حقایقی دربارۀ «ماجرای 67»

Rajavisadam

در سال 1367 و بنا برحکم امام خمینی (ره) رسیدگی به وضعیت اعضای زندانی گروهک تروریستی منافقین انجام شد که چند روز قبل از آن با حمله به خاک ایران به قصد سرنگونی جمهوری اسلامی، مرتکب جنایات فراوانی شد، و این موضوعی است که در مقاطع مختلف دستمایه مخالفت و مبارزه  ضد انقلاب با جمهوری اسلامی شده است و اخیراً نیز در فضای داخل کشور برخی آگاهانه و یا ناآگاهانه آن را به حربه ای سیاسی تبدیل نموده اند که به هر جهت از آن بویی جز تطهیر جنایتکاران و جفای به حضرت امام(ره) استشمام نمی‌شود.

اظهارات رسانه ای و تبلیغاتی چه از سوی ضد انقلاب که چیزی جز وارونگی محض و خلق دروغهای عجیب نیست و چه از سوی محافل داخلی که اغراض خاص سیاسی آن آشکار است، آنقدر سخیف، سطحی و از سر ناآگاهی است که پاسخ به آن در واقع افتادن در ورطه ی مغالطه ای است که  نتیجه‌اش به قربانگاه بردن حقیقت است. اما بی توضیح گذاشتن آن نیز که تا کنون به دلائل و مصالح مختلف به تعویق افتاده، کمکی به واقعیت نکرده، بلکه باعث جری تر شدن مدعیان شده است.

نکته قابل تأمل درباره چنین فضاسازی‌هایی، سکوت درباره رویداد زمینه‌ساز آن که حمله گروهک تروریستی منافقین به خاک کشور و تسخیر شهرهای قصرشیرین، کرند و اسلام آباد با همکاری و پشتیبانی ارتش صدام است، اقدامی که درعرصه میهن فروشی و خیانت به وطن کم نظیر است و چنانچه شرایطی را ایجاد کرد که  برخورد و تعیین و تکلیف با همدستان آن وطن فروشان در زندانها را ضروری ساخت.

وضعیت ضدانقلاب و افرادی که دشمنی شان با این نظام و مردم آشکار می‌باشد و از هر فرصتی برای ضربه زدن به این مملکت استفاده می‌کنند روشن است و نیازی به توضیح ندارد، اما کسانی که در داخل به حیطه دفاع از مجرمین زندانی و ابهام آفرینی درباره مجازات آنها وارد شده اند، نمی‌دانند که ناخواسته به ابزار جنگ روانی منافقین علیه جمهوری اسلامی بدل شده اند که هدف آن در وهله اول به فراموشی سپردن قباحت و ابعاد جنایت این گروهک در عملیات ضدمیهنی «فروغ جاویدان» است، اگر امروز منافقین با اغراق و به دروغ آمار چندهزارنفره درباره اعدام زندانیان می‌دهند، به این دلیل است که آمار اعلام شده خود مبنی بر به شهادت رساندن پنجاه و پنج هزار سرباز ایرانی در عملیات مرصاد را از یادها ببرند.

Shekanje

سه پاسداری که توسط منافقین، وحشیانه شکنجه شده و به‌شهادت رسیدند

زندان و زندانی

واقعیت این است که پس از اعلام جنگ مسلحانه منافقین علیه نظام جمهوری اسلامی و شروع اقدامات مسلحانه این گروه، سیستم امنیتی ایران بازداشت اعضای این گروه را آغاز کرد و از این تاریخ زندان گروهکی شکل گرفت.

بنا بر حکم اولیه در فقه اسلامی درباره اعضای یک گروه محارب که وارد معارضه مسلحانه علیه نظام اسلامی می‌شوند، اعدام است (حکمی عقلانی که هر نظام سیاسی دیگر نیز آن را به رسمیت می‌شناسد) و بر همین اساس نیز تعدادی در سال 60 به مجازات رسیدند، اما از یک سو بررسی میزان ارتباط با این گروهک و نقش افراد در تشکیلات و از سوی دیگر توبه و اظهار ندامت بسیاری از افراد که خود را فریب خورده می‌دیدند و اساساً با جنگ مسلحانه علیه نظام مخالف بودند، باعث شد که مسئولین قضایی درباره این افراد احکام ثانویه را صادر و به تحمل حبس محکوم نمایند و یا در مواردی آنها را آزاد کنند.

این رویه البته در همان گام اول مورد سوء استفاده منافقین قرار گرفت به گونه ای که خط «توبه تاکتیکی» را صادر کردند تا هر کدام از اعضا که می‌تواند با توسل به این ترفند آزاد شود و یا از مجازات اعدام برهد. اما با وجود آن که این خط لو رفت و مسئولین قضایی عملاً در مقابل یک فضای غبارآلود قرار گرفتند، بازهم با رأفت اسلامی برخورد کردند.

اگرچه این وضعیت به نفع کسانی بود که واقعاً توبه کردند و یا در پرونده آنان اقدام مسلحانه مستقیم وجود نداشت، اما در کنار آن افرادی بودند که محکوم به حبس می‌شدند و در زندان بر مواضع خود باقی ماندند، هر چند در بدو امرهیچ تظاهری به استمرار هواداری از منافقین نداشتند، اما همین افراد بعدها تشکیلات منسجمی ایجاد کردند که در ارتباط با تشکیلات خارج کشور منافقین اقدامات گسترده ای را در جهت اهداف این گروهک در زندانها انجام داد.

هر چند تشکیلات زندان در چند مقطع لو رفت و ضربه خورد (سالهای 1360، 1364 و 1367) اما همچنان روابط منافقین با درون زندان نیز پیچیده تر می‌شد و هدایت و کنترل خود را تعمیم می‌بخشید.

تشکیلات زندان

تشکیلات زندان را که می‌توان یک نهاد مهم از مجموعه تشکیلاتی منافقین در فاصله بین سالهای 1360 تا 1367 به شمار آورد، اقدامات مهمی برای منافقین انجام داد که بخشی از آن به صورت تیتروار عبارتند از :

  1. جلوگیری از بازگشت و ندامت اعضای بازداشت شده با روشهای تهدید و تطمیع و نگه داشتن آنها بر سر موضع نفاق به عنوان مهمترین هدف تشکیلات زندان.
  2. شناسایی مسئولین زندان به منظور ترور آنها که از جمله آن می‌توان به ترور شهید حسین قانع در مشهد اشاره کرد که هم شناسایی و هم ترور وی توسط زندانیان عضو تشکیلات زندان که آزاد شده بودند انجام شد.هم چنین می‌توان به شناسایی شهید لاجوردی اشاره کرد که بعدها توسط یک تیم اعزامی از عراق ترور شد.
  3. تعداد زیادی از زندانیان عضو تشکیلات زندان که یا با اتمام مدت محکومیتشان و یا با عفو آزاد شده بودند بلافاصله به بخش نظامی تشکیلات در عراق وصل شدند. بر اساس یک آمار حدود 40 درصد از زندانیان آزاد شده مجدداً به این گروهک پیوستند و حدود 50 درصد از لیست 1160 نفره اسامی اعضای معدوم این گروهک در عملیات مرصاد از زندانیان آزاد شده می‌باشند.
  4. به طور کلی می‌توان گفت که تشکیلات خارج کشور دقیقاً می‌دانست که چه کسانی آزاد شده اند و بایستی برای چه کسانی و در کدام شهر پیک مواصلاتی بفرستند و او را از کشور خارج سازند. در سالهای 1364 و 1365 دهها نفر به همین طریق و از مسیر خط مواصلاتی که قاچاقچیان وابسته به منافقین در کویر کرمان ایجاد کرده بودند به کراچی پاکستان و از آنجا به عراق منتقل شدند. به شکلی که در پایگاه کراچی هر استان برای خود یک مرکزیت داشت که زندانی های آزاد شده در آن سازماندهی می‌شدند.
  5. از سال 1364 پشتیبانی کلیه تیم‌هایی که برای ترور وارد کشور می‌شدند با زندانیان آزاد شده بود و از قبل مقرر شده بود که در خانه چه کسی مستقر شوند و زندانیان آزاد شده چه امکاناتی در اختیار اعضای تیم قرار دهند.
  6. از سال 1364 خط تشکیلات زندان ارتباط با نمایندگان آیت الله منتظری در زندان و جذب آنان به نفع گروه بود. حتی تشکیلات زندان به برخی از اعضای خانواده مأموریت داده بود تا مستقیماً به قم و بیت ایشان مراجعه کنند و درخواست ملاقات حضوری کنند و در صورتی که موفق نشوند حتماً به صورت مکتوب گزارشی با محتوای احساسی و حاکی از زجر و شکنجه زندانیان به دست آیت الله برسانند.
  7. از سال 1366 هم زمان با اعلام تشکیل ارتش آزادیبخش توسط رجوی در عراق، تشکیلات زندان خط تحریم کلاسهای آموزشی و مرزبندی با سایر زندانیان و به ویژه بایکوت توابین و تشکیل کلاسهای ایدئولوژیک و سیاسی را صادر و اجرایی کرد. این کلاسها با هماهنگی مسئولین زندان که وابسته به جریان آیت الله منتظری بودند، انجام می‌شد و کتاب مورد نیاز توسط آنها تأمین می‌شد.
  8. اهمیت تشکیلات زندان برای گروهک تروریستی مجاهدین تا آن اندازه بود که در آستانه عملیات خائنانه «فروغ جاویدان» مسعود رجوی گفت: «براساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید… از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور می‌دهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد… از طرفی درب زندان‌ها که باز شود آنها هم با ما هستند و با ما همراهی خواهند کرد. نیروهای زندان بالقوه با ما هستند.»

Enfall

کودکی که منافقین پدرش را به‌شهادت رساندند

حکم حضرت امام خمینی(ره)

در رابطه با حکم امام(ره) و مجازات اعضای منافقین در زندان چند شبهه وارد می‌شود:

  1. این که حکم امام(ره) کینه جویانه و عکس العمل نسبت به عملیات مرصاد بوده است؛
  2. قتل عام زندانیان بدون محاکمه و یک کشتار جمعی بوده است؛
  3. ماجرای 1367 را اعدام مخالفین عقیدتی و سیاسی و قتل عام وانمود می‌کنند.

درباره عکس العملی بودن آن حکم بایستی گفت که سیره و روش امام(ره) درباره زندانیان بر عطوفت و رأفت استوار بوده است، مهمترین سند این ادعا روش ایشان در طول هفت سال- 1360تا 1367 – است که عفو و تخفیف مجازات کلیه زندانیان با تأیید ایشان انجام شده است. علاوه بر آن حضرت امام(ره) حتی در وصیت نامه خود خطاب به افرادی که گول گروهک ها را خورده اند با زبان نصیحت و پند سخن می‌گوید. حتی حضرت امام (ره ) توصیه به پرهیز از خشونت در بدترین شرایط داشتند. ایشان در سخنرانی خود به مناسبت فاجعه انفجار در حزب جمهوری اسلامی به تاریخ ۹/ ۴/ ۱۳۶۰ فرمودند: «من یک کلمه به برادران دادگاه و کسانی که رئیس زندان هستند و اشخاصی که زندانبان هستند می‌گویم و آن اینکه اینطور نباشد که یک جنایتی واقع شد، اینها آرامش خودشان را از دست بدهند و خدای ناخواسته با زندانیانی که الان هستند، ولو این زندانیان از همین گروه‌های فاسد باشند، با خشونت غیر انسانی عمل کنند. با آرامش و با احترام عمل کنند. لیکن دادگاه‌ها احکام را با دقت بررسی کنند و پرونده‌ها را بررسی کنند، آنها را بر محکمه‌ها بنشانند و ازشان استفسار کنند. با قاطعیت هر چه باید بکنند، عمل کنند، لیکن این طور نباشد که حالا از باب اینکه یک دسته از ما به وسیله همین گروه‌ها از بین رفته، حالا ما در حبس با اشخاصی که محبوس هستند خدای ناخواسته به خلاف موازین اسلام رفتار کنند و من می‌دانم نمی‌کنند، گرچه آنهایی که باید به شما تهمت بزنند، تهمت را می‌زنند.»

در این مورد که ماجرای 67 یک قتل عام و کشتار جمعی بوده است، بایستی گفت که منافقین در تبلیغات دروغین خود و با سانسور بخش مهمی از واقعیت موضوع را وارونه نشان داده‌اند، آنچه بسیار حائز اهمیت است و باید درباره آن اطلاع رسانی شود این است که تعدادی زیادی از زندانیان در همین مقطع آزاد شده اند و به زندگی خود در جامعه ادامه دادند، البته بازهم بخشی از آنان که آزاد شدند به دامان منافقین برگشتند و تحت عنوان بازمانده از قتل عام با آنان مصاحبه می‌شود!

براستی اگر قتل عامی در کار بوده است، پس این افراد چگونه به خارج از کشور رسیده اند؟!

و اگر در جمهوری اسلامی بنا برقتل عام بود، چه دلیلی داشت که زندانیانی را که بخشی از آنان پس از آزادی، به گروهک تروریستی منافقین پیوستند را مدت 7 سال در زندان نگه دارد؟

اما در این باره که مجازات افرادی جنایتکاری که در زندانها در همدستی با منافقین مسبب بسیاری از ضایعات به این کشور شدند را اعدام مخالفین و زندانیان عقیدتی و سیاسی می‌نامند نیز دروغی آشکار است که برای سرپوش گذاشتن بر تروریستی بودن ماهیت گروهک منافقین ساخته و پرداخته شده است.

در حکم حضرت امام(ره) تصریح شده است کسانی که بر سر موضع نفاق خود پای فشاری می‌کنند محکوم به اعدام هستند:

«از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه می‌گویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کرده‌اند، با توجه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاری‌های حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهٔ آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند.»

اگر به درستی دقت شود، هیچ اشاره ای به تفاوت دیدگاه و اعتقادات شخصی آنان نیست و اشاره به عدم اعتقاد به اسلام از باب تذکر درباره حیله گری آنان است، اما آنچه اساس و ماهیت موضع نفاق را به عنوان یک جرم محرز می‌سازد همانا اعتقاد به براندازی از طریق جنگ مسلحانه است که در آن مقطع در دست زدن به جنگ کلاسیک علیه کشور و جاسوسی علیه ملت بروز یافته است، بدین معنا فرد حتی می‌توانست مخالف نظام و غیر مؤمن به اسلام باشد اما برسر موضع نفاق هم نباشد، کما این که برخی از اشخاص با چنین توجیهی که نه نظام را قبول دارند و نه منافقین را آزاد شدند.

وانگهی اگر بنا بر اعدام مخالفین بود، بایستی زندانیان چپ و یا غیر منافق هم اعدام می‌شدند، در حالی که آنها آزاد شدند و چند نفری از این افراد که اعدام شدند به دلیل ارتکاب جرائم مستحق اعدام بوده است.

Rajavisadamm

حقوق بشری بودن ماجرای 67

واقعیت این است که پروژه های حقوق بشری، فقط یک اهرم فشار سیاسی بر روی کشورها و دولتهای مستقل است، پروژه های حقوق بشری غالباً در فضایی احساسی و رمانتیک همراه با افسانه سرایی ها و ادعاهای بدون مدرک زائیده می‌شود و با دروغ و رنگ و لعاب زدن به خیالات و شاخ و برگ دادن به شنیده ها و توهمات رشد می‌کند و بزرگ می‌شود.

ماجرای 67 نیز با همین ویژگی این سو و آنسو نقل و بازگویی می‌شود، مهمترین بعد این افسانه سرایی درباره تعداد زندانیان اعدام شده آن هم بدون اشاره به آمار افرادی است که در همان سال آزاد شده اند، شوربختانه این که حتی هدف از این افسانه سرایی ها دلسوزی برای آن افراد زندانی هم نیست بلکه صرفاً به آنها به عنوان خشتی برای بالابردن دیوار اتهامات سیاسی علیه ایران استفاده می‌شود و به همین دلیل هم هست که تلاش فراوانی می‌کنند تا آمار اعدام شدگان در آن ماجرا را بالا و بالاتر ببرند.

دهها آمار از تعداد زندانیان اعدام شده وجود دارد که هیچکدام مبنا و مدرک درستی ندارد و در بهترین حالت لیستی از اسامی بدون شهرت، بدون نام و بدون شهر محل تولد و یا اعدام، اسامی تکراری و بعضاً اسامی زندانیانی است که آزاد شده اند و در ایران زندگی می‌کنند.

آمار 100 نفر، 400 نفر،  1700 نفر، 2000 نفر، 2800 نفر ، 3400 نفر، 5 هزار نفر و نهایتاً 30 هزار نفر که هر کدام متعلق به یکی از گروهها و دسته جات ضدانقلاب خارج از کشور است و سالهاست که حتی بین خودشان محل مناقشه و دعواست نشان می‌دهد که هیچ سند و مدرک واقعی در مورد ادعاهای بی اساس قتل عام و آمار و ارقام محیرالعقول که در تبلیغات سیاسی و محافل حقوق بشری ارائه می‌شود وجود ندارد.

از این مهمتر حتی سرکردگان منافقین به صراحت بیان داشتند که پس از پروژه هسته ای، تلاش می‌کنند که با ماجرای 67 یک پروژه حقوق بشری علیه ایران بسازند و آن را از طریق بردن به شورای امنیت جایگزین اهرم فشار هسته ای کنند!

همین رفتار و ترفندها نشان می‌دهد که اصولاً در بوق و کرنا کردن ماجرای 67 یک ترفند مضحک سیاسی برای امتیاز گیری است و متأسفانه معلوم نیست که برخی در داخل کشور با چه هدف و نیتی و به قصد امتیاز گیری از چه کسی آن را مطرح می‌کنند؟!


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31