نشست قاهره که به دعوت ریاض و با حضور تعدادی محدود از وزرای خارجه کشورهای عربی برگزار شد، بیش از آنکه یک شوی سیاسی باشد، مجلس ختمی بود برای یک جنازه تازه بر زمین افتاده: داعش.
نشست قاهره با همه سروصداهای تبلیغاتی که داشت، درست در روزی برگزار شد که در آن، خبر آزادی کامل سوریه اعلام شد و کار داعش که پیش از این در عراق تمام شده بود، حالا در سوریه نیز به پایان رسید.
سردار سلیمانی پیش از این در مراسم بزرگداشت شهید حججی گفته بود که انتقام خون شهدای مدافع حرم را با شکست کامل داعش خواهیم گرفت. پیامی معنادار که حالا محقق شدن آن، باعث خشم حامیان پشتپرده داعش شده و برای همین هم ریاض، صاحبعزای داعش در مجلس ختم قاهره شده است.
نگاهی به اظهارنظرهای وزرای خارجه ضدایرانی در این نشست به خوبی گویای آن است که این مقامات، برداشتی معکوس از شرایط منطقه دارند. عادلالجبیر درحالی ایران را متهم به بیثبات کردن منطقه میکند که کشورش جنگی ویرانگر را در یمن به راه انداخته و دست در دست صهیونیستها برای اتشافروزی در لبنان برنامهریزی میکند.
امارات و بحرین نیز در شرایطی با آلسعود علیه ایران همنوا شدهاند و ایران را متهم به مداخلهجویی در کشورهای عربی میکنند که اگر نبود ایران، اکنون باید همه این کشورهای عربی، خود را در ذیل خلافت مجعول داعش معنا میکردند.
از این دست مثالها فراوان است اما آنچه همه این رویدادها را در کنار یکدیگر معنادار میکند، این است که درست در روزی که لکه سیاه داعش از نقشه سوریه و عراق پاک شد، این حامیان، در کنار هم جمع شده و علیه تهران توطئهچینی میکنند.
روشن است که هدف از موج تازه ایرانهراسی در منطقه، نگرانی از اوجگیری قدرت تهران در شرایط پساداعش است. ملتهای منطقه که میدانند باید نجات خود از چنگال تروریستهای وهابی را نتیجه حمایتهای ایثارگرانه جمهوری اسلامی بدانند، حمایتشان را از کشورمان افزایش دادهاند و درست در چنین اوضاع و احوالی است که ریاض و متحدانش، سوگوار شکست تروریستها و موفقیت ایران در تحولات منطقه هستند.
البته بهنظر میرسد دولتهای مرتجع عربی بهتر است بهجای آنکه ایران را متهم به بیثباتی کنند و از هراس قدرت گرفتن ایران - که بیشتر ناشی از قدرت نرم ایران در حمایت از ملتهای مظلوم منطقه است – دست به دامان تلآویو و واشنگتن و لندن شوند، در سیاستهای جنگطلبانه و تروریستپرورانه خود در سطح منطقه تجدیدنظر کرده و با خواست ملتهای منطقه برای تحول، دموکراسی و بازگشت به آموزههای راستین اسلامی همراهی کنند.
عربستان تاکنون از جنگ یمن چه بدست آورده است؟ نتیجه حمایت ریاض از تروریستهای القاعده و داعش چه بوده است؟ حاصل خرید این همه سلاح آمریکایی، روسی و انگلیسی برای آلسعود چه بوده است؟ آیا اینکه همه راهبردهای ریاض در منطقه شکست خورده، بهخاطر ایران بوده یا بهدلیل خاماندیشی سعودی؟ چرا ریاض بهجای وحدت با دولتهای اسلامی و همراهی در دشمنی با اسرائیل، دست دوستی بهسوی صهیونیستها دراز میکند؟
پاسخ به همه این پرسشها روشن میکند که بهتر است عربستان و متحدانش بهجای متهمسازی تهران، استراتژیهای خود را تغییر داده و با تجدیدنظر در مواضع خود، کمی به بهبود موقعیتشان در سطح منطقه و جهان اسلام کمک کنند.