع رسانی خود در مورد جرائم، پرونده و ماهیت این ها را دنبال خواهیم کرد. از ابزارهای رایزنی سیاسی در روابط دو جانبه هم استفاده می کنیم، این کار را هم در تمام سطوح انجام می دهیم. هر چند همانطور که گفتم، خودشان باید نسبت به منافع بلندمدت خود آگاه باشند و صرفا در پی اغراض کوتاه مدت نباشند. مثلاً اخیراً که دیوان عدالت اروپایی موضوع درخواست استیناف فرانسه در مورد باقی ماندن نام این گروه در لیست گروه های تروریستی را بررسی کرد، ما فکر می‌کردیم که این دیوان به عنوان یک مرجع با سابقه و قضات کارکشته یک رأی حقوقی صادر کند، ولی متأسفانه آن ها هم این کار را نکردند، یعنی دقیقاً در شرایطی که منافع آن ها اقتضا بکند، هم بخش قضایی، هم بخش سیاسی، هم بخش نمایندگان مردمی چه بعضی از نمایندگان پارلمان اروپا و چه جریان هایی در برخی پارلمان های ملی کشورها، همه آن خطی را می روند که منافع سیاسی موقتی آن هااقتضاء می کند.

راه نما: وجود اعلان قرمز، چه ضمانت اجرایی دارد؟ برای روشن شدن سوال یک مثال می زنم؛ یک نماینده پارلمان اروپا که به شدت حامی پرونده منافقین است و دولتی هم نیست که بشود گفت مسئولیت حقوقی-دولتی دارد بارها با مریم رجوی به رغم وجود اعلان قرمز درباره وی دیدار کرده است. آیا کسی می تواند بر این اساس علیه وی اعلام جرم کند و یک پرونده حقوقی برای وی بگشاید؟

قريبي: اعلان قرمز اسمش روی خودش است. اعلان است و توجه مقامات پلیسی و قضایی کشورهای دیگر را جلب می کند. ما به عنوان یکی از طرف های عضو سیستم اینترپل اعلام می کنیم که نفر ایکس در کشور ما پرونده دارد و آدم خطرناکی است و جرم یا جرائمی مرتکب شده است و شما ایشان را دستگیر و به ما مسترد کنید. یا اینکه، اگر قوانین کشوری اجازه نمی دهد که کسی را مسترد کند، وظیفه دارد خودش او را محاکمه کند، یعنی از ما مستندات بخواهد و یا بر اساس مستندات موجود در اعلان قرمز، شواهد را بخواهد و خودش محاکمه کند.

منتها حقوق بین الملل هنوز به آن مرحله از ضمانت اجرا نرسیده است؛ یعنی تمام این چیزهایی که ما می گوییم مبتنی بر روابط متقابل است که بین کشورها برقرار شده و تعهداتی است که کشورها نسبت به یکدیگر دارند و الزام آوری آن مانند قوانین داخلی نیست. به هر حال به جهت ماهیت سیستم حاکمیت های برابر، هنوز داوری خود کشورها راجع به موضوعات معتبر است.

اعلان قرمز به منزله اخطار است، خطرات یک فرد را اطلاع می دهیم به آن دولت، که مثلاً وقتی وارد فرودگاه می شود، از همان اول بدانند که این آدم چه مشکلاتی دارد. اگر کشورهایي با حسن نيت باشند، قطعاً با این ها برخورد می کنند و ما نمونه هایی داشته ایم که برخورد کرده اند. ولی در برخی کشورها هم برخوردی نمی کنند. بد نیست بدانید لیست اعلان قرمزهایی که هر کشور برای برخی از اتباع خودش یا خارجی ها صادر کرده است، بعضا لیست بلند بالایی است که درصدی از آن بدون هیچ اقدامی مانده است. برای اینکه به هر حال کشورها خودشان هستند که در مورد نحوه برخورد با افراد مشمول این اعلان ها تصمیم می گیرند.

از اعلان قرمز كه بگذریم و وارد مقوله استرداد بشویم، مسئله به مراتب بغرنج تر می شود. جمله معروفی است که می گوید «استرداد، سیاسی ترین موضوع حقوقی است.»تصمیم به استرداد را هم بایستی در حیطه مقررات داخلی یک کشور دانست، حتی اگر قرارداد استرداد هم داشته باشد، در نهایت دولت آن کشور هست که تصمیم می گیرد که یک نفر را مسترد بکند یا نکند. این در رابطه با ما هم صادق هست.

راه نما: گفته می شود کشورهای غربی، حمایتشان از منافقین، حمایت سیاسی است، اما سال 2007 که بحث خروج این ها از لیست گروه های تروریستی اتحادیه اروپا مطرح شد، وکلای منافقین به دیوان عدالت اروپایی شکایت کردند، دیوان هم ابتدا حکم به خروج نداد، در مرحله اول گفت شما به این ها اجازه دفاع ندادید و مدارکی که این ها متهم هستند را نیاورده اید اول آن هارا ارائه بدهید. سپس مدتی به شورای اتحادیه اروپا که آن زمان انگلستان ریاست آن را برعهده داشت وقت داده شد تا مدارکش را بیاورد. آن ها هیچ کاری نکردند، تا به صدور حکم خارج ساختن منافقین از لیست منتهی شد و به هر حال شورای اتحادیه اروپا مجبور شد که بر اساس حکم دیوان این ها را خارج کند. بعداً فرانسه دوباره اعتراض و فرجام خواهی کرد که تا همین امسال هم طول کشید و شعبه استیناف دیوان درخواست فرانسه را رد کرد. سوال این است که آیا این یک روند سیاسی بود یا کارشناسی و حقوقی. چون کاملاً با خواست دولت های اروپایی در تقابل بود، بسیاری از دولت های اروپایی راضی به این امر نبودند و بسیاری از سخنگوهای کشورهای عضو اتحادیه اروپا اعلام کردند که از نظر ما این ها تروریست هستند و نباید از لیست خارج شوند، اما حکم صادر شد؟!

قريبي: دو نکته وجود دارد: نکته اول اینکه، واقعاً معلوم نیست که کشورها، مواضع اعلامی شان با مواضع واقعی شان چقدر مطابقت داشته باشد. یعنی ممکن است که یک موضع را اتخاذ کنند که صرفاً به علت پرهیز از تبعات حقوقی عدم اعلام آن باشد و این که وجهه خودشان را در رابطه با موضوعات حساسی مثل موضوعات تروریستی موجه جلوه بدهند؛ ولی موضع واقعی و موضع عملکردی آن ها با موضع اعلامی متفاوت باشد. این یک نکته است که باید به آن دقت شود و باید متناسب با عملکرد این کشورها موضع واقعی آن ها را دریافت کرد.

حتی شاید در ظاهر سناریوهایی طراحی شود که سخنگوی رسمی یک دستگاه یک مطلب را بگوید، ولی در عمل کار دیگری بکنند. واقعاً ما مطمئن نیستیم از تمام ظرفیت های حقوقی خودشان در این پرونده استفاده کرده باشند. ما گمان قوی داریم خیلی از اسناد و مدارکی که بایستی به دادگاه ارائه دهند، را ارائه نداده اند و به نظر ما این رأی، رأی مخدوشی است. چون فرض بر این است که قاضی بدون پیشداوری است، هر چه به او لایحه، شواهد و اسناد بدهند، بر اساس آن رأی می دهد. ما مطمئن نیستیم که صادقانه، این همه اسناد و مدارکی که ما قبلاً در اختیارشان گذاشتیم و خودشان هم حتماً جمع آوری کرده اند -و اگر نداشتند، اقدامات سابق را علیه این ها انجام نمی دادند- را به دادگاه ارائه داده باشند.

نکته دوم این که بخش عمده ای از مردم کشورهای اروپایی با ما رابطه ای دیرینه و سوابق تمدنی دارند و ما قرن ها با این ها مراوده داشته ایم، اتباع کشور ما در این کشورها ساکن هستند و روابط خیلی خوبی بین آن ها حاکم است و به اعتراف ایشان، اتباع ایرانی از بهترین گروه های مهاجر در اروپا و امریکا هستند و علی الاصول ما با مردم اروپا مشکلی نداریم اما در این کشورها معمولاً لابی های مختلفی فعال هستند، لابی هایی هستند که آن ها خیلی هم با نفوذ هستند و ممکن است بعضی از روندها را تحت تأثیر قرار دهند.


راه نما: شما می گویید اروپایی ها خبر دارند از جنایات منافقین و می دانند که این ها چه کسانی هستند و چه کارهایی انجام داده اند. اما بعضی وقت ها اشخاصی را می بینیم که می گویند ما از جنایات این ها خبر نداریم و وقتی مثلاً می گوییم که ما 17000 شهید ترور داریم و بیش از 12000 نفر توسط منافقین به شهادت رسیده اند و آن ها در نشریات رسمی خودشان هم پذیرفته اند، این ها تعجب می کنند. این چه طور قابل جمع هست؟

قريبي: معمولاً دولت ها در مراودات رسمی بین خودشان یادداشت مبادله می کنند، ممکن است این یادداشت ضمیمه اش، سی دی، فیلم، کتاب، عکس و مدارک دیگری باشد که ما آن را به دولت مربوطه اعلام می کنیم. این دولت به این ترتیب آگاه می‌شود؛ منتها بحث آگاه سازی دولت با آگاه سازی افکار عمومی دو مقوله متفاوت است. متأسفانه برخي رسانه ها در غرب دست جریانات ضدایرانی هستند. شما می بینید که از یک مسئله کوچک، چقدر جنجال درست می کنند، در ارتباط با ریزترین مسائل داخلي ما، پوشش خبری گسترده می دهند، حتی اگر برخی حوادث در همه جای دنیا کاملا عادی باشد، هجمه خبری درست می کنند، تمام رسانه ها و حتی آن روزنامه هايي که به صورت مجانی در قطارها و ایستگاه های مترو توزیع می شود، با تیراژ چند میلیونی در آمریکا، یا اروپا توزیع می شود و مردم آن را می خوانند در حالي که مطالبی خلاف واقع در مورد ایران در آن ها چاپ شده است. یک آدم خیلی ساده ای که اصلاً به اخبار به طور حرفه ای توجه نمی کند، ولی در مترو این روزنامه را بر می دارد و ورق می زند و سه چهار تا خبر راجع به ایران می خواند که همه اش هم خبرهای منفی است، خوب این تاثیر منفی خودش را دارد. چرا، چون مثلاً رابطه سیاسی خوبی با ما ندارند، منافع شان ایجاب می کند که بر اساس سياست هايي كه از سوي مالكان رسانه ها به آن ها ابلاغ مي شود، اقدام به سیاه نمایی در مورد جمهوری اسلامی ایران نمایند. یک خاطره جالب به شما بگویم؛ سال 2008 در یکی از سالن های سازمان ملل جلسه ای راجع به موضوع تعامل بین فرهنگ ها بود، معاون سردبیر نیویورک تایمز به عنوان یکی از روزنامه های مشهور و بزرگ دنیا گفت: «کسی در رسانه حرف اول را می زند که مالک آن هست». خیلی برای من جالب بود که یک آدم با این موقعیت چنین حرفی را آشکارا بزند، چون این ها مدعی هستند که تمام ساختارهای مالکیتی، اداری و دولتی از ساختار نویسندگی و سردبیری جداست، رسانه ها کاملاً آزادند و مستقل کار می کنند. ولی ایشان با صراحت این حرف را زد.

این همه رسانه در اروپا در اختیار آقای برلوسکونی است. یک آدمی که نه صلاحیت اخلاقی دارد، نه صلاحیت کار رسانه ای. در سراسر دنیا، آقای روپرت مورداک صاحب انبوهی از رسانه هاست. رسانه های مشهوری هم هستند و کار خودشان را می کنند.

ما در این زمینه اطلاعات و مدارک داده ایم؛ منتها مخاطب ما به عنوان دولت ایران، دولت طرف مقابل است و ما در بعد رسانه اي محدوديت هايي داريم. ما در بحث آگاه سازی عمومی و یا دیپلماسی عمومی، ابزارهایی که آن ها دارند را در اختيار نداریم. یکی از اقدامات خوب، اقداماتی است که شما دارید انجام می دهید، ماهنامه شما و سایت شما به این اطلاع رسانی کمک می کند. به هر حال شما می توانید و باید زبان گویای قربانیان تروريسم باشید. صدای مردم ما را به مردم آن ها برسانید. نشریه شما و صدای مظلوم قربانیان ترور، بهترین گواه محکومیت اقدامات تروریستی افراد جنایتکار وابسته به این گروه است و سند رسوایی هر کس یا هر دولتی است که از این گروه تروریستی حمایت کند.

نكته ديگر اينكه شما بايد دامنه فعاليت و رسالت آگاه سازي خود را فراتر از سطح ملي تعريف كنيد. شايد خودتان بهتر بدانيد كه موضوع حمايت از قربانيان تروريسم به يك بحث جدي بين المللي تبديل شده است. كشور ما بايد در اين بحث پيشگام باشد و اين امر رسالت سازمان هاي مردم نهاد مثل شما را سنگين تر مي كند


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31