تروريسم اسلامي ، افسانه يا واقعيت (6)

Qoran

در اين راستا شيعيان به دليل حضور در مراكز مهم استراتژيك منطقه ، مثل ميادين نفت و مراكز تجاري بالقوه ، جايگاه ويژه اي را در معادلات منطقه اي به خود اختصاص داده اند . (1) كتاب " شيعيان عرب مسلمان فراموش شده " از گراهام فولر به خوبي جايگاه جغرافيايي و استراتژيكي شيعيان را ترسيم مي كند .

فولر معتقد است واشنگتن در دراز مدت به انرژي نياز دارد ، انرژي احتياج به ثبات دارد ، انرژي در منطقه خاورميانه و كشورهاي عربي و حوزه خليج فارس و منطقه شيعه نشين است ، دولت آمريكا بايد با شيعيان منطقه وارد مذاكره شود تا بتواند منافع خود را در دراز مدت حفظ كند . (2)

در حقيقت بايد گفت در چارچوب تئوري نظم نوين جهاني ، خاورميانه براي آمريكا حكم پمپ بنزين جهان را دارد و طرح خاورميانه بزرگ پس از حادثه يازدهم سپتامبر ، مهمترين اهداف آمريكا به ويژه نئو محافظه كاران را نشان مي دهد ،‌ تسلط بر منابع انرژي خاورميانه ، تقويت جايگاه منطقه اي اسرائيل و مهار بنيادگرايي اسلامي . (3)

از همين روست كه "‌مانوئل كاستلز " معتقد است در آغاز هزاره جديد خاورميانه سهم بالايي از بحران هاي عمومي را به خود اختصاص خواهد داد . در پروژه كلان نه چالش قرن كه توسط مؤسسه مطالعات استراتژيك ملي دانشگاه دفاع ملي آمريكا و با حمايت مؤثر دپارتمان نيروي دريايي آمريكا انجام شد ، اين نكته يادآوري گرديد كه بدون توجه به خاورميانه ، استراتژي ملي تمام قدرت هاي بزرگ ناقص خواهد بود . (4)

به عبارت ديگر براي حضور مؤثر در عرصه جهاني نمي توان به خاورميانه بي توجه بود ، از ديدگاه استراتژيست هاي نتو محافظه كار دولت بوش ، آمريكا بايد از افزايش دامنه نفوذ قدرت هاي رقيب و ضد نظم موجود همچون جمهوري اسلامي ايران به هر نحو ممكن جلوگيري كند . (5)

فرهنگ شيعي جمهوري اسلامي يكي از وجوه قدرت آن به شمار مي رود كه نقش آن در بسيج افكار عمومي ملت ها در مقابله با قدرت هاي بزرگ بي نظير بوده است . ضمن اين كه ايران به عنوان سرزمين مادر فرهنگ شيعي مي تواند نقش مهمي در متعادل كردن فرهنگ راديكال سني داشته باشد ، كه به شكل تروريسم القاعده امنيت منطقه و جهان را به خاطر انداخته است . (6) از اين روست كه مبارزه با اسلام گرايي جنبه ديگري پيدا كرده است و در قالب شيعه سازي مذهبي ظاهر شده است .

مؤسسه RAND طي گزارشي كه به دولت آمريكا ارائه داد ، اعلام كرد كه چهار گروه مسلمان وجود دارد : اول بنيادگرايان كه ارزش هاي دموكراسي و فرهنگ غرب را قبول نمي كنند . دوم سنت گراها كه محافظه كارند و نسبت به مدرنيته مشكوك اند ، سوم مدرنيست ها كه دوست دارند جهان اسلام عضو جهان مدرن شود و مي خواهند اسلام را عوض كنند تا با ارزش هاي مدرنيته سازگار شود و چهارم سكولاريست ها كه مي گويند دين و دولت نبايد هيچ ارتباطي با هم داشته باشند . (7)

اين مؤسسه ، سكولاريست ها را قابل قبول نمي داند ، چرا كه سياست آنها در دفاع از نظام هاي سكولار موج بي اعتمادي را در بين ملل مسلمان به وجود آورده است . از اين رو آنها معتقدند مدرنيست ها بهترين گزينه هستند ، آنهايي كه ارزش هاي اسلام را با مدرنيته سازگار مي كنند .

به عبارت ديگر ، مذهب سازي و تبديل اسلام سخت و مبارز به اسلام نرم و ملايم كه فقط پوستيني از اسلام دارد ، بهترين راه مقابله با اسلام سياسي است . با اين توصيف ، مقابله جدي از طرف مسلمان صورت نمي گيرد و قدرت هاي بزرگ نيز به اهداف خود مي رسند . در همين راستا " دانيل پايپز " از نئومحافظه كاران مي گويد : " هدف نهايي از جنگ عليه تروريسم ، مدرنيزاسيون و نوسازي خود اسلام است . " (8)

" پل ولفو ويتز " معاون وزير دفاع وقت آمريكا نيز قبل از حمله آمريكا به عراق اعلام داشت : " ما نيازمند يك رفرميسم اسلامي هستيم و اينك احساس مي شود شرايط براي احقاق اين امر فراهم آمده است ." (9)

مبارزه با اسلام سياسي از طريق رفرميسم اسلامي جهت ترويج نظام هاي سكولاريستي در عرصه بين المللي فرهنگ جهاد و مبارزه را كمرنگ خواهد ساخت . جمهوري اسلامي ايران به عنوان نمونه عملي حكومت ديني با بهره گيري از مفاهيم انقلابي تشيع ، الهام بخش جنبش هاي شيعي بوده است و اين امر نه تنها هژموني آمريكايي را به چالش كشيده است ، بلكه راديكاليسم اسلامي وهابي را نيز نگران ساخته است .

واقعيت آن است كه اساس انقلاب اسلامي بر مبناي يك روحيه اصلاح طلبي ملهم از بعثت انبياء و امام اهل بيت (ع) بوده است و همين امر موجب براندازي رژيم طاغوتي پهلوي و به چالش كشيدن حكومت طواغيت در دنيا شد .

اين روحيه تحول گرايي نه تنها حضور دين در سياست را مي طلبيد ، بلكه به دليل حضور دين نيز نوعي واقع گرايي را در عين توجه به آرمان هاي انقلاب اسلامي مورد توجه قرار داد . بنابراين جهاد و شهادت را در عين حكمت و تدبير تعريف كرد ، نه آن كه مانند جريان راديكاليسم اسلامي جهاد را به منزله يك عامل برجسته در دين ، بدون عنايت به عوامل ديگر بنگرد .

ضمن اين كه بنيادگرايي راديكال در سرزمين هاي تحقير شده توسط غرب به وجود آمد و هر آنچه تحميل فرهنگ و سنن غربي افزون مي گشت ، شدت خشونت ها را افزون تر مي كرد ، در حالي كه انقلاب اسلامي اگر چه در مسائل بين المللي واقع نگر است ، لكن ماهيت شيعي انقلاب موجب شده كه آرمان هاي انقلابي همواره مد نظر سياستمداران قرار گيرد ، به طوري كه حكمت و تدبير همراه با روحيه انقلابي بوده است .

آنچه موجب تروريست خواندن جمهوري اسلامي در رسانه هاي غربي شده است به ويژگي هاي ايدئولوژيكي و نفوذ ايران در منطقه و همچنين منافع قدرت هاي بزرگ در منطقه خاورميانه بر مي گردد .

به عبارت ديگر ، رسانه هاي غربي جهت تحقق بخشيدن به ايده هاي نظريه مذكور با رويكرد گوهرگرا ، كليت اسلام را مورد هجمه تبليغاتي قرار مي دهند تا بدين وسيله بتوانند از جهان اسلام به منزله يك دشمن قطعي خود ياد كنند و در راستاي آن نيروهاي خود را بسيج نمايند .

• نتيجه گيري

پس از يازدهم سپتامبر ، نئو محافظه كاران ، مسلمانان را عامل حوادث تروريستي و حمله به برج هاي دوقلو و پنتاگون دانستند . در اين راستا از مسلمانان به عنوان فاشيست هاي اسلامي ياد كردند .

پيوند تروريسم با اسلام گراهاي راديكال ، پيشينه اي طولاني دارد . اسلام گرايان راديكال كه بنيان تفكرات آنها را بايد در انديشه احمد بن حنبل ،‌ ابن تيميه و محمد بن عبدالوهاب جستجو كرد ، نقش بسزايي در تكفير ديگران به ويژه شيعيان داشته اند .

برتري جستن نسبت به ديگر فرق و ادعاي حقانيت مطلق براي خود ، زمينه را جهت خشونت هاي گسترده و حركت هاي تروريستي توسط اين گروه ها را فراهم كرد . ابن تيميه با برتري مفهوم جهاد نسبت به ديگر واجبات ديني ، زمينه عمل گرايي وسيع را به وجود آورد ، پس از وي مودودي و سيد قطب در تبيين جايگاه جهاد در دامن تفكر سني ، گام هاي جدي برداشتند .

انديشه هاي وهابي با محوريت عربستان سعودي در جريان اشغال افغانستان توسط شوروي با سازماندهي موجود در غرب عربي كه در افغانستان حضور يافته بودند ، تلفيق شد و شدت خشونت هاي ايجاد شده را چندين برابر كرد .

چهره خشن و غير قابل انعطاف جريان طالبان و القاعده موجب شد تا نئو محافظه كاران در راستاي منافع و اهداف خود از آنها استفاده كنند . اين امر در يازدهم سپتامبر عملي شد ، زماني كه اتباع سعودي به عنوان عاملان اين حادثه تروريستي معرفي شدند ، حمله رسانه هاي غربي متوجه كل جهان اسلام و مسلمانان گشت .

در حالي كه اگر بر طبق مدعاي آنها القاعده عامل اين حادثه باشد ، مسئوليت آن در درجه اول متوجه ايالات متحده آمريكا خواهد بود كه خود به تقويت اين گروه ها طي اشغال افغانستان پرداخت ، ضمن اين كه اگر القاعده به تحركات تروريستي دست مي زند ، نمي تواند عاملي براي تروريست خواندن كل جريان هاي اسلام گرا گردد .

واقعيت آن است كه آمريكايي ها گاهي براي زشت نماياندن اسلام در رسانه ها از آنها بهره مي برند و گاه با طيفي از مسلمانان همكاري مي كنند و گاه درصدد سركوب آنها بر مي آيند . گواه اين امر را بايد در اشغال افغانستان و پس از آن جستجو كرد .

بر خلاف اسلام گرايان راديكال به رهبري القاعده ، جمهوري اسلامي در بستر تفكر شيعي اگر چه فرمان جهاد را مي پذيرد ، ولي هيچگاه در صدد تهاجم و تحركات تروريستي نبوده است . چرا كه متون اسلامي و شيعي ترور را به شدت نهي نموده و حتي درصدد مبارزه با آن بوده است . به همين دليل وهابيت از نفوذ جمهوري اسلامي در جهان اسلام و تشيع نگران است و در مقابله با آن به ترور شيعيان دست مي زند .

بنابراين آنچه موجب خشونت و ترورهاي گسترده شده است ، دليلي غير از فرامين دين اسلام دارد . بحران هاي اقتصادي و اجتماعي ، نابرابري ها ، تحميل عقب ماندگي ها به كشورهاي ضعيف مسلمان در بستر تفكر وهابيون و انحراف از آرمان ها و ارزش هاي اسلامي ، زمينه تروريسم را فراهم ساخته است . لذا بايد بين دو جريان اسلام گراي راديكال سني وهابي و جريان اسلام گراي شيعي جمهوري اسلامي و تفكر انقلاب اسلامي تفاوت قائل شد .

جمهوري اسلامي ايران با اعتقاد به تماميت دين و حضور دين در سياست و موقعيت ژئوپلتيكي ويژه جايگاه منحصر به فردي را در عرصه بين المللي دارد . اين جايگاه موجب تأثير گذاري هر چه بيشتر آن در ميان شيعيان در منطقه شده است به گونه اي كه به اذعان مقامات غربي ، ايران به يك قدرت متوازن كننده در عرصه بين المللي تبديل شده است .

اين جريان در معادلات شيعي منطقه و جهان تأثير بسزايي داشته و به نظر مي رسد با توجه به موقعيت ويژه اش ، روند بيداري اسلامي و مقابله با جريان هاي افراط گري اسلام نما را شدت بخشد .

 

پی نوشت:

1. زينت متقي زاده ، جغرافياي سياسي شيعيان منطقه خليج فارس ، قم ،‌مؤسسه شيعه شناسي ، 1384 ، ص 204

2. محمد لنگهاوسن ، شيعيان آمريكا ، وضعيت كنوني پس از يازدهم سپتامبر ، فصلنامه شيعه شناسي ، سال سوم ، ش 10 ، 1384 ،‌ص 97

3. سيروس برنا بلداجي ، استراتژي امنيت ملي آمريكا ، نفت و خاورميانه ، كتاب آمريكا 7 ، تهران ،‌ مؤسسه فرهنگي و مطالعات و تحقيقات بين المللي ابرار معاصر تهران ، 1384 ، ص 316

4. احمد فراهاني ، كتاب آمريكا ، تهران ، مؤسسه فرهنگي و مطالعات و تحقيقات بين المللي ايران معاصر ، تهران ، 1384 ، ص 450 – 449

5. http:/ www. Findarticle.com

6. Graham Fuller, the Center of Universe: the Geopolitics of Iran, Oxford: West View Press, 1991, P12

7. محمد لنگهاوسن ، پيشين ، ص 64

8. Zob jim, "From Iraqi occupation to Islamic Reformation Neo-cons Aim Beyond Iraq",

Foreign Policy, Vol. 4,NO. 2, 2004.

9. Ibid


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31