تربيت يافتگان مکتب عسکري (ع)

Emam Asgari

ويژگي حيات پر برکت امام حسن عسکري(ع) صرف نظر از شکوه اعتقادي، اجتماعي و فرهنگي ايشان، تربيت شاگردان ارزشمندي است که هر يک زمينه ساز تحولات علمي پس از خود شدند. امام(ع) علاوه برآنکه تعليمات عاليه قرآني و نشر احکام الهي و مناظرات کلامي جنبش علمي خاصي را تجديد نمود و ضمن آنکه طي شش سال امامت خويش آثاري از تفسير قرآن، نشر احکام و بيان مسايل فقهي بر جاي گذاشت، شيعياني با استعداد را براي تبليغ معارف عالي اسلام و نشر و گسترش فرهنگ امامت انتخاب کرده و تربيت مي نمود و آنان را براي مقابله با هجمه هاي فرهنگي مخالفان و مناظرات علمي و گسترش احاديث اهل بيت(ع) مهيا مي ساخت.

در دوران امام(ع) شالوده نظام مرجعيت تحکيم يافت و نقش دانشمندان شيعه، برجستگي ويژه اي پيدا کرد و روايت هاي فراواني از ايشان درخصوص نقش دانشمندان ديني در بين مردم منتشر شد. از همين رو دانشمندان هدايت يافته به نوراهل بيت(ع)عهده دار امور امت در دوران امام(ع) شدند و با ايشان درخصوص مشکلاتي که با آنها برخورد مي کردند، نامه مي نگاشتند و امام هم پاسخهايي به آنها مي نوشت و نامه ها را به امضاي خويش مهر مي کرد.

اگر چه ايشان به شدت از سوي دستگاه خلافت عباسي تحت نظر و محدوديت شديد قرار داشتند و بر اثر نامساعد بودن زمان و اعمال محدوديت بسيار شديد حکومت عباسي موفق به گسترش دانش دامنه دار خود در سطح جامعه نشدند، ولي در تربيت شاگرداني که هر يک سهم بسزايي در نشر و گسترش معارف ناب تشيع و برطرف ساختن شبهه هاي دشمنان شيعه داشتند توفيقي بسيار يافتند؛ چنانچه شيخ طوسي نام 103 نفر و برخي ديگر از نويسندگان معاصر نام 263 نفر از ياران و شاگردان آن حضرت را ثبت نموده اند.

مواضع علمي ايشان در پاسخهاي قاطع واستوار در مورد شبهه ها و افکار کفر آميز و بيان کردن حق با روش مناظره و گفتگ_وهاي موض_وعي و مناقشه ها و بحثهاي علمي، روز به روز شخصيت آن حضرت را بارزتر نشان مي داد و مؤمنين را به شخصيت مکتبي و فکري خود مجهز مي نمود و از طرفي پايداري و ايستادگي آنان را در برابر جريانهاي فکري خطرناک تضمين مي نمود. در اين ميان حتي فردي همچون فيلسوف معروف «اسحاق کندي» که از فلسفه يونان تأثير پذيرفته و فرصت را غنيمت شمرده و سعي داشت با تأليف کتابي در رد قرآن و توضيح تناقضات آن به ترويج انديشه هاي شبهه افکن خويش بپردازد، آموزه هاي ديني امام(ع) چنان آتشي در دلش انداخت که دست از تأليف کتاب خود کشيد، آن را سوزاند و از بين برد. امام عسکري(ع) ضمن تشويق نشر دهندگان و نگهبانان فرهنگ اهل بيت(ع) آنان را به مناطق مختلف شيعه نشين اعزام مي نمود تا ضمن پاسخگو بودن به شبهات، ارتباط با شيعيان را نيزحفظ نمايند، آنان نيز با اشتياقي تمام گرد محور امامت حلقه زده و زمينه رشد علمي و تعالي معنوي خويش را فراهم مي ساختند و به صورت شفاهي و کتبي، راه هاي حل مشکلات فرهنگي، روحي و معنوي خود را از سرچشمه علم و دانش فرا گرفته و به نشر آنها در اقصي نقاط کشورهاي اسلامي مبادرت مي ورزيدند.

داود بن قاسم، معروف به «ابوهاشم جعفري» از جمله اين تربيت يافتگان در مکتب امام يازدهم است که روايات بسياري در موضوعات فقه، کلام و تفسير روايت کرده است وبسياري از کرامات ائمه اطهار(ع) توسط او نقل شده است. ابوهاشم، علاوه بر اينکه عابدي با تقوا بود و مقام شامخي در عرصه شعر و حديث داشت، شخصيت سياسي هم به شمار مي آمد. اين روحاني مدير و مدبر با اطلاعات وسيعي که از مسايل روز در سرزمين هاي اسلامي داشت، توانست به نشر مذهب «تشيع» بپردازد. احمد بن ادريس قمي که از منبع جوشان امامت جرعه ها نوشيده است نيز، ديگر شاگرد امام عسکري(ع) است او که دانشمندان علم رجال قداست نفس و عظمت روحش را به نيکوترين وجه ستوده و به عدالتش تصريح کرده اند، موفق به تأليف کتابهاي ارزشمند فقهي و حديثي شد. شاگردان دانشمندي همچون ثقة الاسلام، محمد بن يعقوب کليني در مکتب وي تربيت شده اند و او به آنان اجازه روايت داد.

يکي ديگر از اصحاب امام(ع) حسين بن اشکيب سمرقندي است و کتاب «الرد علي الزيديه» يکي از تاليفات اوست که با توجه به ت فعاليت زيدي ا در اين دوران و قيامهاي مکرر آنها احتمال آن مي رفت توسط وي نوشته شد .

کتابهايي از اين نوع که با استناد به روايات صادره از امامان معصوم(ع) تدوين مي شد، وسيله خوبي براي کنترل اين گونه انحرافات بود، چنانکه حسن بن موسي خشاب، شاگرد ديگر امام(ع) کتاب «الرد علي الواقفيه» را با توجه به مشکلاتي که در آن دوران واقفيه ايجاد مي کردند، تاليف نمود. ابراهيم بن ابي حفص يار سالخورده امام عسکري(ع) نيز کتاب «الرد علي الغاليه» را تاليف نمود. محمد بن خالد برقي از ديگر چهره هاي برجسته اين دوران است. فرزند او احمد، شهرتي بيش از پدر داشت و يکي از شيعيان معاصر با امام هادي و امام عسکري(ع) به شمار مي رود که کتاب «المحاسن» وي دائرَ المعارفي مشتمل بر احاديث امامان در تمامي زمينه هاي مختلف معارف ديني از قبيل: اخلاق، تفسير و جز آن بوده است. وي تأليفات ديگري هم داشته که از جمله آنها، مي توان به کتاب التبيان في اخبار البلدان در جغرافياي تاريخي دنياي اسلام اشاره کرد.

در اين ميان از خطه نيشابور نيز به عنوان يکي از مناطقي ياد مي شود که اصحاب و شاگردان بسيار امام را به خود ديده است، شاگرداني همچون اسحاق بن اسماعيل نيشابوري که بسياري از تراجم نويسان، او را از ياران حضرت عسکري(ع) نام برده اند و شيخ طوسي بر مرتبه بلند اين محدث به صراحت سخن گفته و تمامي دانشوران علم رجال به گونه اي شفاف او را مورد ستايش قرار داده اند. عمر بن علي بن محمد بوفکي نيشابوري نيز که يکي از چهره هاي عاليقدر و ماندگار تاريخ حديث شيعه است و محمد بن احمد بن نعيم ازديگر نخبگان شيعي اين ناحيه به شمار مي روند که پيوندي عميق با امام(ع) داشته اند.

اينان با حضور در مکتب دانش پرور امام(ع) ضمن تاسي ازآموزه هاي علمي، سهمي بسزا را در مقابله با جريانهاي انحرافي از طريق ارايه آثار علمي و ايجاد حلقه هاي بحث ايفا نمودند و بجاست که آنان را مدافعان و همراهان حريم ولايت و امامت دانست.

منابع:

1 - حياَ الامام العسکري ج 4

2 - پيشواي يازدهم

3 - رجال النجاشي


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31