سرکردگان فرقه منحوس رجوي، تازه يادشان آمده که 26 سال قبل انقلاب کردهاند تا امروز الگويي شود براي جوانان کشورهاي منطقه!! و به اين ترتيب شروع به مصادره به مطلوب کردن لقمهاي نمودهاند که هزاران برابر از حلقومشان بزرگتر است
|
از انقلاب مفسده بار مسعود رجوي که حقیقت آن تصاحب همسر همفرقهاياش براي مطامع جنسي خلاصه می شد، 26 سال ميگذرد. انقلابي که منجر به انتقاد شديد و به دنبال آن، جدايي تعداد زيادي از اعضا از اين فرقه گرديد و معضلات زيادي را نيز براي رجوي به ارمغان آورد. از آن زمان تاکنون بسياري جداشدهها از اين فرقه، چالشهاي جدي و اساسي به این انقلاب نوین! سرکرده فرقه تروريستي منافقين وارد کردهاند و مسعود رجوي و اذنابش تنها با فحاشي و لجن پراکني بر عليه منتقدين اين اقدام، با فرار به جلو، از پاسخ در مورد چرايي منطقي اين اقدام خودداري کرده و البته هنوز نتوانستهاند چهارچوبه اين اقدام را جمع و جور کنند و تبيين کنند که اين انقلاب چه سودي براي مردم ايران داشته و دنيا چه بهرهاي از آن برده است؟!
تنها ثمره جاري اين انقلاب، جدايي تعدادي معترض به اين اقدام، شکنجه و مرگ تعداد ديگري از ناراضيان و مقابله با منتقدان به اين اقدام بوده است.
اگر چه براي درک اين انقلاب کذايي، سرکرده منافقين نويد يک سال و 5 سال و 10 سال را داده بود اما درست همانند تمام وعدههاي اجابت نشده وي، روز شمار اين وعدهها هم به پايان رسيد و همانگونه که گفته شد در تمام طول اين سالها، مهمل بافيهاي متعدد رجوي و همسرش، تنها توجيه ضرورت اين انقلاب به اصطلاح ايدئولوژيک بوده است.
اما از بهمن ماه سال گذشته که سلسله انقلابهاي زنجيرهاي مردم در کشورهاي تونس، مصر، ليبي، يمن، بحرين و ... در حال تحقق و پيروزي است، سرکردگان فرقه منحوس رجوي، تازه يادشان آمده که 26 سال قبل انقلاب کردهاند تا امروز الگويي شود براي جوانان کشورهاي منطقه!! و به اين ترتيب شروع به مصادره به مطلوب کردن لقمهاي نمودهاند که هزاران برابر از حلقومشان بزرگتر است. مسلم است که مردم کشورهاي ياد شده، مسعود رجوي را نه تنها نميشناسند بلکه او را در حد يک کوتوله درجه چندم سياسي هم نميدانند، چه برسد به اينکه از او به عنوان يک تئوريسين انقلاب ياد کنند! فکرش را بکنيد؛ مسعود رجوي که اعتراضهاي صنفي را خيزش به دنبال سخنان خود ميداند، او که چهارشنبه سوري و روز کارگر و روز زن و روز معلم و ... را در تکراري همه ساله، مجال مناسبي براي خيزش ميداند؛ شعار طرفداران يک تيم فوتبال بر عليه داور يا تيم مقابل را «خشم انقلابي» ميخواند، چسباندن چند تراکت در کوچههاي بنبست توسط مهرههاي فريب خورده يا مواجب بگير و فيليمبرداري از آن را خروش جوانان وطن مينامد، هر روز که از خواب بيدار ميشود وعده انقلاب ميدهد و هر شب خواب آمدن به ايران را ميبيند و در مجموع، يک شيزوفرني تمام عيار است، چگونه ميتواند با تئوريهاي 30 سال قبلاش، در قرن 21 و در سال 2011، براي مردم اين کشورها نسخه انقلاب بپيچد؟
چگونه است که در طول تمام سالهاي نزديک به سه دهه گذشته، منافقين به لطايفالحيل تلاش کردند ملت ايران را به زعم خود به انقلاب و خيزش و ريزش دعوت کنند اما آب از آب تکان نخورد و ملت ايران همچنان به توسعه و پيشرفت خود ادامه دادند اما دعوت کنندگان به خيزش و قيام هر روز بيشتر از قبل محدود و حقير شدند. اما ايرادي هم نميتوان به اين رفتارهاي رجوي گرفت، به او که در طول اين 30 سال تمام وعدههاي پيروزياش به شکست انجاميده، تنها پيروزيهايش، پيروزيهايي است که از آن ديگران است و رجوي تنها آنها را به نام خود نوشته است، بايد هم حق داد که در بازي خيالياش، خود را پيروزي اين ميدان بنامد.
اما بيشک نبايد از اين فرضيه اثبات شده گذشت که حرکتهاي انقلابي امروز در جهان عرب – به گفته بسياري از متفکرين سياسي اروپايي، آمريکايي و عرب – ملهم از انقلاب اسلامي ايران است؛ انقلابي اصيل که تظاهر کنندگان يمني در مقابل دوربينهاي تلويزيوني به آن اشاره کردهاند. روزنامهنگاران مصري بر آن تصريح کردهاند و مقامات رژيم صعودي با هر تئوري و نظري در اين مورد به شدت برخورد ميکنند.
به گفته مقام معظم رهبري حركت مباركي كه امروز در منطقه آغاز شده است بخشي از ثمرات ايستادگي، عزم راسخ و شجاعت ملت ايران و به ميدان آوردن توان، اراده و نشاط خود به ميدان است و در آينده تحولات بيشتري در منطقه در راه خواهد بود. ايشان به خوبي به اين نکته اشاره کردند که تأثيرات پيروزي انقلاب اسلامي ايران در تغيير معادلات منطقهاي و بينالمللي از جمله قضيه فلسطين و همچنين شكسته شدن ابهت استكبار، بسيار تأثيرگذار بوده است و حركت كنوني منطقه نتيجه انباشت تدريجي انگيزهها، فكرها و تصميمها است كه اكنون بروز كرده است و اين موضوع نيز ناشي از ايستادگي و ثبات قدم ملت ايران و نشانههاي خوب پيشرفت در ايران اسلامي است. ايشان بر اين نکته تصريح کردند که انقلاب اسلامي ايران همانند شجره طيبهاي است كه ميوههاي ايستادگي 32 ساله آن به صورت عزت ملت، سربلندي سياسي نظام اسلامي، پيشرفتها و نوآوريها در عرصههاي مختلف علمي و اقتصادي و كوتاه نيامدن در مقابل قدرتهاي زورگو، تداوم پيدا كرده و اكنون به الگويي براي ملتهاي منطقه تبديل شده است.
پس اين واقعيتي که انقلابهاي منطقه به پيروي از انقلاب اصيل مردم ايران به نشو و نما رسيده و اگر مردم تونس و مصر به پيروزي رسيدهاند و مردم کشورهاي يمن، ليبي، بحرين و ... نيز در آستانه پيروزي قرار گرفتهاند، اين مسئله تنها با الگو برداري از حرکت بينظير و تاريخي ملت ايران است. رجوي و نوچههايش هم در محدوده زمين غصبي پادگان اشرف، به همان خيالبافيهايشان ادامه دهند، انقلابها را به نام خود بزنند و به عنوان بسته پيشنهادي، به آنها توصيه ميشود که از اين پس قهرماني تيمهاي مطرح ليگ برتر انگليس، بوندسليگا، سري آ ايتاليا، لاليگاي اسپانيا و ... ، فتحقلههاي بزرگ جهان توسط کوهنوردان مطرح جهان، افزايش رشد اقتصادي برخي کشورهاي در حال توسعه و کشف ميدانهاي جديد نفت و گاز در عراق و کشورهاي حاشيه خليج فارس را که پيروزيهايي بزرگ محسوب ميشود را نيز به حساب خود بنويسند و آنها را با الهام از انقلاب ايدئولوژيک مريم و مسعود رجوي معرفي کنند!