ترور و جریانهای مخرب ابتدا در یک بستر ناهنجار رشد و نمو پیدا میکنند و به یک جریان یا مکتب فکری یا همان ایسم تبدیل میشود. این روند فکری هدف آرمانی خود را حذف فردی یا گروهی قرار داده و نهایت تعصب و بیخردی را در این خصوص شاهد هستیم. این مکتب یا جریان فکری، یک گفتمان مسالمتآمیز را در دستور کار ندارند و هیچگاه نمیشود این مسئله را وارد مذاکره کرد و به نظر میرسد مهار آن فقط بهواسطۀ نابودی کامل و محوکردن آن مکتب محقق میشود. در واقع «ایسم» بایستی به مرحله «ایست» برسد و آثاری از آن باقی نماند.
اگرچه جریانهای فکری تروریستی از سال 2003 به بعد در خاورمیانه نمود بیشتری داشته و بهصورت فعال شبکه القاعده اقدامات تخریبی تروریستی بسیاری انجام دادهاند اما به لحاظ زمانی داعش آخرین مکتب فکری تروریستی هست که در منطقه خاورمیانه بسیار جدی عمل کرده و صحنههای وخامتباری به جای گذاشته که هیچ وقت قابل فراموش کردن نیست و اقدامات این مکتب تروریستی قابل اغماض نخواهد بود. هر چند گروههای تروریستی عمر چندانی ندارند و به نظر میرسید بتوان داعش را خیلی سریع در عراق و سوریه به پایان راه نزدیک کرد اما حمایت همهجانبۀ برخی قدرتهای غربی و آمریکا و همچنین برخی کشورهای عربی باعث شد تا غلبه بر این گروه تروریستی با سختی مواجه شود چراکه علاوه بر حمایتهای همهجانبۀ این گروه تروریستی، قدرت مداران همۀ شاخههای کوچک ترور در اقصی نقاط جهان را جمع و به یک نقطه گسیل داشتند تا به این وسیله جنگی همه جانبه را رقم بزنند. بنابراین داعش نه یک گروه تروریستی عرب بوده، بلکه از نقاط مختلف جهان با وعده و وعیدهای آنچنانی افراد را در منطقه خاورمیانه در عراق و سوریه گرد هم آورده تا بتوانند بهواسطه تحرکات تخریبی و کشتار مردم و ایجاد نامنی وسیع به اهداف خود از جمله: ضربه به بنیان مکتب اسلام، ضربه به ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران، حاکمیت پیدا کردن بر منطقه خاورمیانه، گسترش تصرفات صهیونیستی، نخبه کشی و ترویج استعمار نوین برسند.
اگرچه داعش در عراق و سوریه دست به کشتار هزاران هزار انسان بیگناه زد و مناطقی از این دو کشور صددرصد تخریب شدند و هزاران هزار نفر نیز آواره گردیدند اما هیچ یک از این اهداف به ثمر ننشست و داعش این گروه دست نشاندۀ قدرتهای بزرگ نتوانست به نتیجهای برسد. در این راستا به نظر میرسد داعش به پایان راه خود نزدیک است و این گروه ستیزه جو بایستی آثارش محو و بازماندگانش در یک مرجع بینالمللی محاکمه گردند تا به این واسطه امنیت به خاورمیانه و از جمله کشورهای زخم خورده از تروریسم بر گردد.
از طرفی دیگر اتحاد کشورهای مقابله کننده با تروریسم در منطقه خاورمیانه بایستی بیشازپیش محکم گردد و این مهم نیاز به هم افزایی و یک چارچوب ساختاری دارد. در این راستا پیشنهاد میگردد کشورهای خاورمیانه بایستی طی یک سند بینالمللی مقابله با تروریسم، شکل جدیدی از مقابله با تروریسم را در دستور کار خود قرار دهند و بصورتی همه جانبه بر علیه تروریسم اقدام نمایند و این مهم زمانی میسر میگردد که هرگونه جریان افراطی که نهایتا به شکل گیری گروههای تروریستی منجر میشود در نطفه خفه گردد و از بین برود. بنابراین در این خصوص نبایستی زمان سوزی شود و وقت در اختیار جریانهای افراطی و تروریستی قرار گیرد تا بتوانند عملیات مخرب انجام دهند. این اقدام همه جانبه باعث میشود تا تکلیف بازماندگان تروریستی گروههای القاعده و گروههای مستقر در پاکستان مشخص گردد. نهایتا ما نیازمند دیپلماسی قوی برای مهار تروریسم در منطقه و همچنین در سطح بینالمللی هستیم.