در روزهای اخیر همزمان با افزایش مسائل پیرامون حجاب در کشور و اظهارنظر افراد و گروههای سیاسی و اپوزیسیون نظام دراینباره، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) نیز به موضوع ورود و سعی کرد با اظهارنظر دراینباره خود را مدافع حقوق زنان نشان دهد. در این راستا مریم رجوی به تازگی با اشاره به لزوم رعایت حقوق زنان بر اختیاری بودن حجاب تاکید کرده است.
موضع گیری درباره آزادی زنان از سوی مریم رجوی در شرایطی صورت میگیرد که مروری بر کارنامه سازمان منافقین از زمان تشکیل تاکنون نشان دهنده وضعیت دیگری است. برای تبیین این مسئله نیازمند مرور وضعیت زنان در این سازمان است.
براساس قانونهای سازمان، حجاب برای زنان اجباری است. تا قبل از فروپاشی خانواده در سازمان حجاب از سن 13سالگی برای دختران اجباری میشد. سازمان حجاب اجباری را الزامی دانسته و جزء بدیهیات اعتقادی خود میداند. با این حال بعد از تشکیل ارتش آزادی بخش با این پرسش مواجه شد که چرا باید در ارتشی که مدعی عضویت تمامی نژادها و مذاهب ایرانی است، حجاب اجباری باشد. سازمان جواب داد که حجاب بخشی از لباس نظامی زنان است مانند کلاه نظامی که برای مردان اجباری است.(1)
اما به غیر از بحث حجاب سازمان تلاش میکند تا تمامی آنچه که به عنوان ویژگی زنانه یاد میشود را درمیان اعضای خود از میان بردارد. گروهک منافقین تعمد دارد که زنان را در وضعیتهای سخت کاری و اقلیمی قرار دهد تا زیبایی و لطافت زنانه را در آنها از بین ببرد. آنها ملاکهایی چون زیبایی و لطافت را ارزشهای بورژوایی دانسته که باید نفی شوند.(2)
علاوهبراین سازمان همواره تلاش کرده تا با شکستن و خرد کردن شخصیت زنان، هویت فردی آنها را از بین برده و هویتشان را به هویت سازمانی تقلیل دهد. سازمان برای دستیابی به چنین هدفی زنان را تحت فشار قرار میدهد تا به ریشه یابی رفتارهای خود پرداخته و رد پای مسایل جنسی را در رفتار خود یافته و برای این مسئله اظهار ندامت کنند. به عنوان مثال آنها را مجبور میکند تا اعتراف کنند اگر در حضور مردان دست در جیب خود کرده و چیزی را خارج کرده اند این به دلیل مسایل جنسی و تحریک مردان بوده است.(3)
البته سابقه تلاش سازمان برای از بین بردن هویت فردی به قبل از انقلاب اسلامی بر میگردد. در آن زمان نیز سازمان گروهک منافقین تلاش میکرد تا هویت فردی زنانی را که جذب شده اند از بین برده و آنان را به اشیایی که همه هویت و وجودشان در اختیار گروهک است، مبدل کند. برای رسیدن به این هدف نیز برای سازمان مسائلی مانند برهم زدن کانون خانوادهها اهمیتی نداشت.
درهمین رابطه، احمد احمد از اعضای سابق گروهک تروریستی منافقین تعریف میکند که چگونه همسرش در پیش از انقلاب توسط سازمان از وی جدا گردید. او میگوید من با فاطمه فرتوک زاده در مهرماه 1352 ازدواج کردم و هنگامی که عضو سازمان شدم او نیز همراه و همدوش من بود. اما سازمان زمانی که وابستگی او را به من دید برای بهره جویی بیشتر از او سعی کرد تا بین ما جدایی و فاصله بیندازد. آن ها با پیش کشیدن زمینه استقلال فکری و شخصیتی فاطمه و نیز تئوری عدم وابستگی زن به شوهر با دلیل واهی سعی کردند تا ما را نسبت به هم بیگانه کنند. رهبران سازمان هویت توخالی برای او ایجاد کردند و سرانجام با همین کار او را از من جدا کردند.(4)
درباره رفتار منافقین با زنان میتوان به رفتار آنها با لیلا زمردیان، همسر مجید شریف واقفی اشاره کرد که او را مجبور کرده تا از همسر خود برای سازمان جاسوسی کرده و رفتارها و اقداماتش را به آنها گزارش دهد. در واقع رفتار منافقین با زمردیان نمونه ای از رفتار شیء گونه سازمان با زنان قبل از انقلاب است. مراجعه به نوشته «به داستان زندگی من گوش کنید»، لیلا زمردیان به خوبی نشان میدهد که او چگونه تمامی صحبت های خود و مجید شریف واقفی را به مسئولان سازمان گزارش داده و چگونه در این نامه مدام دچار این وسواس است که آیا عنصر درست برای گروهک منافقین است یا خیر؟(5)
براین اساس مروری بر رفتارهای سازمان منافقین نسبت به زنان نشان میدهد که این سازمان برخلاف تصویری که تلاش میکند از خود نشان دهد برایش هویت فردی زنان نه تنها اهمیتی ندارد، بلکه تداوم هویت فردی را خطری برای ادامه بقای خود میداند. از این رو همواره تلاش کرده تا هویت فردی زنان را در از بین برده و آنها را به اشیایی که از خود هیچ هویتی نداشته و تمام وجود و حیات آنها به گروهک منافقین تعلق دارد، مبدل کند. از این رو این سوال به وجود میآید، سازمانی که در آن زنان برایش اهمیت نداشته و به دیدۀ اشیا به آنها مینگرد، چگونه میتواند ادعای حقوق زنان را بکند؟ در اینجا این تصور به ذهن میآید که گروهک منافقین دوباره از زنان برای مطرح کردن خود و رسیدن به اهدافش در حال بهره برداری است. در اینجا نیز زنان وسیله ای شده اند تا رهبران منافقین بتوانند با ایجاد سرو صدا در فضاهای خبری و مجازی دوباره خود را مطرح و در این میان تنها مسئله ای که اهمیت ندارد خود زنان هستند.
منابع:
1محسن زال،سازمان مسعود (انسان شناسی سازمان مجاهدین خلق دوره بعد از انقلاب)،تهران،انتشارات کویر،1396
2-محسن زال،همان صفحه 249
3- محسن زال،همان صفحه 81-80
4- احمد احمد،خاطرات احمد احمد،تهران،انتشارات سوره مهر،چاپ چهاردهم،1389،ص387
5- لیلا زمردیان،به داستان من گوش دهید