از مدارا تا سقوط

برخورد امام با منافقين

 

 

Rooholah

 

سازمان مجاهدين خلق جمعي از مسلمانان را شامل ميشد كه از سال 1344 توسط سه تن از اعضاي نهضت آزادي ايران تأسيس شد و فعاليت سياسي خود را با مواجهه مسلحانه با رژيم شاه آغاز كردند. اعضاي مجاهدين خلق برخلاف نهضت آزادي و جريانات گردآمده در جبهه ملي معتقد بودند با كوتاه آمدن در مقابل شاه و حفظ ظرف در عين نقد محتوا راه به جايي نخواهند برد. از همين رو بود كه تفسير راديكالي از اسلام را برگزيدند و تشكيلات خود را راه اندازي كردند. شعار «فضلا... المجاهدين علي القاعدين اجرا عظيما» در برخي ادوار فعاليت اين سازمان زينت بخش نشريات و روزنامه هاي وابسته بدان بود. اين سازمان بر سه اصل «مبارزه مسلحانه»، «ضرورت تشكيلات» و «مكتبي يا ايدئولوژيك بودن مبارزه» تأكيد داشت.

بعد از پيروزي انقلاب با خط امام زاويه پيدا كرد. زاويه از آن‌جا آغاز شد كه سازمان مجاهدين خلق حاضر به پذيرش ولايت نشد. همان روزهاي نخست كه بحث بر سر اصل ولايت فقيه شكل گرفت، سازمان به مخالفت پرداخت و اين چنين بود كه كم كم تفاوت رويكردها علني شد. در عين حال رويكرد ماركسيستي سازمان نيز بر اختلاف نظرها مي افزود.

سازمان مجاهدين ميكوشيد تا از جايگاه آيت ا... طالقاني به نفع خود بهره ببرد و از اين راه تداوم مشروعيت خويش را افاده نمايد. سنگر گرفتن پشت آيت ا... طالقاني تا آن‌جا پيش رفت كه ناآرامي هايي را هم موجب شد؛ ناآرامي هايي كه واكنش صريح امام و هشدار ايشان را به دنبال داشت. سازمان مجاهدين ميكوشيد بين آيت الله طالقاني و روحانيون شكاف ايجاد كند و البته مواردي مانند دستگيري دو تن از فرزندان آيت ا... طالقاني نيز اجراي اين پروژه را سرعت ميبخشيد.

امام از سازمان مجاهدين ميخواست كه در بحث و گفت‌وگوي آزاد با انقلابيون فاصله هاي ايدئولوژيك را از ميان بردارند؛ حال آن‌كه سازمان مايل به گفت‌وگو هم نبود و تنها به توطئه مي انديشيد. امام خميني(ره) :«آزادي آراء در اسلام از اول بوده است؛ در زمان ائمه ما (عليهم السلام) بلكه در زمان خود پيغمبر آزاد بود. حرف‌هايشان را ميزدند. ما حجت داريم. كسي كه حجت دارد از آزادي بيان نمي ترسد؛ لكن توطئه را اجازه نميدهيم. اين‌ها حرفی ندارند، توطئه ميكنند. ما آن‌ها را دعوت كرديم، كه اگر حرفي داريد بياييد در تلويزيون بگوييد؛ مباحثه ميكنيم با هم. تا حالا حاضر نشدند.»

تحريك آيت ا... طالقاني و دست آويز قرار دادن او براي رسيدن به مطلوب، پروژه ديگري بود كه در عين بي اعتقادي به او در آن زمان كليد خورد. مجاهدين آيت ا... طالقاني را قبول نداشتند، اما او را براي رسيدن به قدرت ميخواستند.

امام همان زمان تصريح كردند:«خود آن‌ها با آقاي طالقاني مخالفند. هر روزي كه دستشان برسد سر او را ميبرند و سر امثال او را! لكن حالا بهانه دستشان افتاده است كه مثلاً آقاي طالقاني رفته اند بيرون! اين بهانه دستشان افتاده و آن بساط را در مدرسه هاي ما و در خيابان‌هاي ما اينها درست كردند و براي كميته ها شروع كردند تبليغات سوء كردن. اين‌ها يك دستهایي هستند كه فردا هم يك چيز ديگر پيش ميآورند» در آن زمان آيت الله طالقاني به دنبال دستگيري دو تن از فرزندانش به عنوان اعتراض چند روزي از تهران بيرون رفته بود و اين مسأله نيز بهانه اي به دست سازمان مجاهدين داد.

خصوصيت ديگر منافقين در كنار تلاش براي ايجاد تفرقه بين علما و تلاش براي سوء استفاده از شخصيت هايي نظير آيت ا... طالقاني، تفسير به راي قرآن كريم و استفاده از مفاهيم ديني براي پيشبرد اهداف سازمان بود.

امام در مواجهه با منافقين مي فرمود:«اولي الامر امروز دولت ما و ما هستيم. بر شما واجب است به حكم اسلام كه تبعيت كنيد؛ و به حكم قرآن، به حسب راي علمي خودتان، به حسب راي مشايخ خودتان. شما اگر چنان‌چه مسلم هستيد، چرا تبعيت از قرآن نمي كنيد؟ چرا به حسب آن طوري كه علماي شما استفاده كرده اند از آيه شريفه «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم» اطاعت نميكنيد؟» در واقع امام با بياناتي از اين دست، ادعاي مسلمان بودن و انقلابي بودن منافقين را به چالش كشيدند.

«آنهايي كه اين‌طور هم با قلم هايشان، علاوه بر تفنگ هايشان، با ما معارضه دارند ما به آنها كراراً گفته‌ايم و حالا هم مي‌گوييم كه مادامي كه شما تفنگها را در مقابل ملت كشيده‌ايد، يعني در مقابل اسلام با اسلحه قيام كرده‌ايد، نمي‌توانيم صحبت كنيم و نمي‌توانيم مجلسي با هم داشته باشيم . شما اسلحه‌ها را زمين بگذاريد و به دامن اسلام برگرديد، اسلام شما را مي‌پذيرد و اسلام هوادار همه شماها هست. فقط گفتن به اين‌كه ما حاضريم [كافي نمي‌باشد] و در آن نوشته‌اي كه نوشته‌ايد، در عين حالي كه اظهار مظلوميت‌هاي زياد كرده‌ايد، لكن باز ناشيگري كرديد و ما را تهديد به قيام مسلحانه كرديد. ما چه‌طور با كساني كه قيام مسلحانه بر ضد اسلام مي‌خواهند بكنند مي‌توانيم تفاهم كنيم؟ شما اين مطلب را، اين رويه را، ترك كنيد و اسلحه‌ها را تسليم كنيد و اگر مي‌گوييد ما به قانون، در عين حالي كه راي نداده‌ايم، لكن سر به او مي‌سپاريم و قبول داريم او را، به قانون شما، عمل كنيد و قيام بر ضد دولت، كه بر خلاف قانون است و قيام مسلحانه كه بر ضد قانون است و اسلحه داشتن كه بر ضد قوانين كشور است، به اين‌ها عمل كنيد، ما هم با شما بهتر از آن طوري كه شما بخواهيد عمل مي‌كنيم. ما مي‌خواهيم با آغوش باز همه گروه‌هايي كه هستند،را بپذيريم و همه منحرفين را ميل داريم كه بهدامن انقلاب برگردند. اسلام براي همين آمده است. اسلام آمده است كه راه مستقيم انسانيت را به مردم، به جهان، ارائه بدهد و حتي الامكان هم خودش تعقيب كند براي برگرداندن منحرفين به راه راست اسلامي. اسلام، بلكه تمام مكتب‌هاي توحيدي در طول تاريخ، براي اصلاح بشر آمده است. پيغمبر اكرم براي اين مشركيني كه به جهنم خودشان را مي‌فرستادند، براي‌ اين‌ها تأسف مي‌خورد، غصه مي‌خورد براي اين‌ها. اسلام دين رحمت است، دين عدل است. ديانت قانون است، شما به قوانين اسلام سربگذاريد، گردن فرو بياوريد. كشور اسلامي ما، همه شما را مي‌پذيرد و من هم كه يك طلبه هستم با شما حاضرم در يك جلسه، نه در يك جلسه، در ده‌ها جلسه، با شما بنشينم و صحبت كنم، لكن من چه بكنم كه شما اسلحه را در دست گرفته‌ايد و مي‌خواهيد ما را گول بزنيد.برگرديد و به دامن ملت بياييد و اسلحه‌ها را تحويل بدهيد و اذعان كنيد به اينكه ما خلاف كرده‌ايم.» امام(ره) در ادامه با كمال تواضع فرمودند: «من اگر در هزار احتمال يك احتمال مي‌دادم كه شما دست برداريد از آن كارهايي كه مي‌خواهيد انجام بدهيد، حاضر بودم كه با شما تفاهم كنم و من پيش شما بيايم؛ لازم هم نبود شما پيش من بياييد. و حالا هم به موجب احكام اسلام نصيحت به شما مي‌كنم؛ شما در مقابل اين سيل خروشان ملت نمي‌توانيد كاري انجام بدهيد. شما اگر يك وقت ملت قيام كند، مثل يك ذره‌اي در مقابل اين سيل خروشان هستيد. برگرديد به دامن اسلام، بياييد آن چيزي را كه ديگران مي‌خواهند به شما بدهند و وعده آن را به شما مي‌دهند در اسلام براي شما مهياست. شما دست برداريد از قيام مسلحانه و آن چيزهايي كه به غارت برده‌ايد از بيت المال مسلمين برگردانيد و با مسلمين ديگر با هم باشيد. شما معزز و محترم هستيد.

امام در ادامه از مدارايي كه با سازمان مجاهدين شده است سخن به ميان آوردند و تأكيد كردند كه به دنبال فتنه افكنيهاي سازمان مجاهدين ديگر مجالي براي مدارا نيست. ايشان به صراحت فرمودند: «ما تا كنون براي اين‌كه به مردم عالم بفهمانيم و بفهمند مردم كه ما با چه اشخاصي مقابله داريم، ما آزادي داديم به آن‌ها.» ايشان خطاب به منافقين ادامه دادند: «در عين حالي كه به همه مقدسات ما توهين كرديد، در عين حالي كه با حكومت آن طور رفتار كرديد و با اسلام آنطور رفتار كرديد در مطبوعاتتان، مع ذلك به شما تعرض نشد. تا آن‌كه فتنه را ديديم و فهميديم شما فتنه گر هستيد، شما منافقيني هستيد كه ميخواهيد فتنه بكنيد، منافقيني هستيد كه توطئه كرديد بر ضد اسلام، توطئه كرديد بر ضد كشور، توطئه كرديد بر ضد ملت؛ شما اشخاصي هستيد كه با سرحدات و با خارج روابط داريد؛ رفت و آمد شما تحت كنترل است... بعد از اين‌كه توطئه شما ثابت شد و مردم فهميدند شما چه اشخاصي هستيد، ديگر نمي توانيم اجازه بدهيم آزادانه هر كاري ميخواهيد بكنيد، شما را سركوب خواهيم كرد!»

به دنبال بهانه جوييها و تفرقه افكنيهاي اين سازمان بود كه موضع انقلابيون و امام نسبت به آن‌ها صراحت بيش‌تري پيدا كرد. در انتخابات اول رياست جمهوري نيز مسعود رجوي كانديدا شده بود كه با استفتايي از امام از دور رقابتها خارج شد. امام در پاسخ مرقوم فرموده بودند: «كسي كه به قانون اساسي راي مثبت نداده، صلاحيت رياست جمهوري ايران را ندارد.» چون سازمان به واسطه انتقاداتي كه به قانون اساسي داشتند و آن برگرفته از روح قانون اساسي يعني حاكميت الهي بود، از راي مثبت به قانون اساسي خودداري كرده بودند، از رقابتهاي سياسي نيز بازماندند.

با اين همه باز هم منافقين از مسير خود باز نگشتند و كم كم دامنه ناآراميها را بيش‌تر و بيش‌تر كردند تا آن‌جا كه در ترورها و انفجارها جمع كثيري از انقلابيون را به شهادت رساندند و اين پاياني بود بر حضور سياسي آن‌ها در فضاي كشور. در اين راستا تعدادي از اعضاي منافقين دستگير و اعدام شدند و بقيه نيز به آغوش صدام پناهنده شدند تا همگان بدانند بعد از مدارا، نوبت به برخوردي ميرسد كه اسلام در آن جايي براي مماشات نمي بيند.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31