نگاهی تحلیلی به تجربه حادثه خونین کشتار حجاج ایرانی
32 سال از روزی که حجاج ایرانی به خاطر مراسم برائت از مشرکین به خاک و خون کشیده شدند، می گذرد. اکنون پس از سه دهه، بهتر می توان ریشه های اتفاقی که در عربستان رخ داد را شناخت.
در شرایطی که بار دیگر منطقه شاهد اتحاد جریان متحجر عربی و استعمارگرایان غربی است، جبهه متحد ضدانقلابی در منطقه به خوبی ماهیت خود را برملا کرده و اگرچه شاید 32 سال قبل اتحاد جریان صهیونیسم با شاهان عرب، برای عده ای غیرقابل باور بود، اما امروز که به طور علنی مقامات امنیتی عربستان و اسرائیل دیدار کرده و حرف از «معامله قرن» می زنند، بهتر می شود درباره پشت پرده جنایت کشتار خونین 1366 صحبت کرد.
مراسم برائت از مشرکین، نمادی است برای استعمارستیزی. نمادی از اسلام انقلابی که می تواند با بازخوانی رویدادهای تاریخی، نگاهی امروزی به اعتقادات دینی بدهد. این نگاه به اسلام، برخلاف گفتمان متحجر دینی است. همان دیدگاهی که اسلام را در مناسک دینی و عبادت های از سر تکرار و بدون فهم عقلایی خلاصه کرده و اجازه نمی دهد تا بین اسلام و مضامین و معانی و نیازهای امروزی ارتباطی ایجاد شود.
در چنین شرایطی، در سال 1366 و در حالیکه ایران درگیر جنگ با بلوک غرب و شرق بود، عربستان سعودی سعی کرد تا به عنوان نماد اسلام متحجر بر روی مسلمانان و حجاج ایرانی که گفتمان انقلابی را ترویج می کردند قرار گرفته و آنها را مظلومانه به خاک و خون بکشد. اتفاقی که در آن پادشاهان وقت سعودی تنها نبودند.
به اعتراف یکی از عناصر سابق سازمان منافقین به نام رضوانی، «مسعود رجوی با استفاده از فرصت ایام حج، طبق یک طرح از قبل برنامهریزی شده و با همکاری عراق، تظاهرات آرام اعلام برائت زائران ایرانی را به خون کشید تا به اهداف خاص خود برسد.» البته پیش از افشاگری های اعضای منافقین، اطلاعاتی از نقش گروهک منافقین در کشتار مردم به دست مقامات جمهوری اسلامی رسیده بود. به عنوان مثال حضرت آیتالله خامنهای، رئیس جمهور وقت ایران، ضمن سخنرانی خود در مرداد 66 به نقش منافقین در حوادث جمعه خونین مکه اشاره کرده و فرمودند: «ما به احتمال زیاد حدس میزنیم منافقین و مزدوران بسیار پست که حاضرند علیه کشورشان به هر جنایتی دست بزنند در این جنایت ددمنشانه دخالت داشتهاند. شواهد نشان میدهد که عدهای فارسیزبان که صورتهای خود را پوشانیده بودند در این جنایت، استکبار جهانی و رژیم پادشاهی سعودی را یاری نمودند. این حادثه از قبل طراحی شده بود و بعید نیست که از چند ماه پیش، همزمان با قضیه خلیج فارس هماهنگ شده باشد.»
عزتالله سحابی از اعضای نهضت آزادی نیز مدتها بعد در مورد شیطنتهای منافقین در حادثه جمعه خونین در کتاب خاطرات خود نوشت: «متاسفانه در اثر دخالتهای مرموزی که انجام شد، در آن سال این تظاهرات سرکوب شد و تعداد زیادی از هموطنان ما کشته شدند. در سفری که آن سال به خارج داشتم یکی از دوستان به من خبر داد که شیطنتهایی از سوی مجاهدین این حادثه را رقم زده، یا به خشونت کشیده است. امیدوار بودم این خبر درست نباشد... ولی شنیدهها حاکی از آن بود که یکی از اعضای مجاهدین آقای عباس...، با لباس احرام بین تظاهرکنندگان هنگامی که جمعیت روی پل معروف به «هجوم» میرسند گلولهای به طرف پلیس شلیک میکند. پلیس عربستان هم که کاملا در حال آمادهباش بود به طرف جمعیت حمله میکنند و تیراندازی میشود، جمعیت سراسیمه به عقب برمیگردند و جماعت زیادی که بیشتر خانمها بودند زیر دست و پا له میشوند و از بین میروند.»
نقش منافقین در آن کشتار بار دیگر اثبات می کند که جریانات تروریستی چطور می توانند با استفاده ابزاری از دولتهای متحجر، از آنها برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند. همان کاری که داعش و القاعده نیز با عربستان سعودی کردند و این دولت متحجر را پلی برای بدنام ساختن اسلام کردند.
در برابر اتحاد تروریست ها و متحجران منطقه، جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. دولتی که نماد اسلام انقلابی است و به آرمان مسلمانان برای منافع زودگذر سیاسی و اقتصادی پشت نمی کند. هرچند امروز نیز مثلث تروریسم – تحجر و استعمار غربی بار دیگر در برابر ایران قرار گرفته است اما تجربه چهار دهه گذشته نشان می دهد که باز هم این مردم ایران هستند که پیروز میدان این منازعه تاریخی خواهند بود.