در راه مبارزه هیچ ترسی به خود راه نمی‌داد

Khatere23

در امانت‌داری حساس بود

او همیشه حافظ امانت دیگران بود. خاطرم هست مبلغی پول از مادرش پیش او بود. از سیرجان به کرمان می‌آمدیم. آخر ماه بود؛ حتی یک هزاری هم نداشتیم. من تشنه بودم؛ اما هادی حاضر نشد از پولی که به امانت نزدش بود یک بطری آب بخرد.

همسر شهید هادی محمدی سلیمانی

در راه مبارزه هیچ ترسی به خود راه نمی‌داد

مدام با افراد انقلابی جلسه داشت و برای اشاعه هر چه بیشتر انقلاب اسلامی صحبت می‌کردند و از آنجایی که یکی از پسر‌هایمان در کمیته و دیگری در بسیج مسجد مشغول ترویج انقلاب اسلامی بودند، این امر موجب کینه منافقین شده بود و به همین جهت بار‌ها نامه تهدید آمیز با محتوای «قطعه ۲۴ منتظر خودت و پسر‌هایت هستیم» می‌فرستادند. حتی چند مرتبه تصمیم داشتند همسرم را ترور کنند. جلوی در مغازه می‌آمدند؛ اما چون مغازه‌اش شلوغ بود، می‌ترسیدند و می‌رفتند. بار‌ها اسلحه‌شان دیده شده بود ولی مجال ترور پیدا نکرده بودند. وقتی از همسرم می‌پرسیدم: «این نامه‌ها از طرف چه کسی است؟»، در کمال خونسردی می‌گفت: «از طرف برادران منافق است!»

همسر شهید غلامعلی حاجی‌هاشم

دغدغه‌اش آرامش ما بود

علی مرتب برای ماموریت‌ به شهرهای مختلف می‌رفت. همسرم هرگز برای من و بچه‌ها بازگو نمی‌کرد که ماموریتش در مکان‌های خطرناکی است، فقط اسم شهر را می‌گفت و هر زمان که تلفنی صحبت می‌کردیم می‌گفت: «من الان در آسایشگاه و مشغول تماشای فلان سریال هستم و یا مشغول خوردن فلان غذا هستم.» او خیلی خوددار بود و دلش نمی‌خواست آب در دل ما تکان بخورد.

همسر شهید علی پرورش


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31