ج) نشريه ي مجاهد در شماره ي 137 خود مطلبي آموزشي ! در خصوص " عمليات كمين در جنگل " منتشر كرد و طي آن با تبيين اهميت استراتژيك مناطق جنگلي شمال كشور ، روش هاي ترور در جنگل را به مخاطبان خود و مجاهدين سازمان ! تعليم داده است .
در اين مطلب ضمن اشاره به ترور فرماندار ژاندامري استان مازندران در مهر ماه سال 1361 در جاده ي كياسر به ساري و همچنين ترور تعدادي از شهروندان مشكوك به خيانت !! در اوايل آذر ماه 1361 در جاده ي اتو _ لاجيم (در جنگل هاي قائم شهر) از نيروهاي تحت امر سازمان خواسته شده تا با شناسايي و تعيين نقاط مناسب براي كمين و يافتن زاويه ي آتش متناسب و مشخص كردن نقاط آسيب پذير دشمن به اجراي عمليات عليه مزدوران رژيم بپردازند . (1)
با دقت در مطلب مذكور مشخص مي شود مقصود از مزدوران رژيم ، مأموران جنگلباني ، مأموران محيط باني و شكارباني ، كارگران چوب بري ، چوپانان محلي و تمامي كساني است كه به واسطه ي مشاغل خود ناگزير از حضور در جنگل بوده و به دام نيروهاي سازمان مي افتادند .
د) از ديگر نمونه هاي تأييد و ترغيب تروريسم در ارگان سازمان مجاهدين خلق ، سلسله مطالبي با عنوان " حماسه هاي مجاهد خلق ، لحظه هاي انقلاب " است كه طي آن شرح عمليات هاي تروريستي سازمان با قالبي نيمه داستاني به رشته ي تحرير در آمده و نويسنده يا نويسندگان آن با بهره گيري از ادبيات خاص حماسي _ فاشيستي سازمان ، تلاش كرده اند تا ضمن دعوت مخاطبان خود به استمرار خط سازمان در تروريسم گسترده و خونين ، به ايجاد و تقويت انگيزه در مجريان اين دسته عمليات ها به وسيله ي ايجاد نفرت از قربانيان ترور و توجيه ابهامات و اشكالات احتمالي موجود در اذهان هواداران و اعضاي سازمان درباره ي خط ترور و خشونت بپردازند .
در شماره ي 156 از نشريه ي مجاهد در همين قالب سعي شده تا افراد و شهروندان عادي را كه هدف ترورهاي كور سازمان واقع شده و مي شوند ، جاسوسان نظام جمهوري اسلامي معرفي كند ! جاسوساني كه به واسطه ي خيانت به خلق ! (از طريق خيانت به سازمان و همكاري با نيروهاي امنيتي!) مستحق اشد مجازات ، يعني قتل و يا به آتش كشيده شدن محل كسب و كار و يا زندگي شده اند .
قسمت هايي از اين مطلب كه با تيتر " جاسوس خميني " در صفحه ي 18 اين نشريه درج شد به اين شرح است :
" حاجي احمدي از مغازه اش تمام محله را زير نظر داشت و همين كه مورد مشكوكي نظرش را جلب مي كرد با تلفن به كميته ي محل اطلاع مي داد و در طول فعاليتش تعدادي از هواداران و نيروهاي سازمان را شناسايي كرده و باعث دستگيري و شكنجه و اعدام آنها شده بود .
حاجي در مغازه كه بود اطرافش را مي پاييد ، حركات مردم و مشتريان را زير نظر مي گرفت و اخبار و اطلاعات به دست آمده را به كميته رد مي كرد . سيزدهم تير ماه سال 1361 حوالي ساعت 2 بعدازظهر مغازه را تازه باز كرده بود كه يك مشتري سر رسيد و چند متري شيلنگ خريداري كرد و همين كه در حال خروج از مغازه بود ، متوجه مردي 25 ساله شد كه پس از ورود به مغازه اسلحه اش را به سمت حاجي نشانه رفت .
حاجي دچار رعشه شده بود و قبل از اين كه بتواند عكس العملي نشان بدهد ، سوزشي در قلبش احساس كرد . مرد جوان چهار گلوله به سمت حاجي شليك كرد و با شعار " درود بر رجوي و درود بر مجاهدين " از مغازه خارج شد و سر خيابان جلوي تويوتايي كه از آنجا مي گذشت را گرفت و به وسيله ي آن از محل حادثه دور شد .
در اطراف مغازه ي حاج احمدي اعلاميه هايي ديده مي شد كه روي آنها نوشته شده بود : خائنان به خدا و خلق را از مجازات و سلاح مجاهدين گريزي نيست ! واحد عملياتي مجاهد شهيد علي حاجيان ، نام عمليات : مجاهد شهيد صادق افشار ."
•مدخلي بر كارنامه ي تروريسم سازمان مجاهدين خلق ايران
فصول آتي اين نوشتار به ارائه ي كارنامه ي تروريستي سازمان مجاهدين از مقطع ورود به فاز مسلحانه در 30 خرداد 1360 تا آخرين مرحله از فعاليت هاي تروريستي آن در سال 1379 اختصاص يافته است .
ويژگي اين فصل تكيه ي صرف بر منابع دروني سازمان و ارگان رسمي آن (نشريه ي مجاهد) خواهد بود ، چرا كه سازمان به هيچ روي امكان تكذيب محتويات نشريه ي رسمي خود را ندارد و از سوي ديگر با محور قرار گرفتن نشريه ي رسمي و ارگان سازمان ، هرگونه شائبه ي غرض ورزي و يا اتهام زني به سازمان (در حوزه ي تروريسم) منتفي مي گردد .
بر اين اساس جهت تدوين فصول آتي مجموعه ، نشريه ي مجاهد منتشره در حد فاصل تير ماه 1360 تا 1379 مورد مطالعه قرار گرفته و مواردي كه سازمان رسماً و از طريق بيانيه ، اطلاعيه و يا خبر ، به انجام عمليات تروريستي در داخل خاك جمهوري اسلامي و عليه منافع و يا شهروندان ايراني اعتراف نموده ، استخراج و پس از دسته بندي و تطبيق ، ارائه خواهد شد .
بايد يادآوري كرد كه اين غربالگري در خصوص شماره ها و نسخ در دسترس نشريه ي مجاهد صورت گرفته و شامل تمامي نشريات مجاهد منتشر شده در حد فاصل تير ماه 1360 تا شهريور 1379 نمي شود .
مطالب اين فصول به شرح ذيل در سه قسمت دسته بندي و تفكيك شده است :
•فصل دوم : عمليات هاي تروريستي عليه شخصيت هاي مهم سياسي _ مذهبي ، چهره هاي مشهور .
•فصل سوم : عمليات هاي تروريستي عليه مسئولان و كارگزاران غير مشهور يا كمتر مشهور و شهروندان عادي .
•فصل چهارم : عمليات هاي تروريستي و خرابكارانه عليه امكان و منافع جمهوري اسلامي داخل خاك ايران .
لازم به ذكر است كه استناد به نشريه ي مجاهد به معناي پذيرش و صحت آمار و ارقام تلفات و نتايج عمليات هاي تروريستي نيست و صرفاً از جهت بر عهده گرفتن مسئوليت عمليات هاي تروريستي قابل استناد است .
چرا كه سازمان در پاره اي اوقات براي روحيه بخشي به اعضاي خود ، ميزان تلفات وارده و نتايج حاصل از عمليات هاي تروريستي خود را به صورتي مبالغه آميز و با ارقامي غير واقعي مطرح ساخته است .
« فصل دوم »
عمليات هاي تروريستي عليه شخصيت هاي سياسي _ مذهبي مشهور
1. عمليات تروريستي منجر به شهادت محمد كچويي (2)
محمد كچويي متولد 1329 ، از چهره هاي مبارز قبل از انقلاب اسلامي بود و به همين دليل در سال 1353 از سوي رژيم پهلوي دستگير و به حبس ابد محكوم گرديد . وي پس از پيروزي انقلاب اسلامي به سمت مدير زندان اوين برگزيده شد و در تاريخ 8/4/1360 در زندان اوين هدف ترور يكي از عوامل سازمان به نام كاظم افجه اي قرار گرفت و به شهادت رسيد .
نشريه ي مجاهد به دفعات به معرفي قاتل شهيد كچويي و شرح عمليات تروريستي او پرداخته است ، از جمله در شماره هاي 1394 ، 446 ، 499 . به عنوان نمونه در شماره 499 در اين باره چنين آمده است :
" مجاهد قهرمان محمد كاظم افجه اي نخستين شهيد مقدس عمليات فدايي مجاهدين ، پس از پيروزي انقلاب به عضويت سازمان در آمد و در اسفند ماه 1358 پس از مشورت با سازمان به عنون پاسدار در زندان اوين مشغول به كار شد .
شب هفتم تير ماه 1360 كاظم در پايگاه محمد ضابطي و توسط او و يكي ديگر از فرماندهان مجاهد در خصوص طرح عمليات ترور سه تن از مسئولان زندان اوين ، يعني محمد گيلاني ، لاجوردي و كچويي به صورت كامل توجيه شد .
شب هشتم تير ماه كاظم آخرين نشست را با رابط خود انجام داد و يك سلاح كمري را به عنوان اولين سلاح سازماني دريافت نمود . ظهر روز هشتم تير ماه 1360 كاظم به نهارخوري اوين رفت و با استفاده از سلاح كمري خود محمدي گيلاني ، لاجوردي و كچويي را غافلگير كرده و به سمت لاجوردي شليك كرد .
در اين لحظه كچويي كه براي دفاع از لاجوردي خود را به روي او پرتاب كرده بود مورد اصابت گلوله قرار گرفت و كاظم حين خشاب گذاري مجدد توسط مأموران زندان دستگير شد و پس از دستگيري خود را از طبقه ي سوم ساختمان زندان به پايين پرتاب كرد . "
پی نوشت:
1. نشريه ي مجاهد ، شماره ي 137 ، ص 18
2 بايد يادآوري كرد كه عمليات هاي مورد اشاره در اين فصل بر اساس تاريخ اجراي عمليات مرتب شده است .
تبار ترور (2)