جنگ تحميلي در تحليل گروهك منافقین (3)

Mersad

تحليل درون گروهي بعدي منافقين درباره جنگ هم زمان بود با طرح مسئله آزادي گروگان ها در مجلس شوراي اسلامي . محور اساسي تحليل اين بود كه اگر :

" دگم ضد امپرياليستي سيستم " (1) شكسته شود و زمزمه آزادي گروگان ها فروكش كند ، براي بارور كردن مبارزه ضد امپرياليستي و اين كه زمينه هاي عيني سازش را تماماً از ميان برداريم و مردم را براي مبارزه ضد امپرياليستي و اين كه زمينه هاي عيني سازش را تماماً از ميان برداريم و مردم را براي مبارزه بسيج كنيم ،‌ با تمام قوا وارد جريان مي شويم تا سيستم را در منگنه قرار داده و امكان سازش را كاملاً منتفي سازيم .

ولي اگر اين دگم شكسته شود و آثار و ظواهر امر طوري نشان دهد كه سيستم دارد سازش مي كند (به طور مشخص با آزادي گروگان ها اين جريان شروع خواهد شد) ، ماندن ما در جنگ و جنگيدن براي حفظ اعتبار سيستمي كه دارد به سمت سازش و وابستگي مي رود ديگر معنايي نخواهد داشت و در آن وقت است كه تمام نيروهاي خود را بيرون خواهيم كشيد . " (نقل به مضمون)

 

تناقضات و عدم هماهنگي اين تحليل ها با يكديگر از يك طرف و با واقعيت هاي انكار ناپذير از طرف ديگر ، حكايت از اين دارد كه سازمان از ابتدا به هيچ وجه نتوانسته يك تحليل واقع گرايانه از جنگ به دست دهد و به اين جهت همواره دچار تناقض گويي شده است .

پس از آزادي گروگان ها تحليل ديگري عرضه شد كه خط كلي آن بدين قرار بود :

" در شرايط حاضر نيروهايي كه از ارتجاع آزاد مي شوند مي روند به سمت ليبرال ها و به اصطلاح اين ليبرال ها هستند كه فعلاً به عنوان آلترناتيو قرار دارند . براي اين كه ما جلوي اين مسئله را بگيريم بايد از اين حالت سكوت نسبي كه در زمان جنگ اختيار كرده ايم بدر آييم و به عنوان يك ثقل سياسي خود را مطرح سازيم تا نيروهايي كه از ارتجاع آزاد مي شوند در مسير اين جدايي در طيف ليبرال ها قرار نگيرند ، بلكه بياند جزو نيروهاي ما ."

 

البته شيوه هايي را كه به كار برده شد تا به زعم خودشان افراد سرخورده را به سوي خود جذب كنند ، همه يادمان هست و نيز فراموش نكرده ايم كه از چه وسيله هايي در جهت مظلوم نمايي و ترور شخصيت پاكترين و لايق ترين افراد و شخصيت هاي مملكتي استفاده مي كردند و چگونه راه را براي اجراي توطئه شومي كه استكبار جهاني طراحي كرده بود ، باز مي كردند .

حوالي نوروز 60 بود كه نشريه مجاهد با چاپ مصاحبه هايي با رهبر منافقين و كسي كه هم اكنون دست در دست بني صدر خائن بر سر سفره غرب به ميهماني نشسته است ،‌ به طرح مسائل مختلفي پرداخت كه قبلاً به نكته اي از آن اشاره شد .

در اين مصاحبه ها ، طبق روال هميشگي سازمان (در جهت تضعيف رژيم جمهوري اسلامي و حفظ ظاهر عوام فريب) درباره ماهيت و انگيزه هاي عراق براي شروع تجاوز به گونه اي سخن مي رود كه گويي شروع تجاوز و طولاني شدن جنگ و جنايات بعثي ها و خرابيهاي ناشي از تهاجم آنها ، همه و همه به گردن گردانندگان جمهوري اسلامي و بخصوص نيروهاي صادق و وفادار به امام است :

" در سالي كه گذشت ندانم كاري هاي مفرط سياسي ، بي كفايتي در برخورد با مسائل بين المللي ، دخالت در امور ديگران به بهانه صدور مكانيكي انقلاب (كه گويي انقلاب هم يك كالاست) ، مضافاً بر همه ، شقه سازيهاي نفاق افكنانه صفوف داخلي خلق ، كار را به آنجا رساند تا حكّام مستبد عراق به فكر ارضاي هوس هاي جاه طلبانه خود در خاك ميهن ما بيفتند . (!)

ارضاي سفاكانه خونيني كه در ابعاد بزرگ با تجاوز آشكار به جان و مال و حريم زندگي بسياري از شهرها و روستاهاي ما آغاز شد و بهاي آن را مي بايست ميليون ها زحمتكش و مستضعف و آواره از هر دو ملت برادر بپردازند ...

به اين ترتيب جشن امپرياليست هاي خون آشام كه هيچ چيز را بهتر از پر پر شدن استعدادات مختلف انساني و طبيعي خلق ها خوش نمي دارد تكميل شد و امروز ما با بيش از يك ميليون آواره ، چند ميليون بيكار و اقتصادي در هم شكسته تر از روز انقلاب و صفوفي شقه شقه و قلب هايي جريحه دار و پيكري خونين ، چه در خوزستان يا در كردستان ، لرستان و كرمانشاهان و ساير مناطق هنوز چشم به راهيم تا امپرياليست ها بر سر لطف آيند . "

 

اما در همين زمان ، مجاهدين بيانيه اي در مورد جنگ انتشار داده و ضمن آن (به تبعيت از رفقاي پيكاري خود) با اينكه تلويحاً جنگ را عليه خلق هاي دو كشور اعلام مي كنند از بيان ماهيت جنگ بطور صريح خودداري كرده و آن را مسئله مبرمي نمي دانند ! :

" جنگي كه بر اساس پاره اي اختلاف ها و تضادها در ادامه يك سري تحريكات و برخوردهاي موضعي و مقطعي شكل گرفته بود ابعاد گسترده و پيامدهاي خطرناك به خود گرفته است ... ولي جنگي صد در صد قابل پذيرش و استقبال است كه جنگي انقلابي بوده و نتايج آن بر عليه شيطان بزرگ امپرياليسم خونخوار و فرزند نامشروع آن صهيونيسم جنايتكار و به نفع خلق هاي تحت ستم تمام شود ، جنگي كه ديگر واقعاً اجتناب ناپذير و در جهت مطلق جنگ و پيروزي و استقرار صلح نهائي باشد . اما آيا مي توان گفت كه جنگ ايران و عراق به نفع خلق هاي ايران و عراق و نه به سود امپرياليسم و صهيونيسم تمام مي شود ؟

مجاهد ، شماره 114

 

سرانجام مسعود رجوي در مصاحبه اي با مجله « الوطن العربي » بيان داشت :

" مشكل شط العرب ظاهر قضيه است . مشكل اصلي تهديدهاي{امام} خميني بر صدور انقلاب به خارج است كه باعث بروز جنگ شده است . به نظر ما شط العرب متعلق به عراق است ."

به نقل از روزنامه صبح آزادگان ، 15/9/60

 

در بررسي اين اتهام مجاهدين ، كه يكي از توطئه هاي شناخته شده امريكا و رژيم صهيونيستي بعث عراق براي هجوم به جمهوري اسلامي ايران است ، بايد توجه داشت كه اساساً مسئله صدور انقلاب اسلامي كه بنابر تحليل و تأكيد امام امت ، آگاه نمودن ملت ها در جهت رهائي آنان و ايجاد استقلال واقعي (و نه صدور مكانيكي انقلاب و بردن آگاهي و حضور مردم) است ، ضرورت و حق مسلم انقلاب اسلامي براي حفظ و حيات خود و تداوم رسالت جهاني اش مي باشد كه هميشه از سوي مجاهدين و ابرقدرتها (و به ويژه امريكاي جنايتكار) نفي گشته و مي گردد .

و اين خود نشان ديگري بر بافت فكري و ماهيت ضد انقلابي سازمان در جهت تحقق اهداف ابرقدرت ها و كشورهاي مرتجع منطقه مي باشد كه بي شك اگر انقلاب داراي چنين خصلت بالنده اي نبود از ادامه حيات فعال خود باز مي ماند .

براي روشن شدن موضوع به گوشه اي از سخنان امام امت درباره صدور انقلاب و واكنش هاي امپرياليسم امريكا ، كه سعي نموده است معناي صدور انقلاب را تحريف كرده و آن را به صورت صدور مسلحانه انقلاب و ترساندن كشورهاي منطقه و بالطبع توجيه تهاجم رژيم بعث عراق به ايران وانمود كند ، اشاره مي كنيم :

" اين كه مي گوئيم بايد انقلاب ما به همه جا صادر شود ، اين معني غلط را از آن برداشت نكنند كه ما مي خواهيم كشور گشائي كنيم ... معني صدور انقلاب ما اين است كه همه ملتها بيدار بشوند و همه دولتها بيدار بشوند و خودشان را از اين گرفتاري كه دارند و از اين تحت سلطه بودني كه هستند و از اين كه همه مخازن آنها دارد به باد مي رود و خودشان به نحو فقر زندگي مي كنند نجات بدهند ."

از سخنان امام امت ، 29/6/1359

 

اما "‌ هارولد براون " ، وزير دفاع سابق امريكا در بيانيه اي كه پيش بيني وضعيت مخارج نظامي در سال 1981 بوده و در 28 ژانويه 1980 منتشر شده است مي گويد :

" بزرگترين خطر براي امنيت امريكا در خليج فارس ، خطر توسعه طلبي شوروي نيست ، بلكه خطري است كه از گسترش آشوب هاي غير قابل كنترل در جهان سوم (انقلاب اسلامي) ناشي مي شود ."

ميشل كلر ، مجله فيش ، 28 فوريه 1980

 

و فرمانده نيروي دريائي سابق امريكا صريحاً‌ اعلام مي دارد :

" من امام خميني را خطري براي تمام منطقه و خليج فارس به حساب مي آورم .... در سال 1980 با آقاي احمد زكي يماني و با فرماندهان زميني و دريايي و هوايي دولت عربستان سعودي ملاقات نمودم و اين خطر را به آنان گوشزد كردم و آنها با تأكيد اظهار داشتند كه عراق را ياري خواهند كرد . سپس به آنان پيشنهاد كردم كه اجازه بدهند از پايگاه هاي دولت سعودي براي ناوگان خود استفاده كنيم ." (ولي آنها نپذيرفتند)

مصاحبه با دريا سالار ايلمو راسل زموالت

مجله الوطن العربي ، چاپ فرانسه ، 23 دسامبر 1982

 

و برژينسكي مشاور امنيتي كارتر بعد از سفر محرمانه خود به بغداد در اوايل ماه مي سال 1980 در يك مصاحبه تلويزيوني مي گويد :

" ما تضاد قابل ملاحظه اي بين ايالات متحده و عراق نمي بينيم ، ما معتقديم عراق كه تصميم به استقلال دارد در آرزوي امنيت خليج عربي از موج انقلاب اسلامي است و تصور نمي كنيم كه روابط امريكا و عراق سست گردد ."

مجله ايت دبز ، اكتبر 1980

 

روند جنگ تحميلي و افشاي كمك ها و حمايت هاي امريكا و هم پيمانان غربي اش از رژيم بعث عراق و حتي كمك هاي شوروي به اين رژيم ، نشان داد كه جان كلام بر سر حذف انقلاب اسلامي و سرنگوني جمهوري اسلامي است و مسئله صدور انقلاب بهانه اي بيش نيست .

پس چگونه است كه با توجه به روح ضد استكباري انقلاب اسلامي و ماهيت رهايي بخش آن و همچنين وابستگي رژيم بعث عراق و حمايت شرق و غرب ، مجاهدين كه خود را ضد امپرياليست مي خواندند ، صريحاً مي گويند : " اگر ما بر سر قدرت بوديم رژيم بعث عراق به ايران حمله نمي كرد ."

مسعود رجوي در مصاحبه خود با مجله ساوت انگلستان كه در نوامبر 1981 منتشر شده مي گويد :

" ما هميشه مخالف كوشش [امام] خميني براي صدور انقلاب بوديم . اگر ما در مسند قدرت بوديم اين جنگ هرگز آغاز نمي شد . [امام] خميني بايستي مسئوليت هزينه هاي جاني و مالي جنگ را به عهده گيرد ... ما براي استقرار صلح بر مبناي عدم مداخله در عراق آماده ايم !‌

 

موضع گيري هاي سازمان ، سرانجام ثمره تلخ و شوم خود را در ماههاي خرداد و تير 1360 به بار آورد . به دنبال اعلام جنگ مسلحانه عليه نظام جمهوري اسلامي و جوهره آن و روح حاكم بر آن يعني ولايت فقيه ، طبيعي است كه مجاهدين جنگ را چگونه تحليل مي كنند و از آن پس و به طور رسمي و در حالي كه رهبري سازمان متحد بني صدر و بختيار شده و در قلب فرانسه كه بزرگترين فروشنده اسلحه به عراق است ،‌ مستقر گشته و به خيانت مشغول شده اند و در شرايطي كه امت دلير اسلام به نبرد بي امان خود در جبهه هاي نبرد عليه كفر صدامي ادامه مي دهند ، اينان سياست ترور كور خود را دنبال كرده و هر از چندي نيز با صدور اعلاميه هايي كه نمونه هايي از آنها در بخش هاي بعدي خواهد آمد به حمايت علني تر از رژيم بعث عراق و محكوم نمودن جمهوري اسلامي پرداخته اند .

 

پی نوشت:

1. دگم ضد امپرياليستي از جمله اصطلاحات من در آوردي و البته اصالتاً ماركسيستي مجاهدين و به بيان ديگر فحش علمي است به نظام جمهوري اسلامي ايران . آقايان هر گاه مي خواستند از اقداماتي كه نظام در جهت مبارزه با امپرياليسم انجام داده ذكري به ميان آورند ، از آنجا كه چشم ديدن اين اقدامات را نداشتند ، اما همواره نيز نمي توانستند در قبال آنها موضع منفي اتخاذ كنند ،‌ ناگزير از اين اقدامات و خصلت نظام با عنوان " دگم ضد امپرياليستي سيستم " نام مي بردند ، يعني به زعم حضرات چون سيستم واقعاً ضد امپرياليستي نيست از عهده مبارزه ضد امپرياليستي بر نمي آيد و فقط دگم و تعصب آن را از خود نشان مي دهد .


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31