"آفتاب مطهر"(20)

مطهری همچون یک دیده بان ، مردم را راهنمایی می کرد تا در میان امواج تبلیغات خطرناک ، جان به سلامت ببرند و به هدف مطلوب انسانی خود برسند . تأکید او بر این بود که پیمودن راه حق سخت است، اما همت های بلند ، هدف های عالی و انگیزه های قوی این دشواری ها را تحمل پذیر و آسان می کند

Bookroom.ir File 3945

• چراغ هدایت :

اگر چه عده ای مانند مطهری طبق منطق قرآن پیش رفته ، کوشیده اند به مردم شناختی بدهند تا آنها خودشان حق را از باطل تشخیص دهند ، گروهی می کوشند به مردم بقبولانند شما قدرت تمیز ندارید و هیچ نمی فهمید . کلام وحی مهمترین مسائل را پیش روی تعقل و خرد مردم قرار می دهد و می گوید در اینها تأمل کنید ، مگر عاقل نیستید ؟

• « فَذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ ، » این الله پروردگار حقیقی شماست ، بعد از حقیقت جز گمراهی چیست ؟ پس به کجا می روید ؟ " (یونس/32)

 

• « ... أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ » ،

" آیا آن که به حق راه می نماید به متابعت سزاوارتر است ، یا آن که به حق راه می نماید و خود نیز نیازمند هدایت است . شما را چه می شود ؟ چگونه حکم (قضاوت = ارزشیابی) می کنید ؟ " (یونس/35)

 

• « أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ * مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ * .... أَمْ لَكُمْ أَيْمَانٌ عَلَيْنَا بَالِغَةٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ إِنَّ لَكُمْ لَمَا تَحْكُمُونَ * سَلْهُم أَيُّهُم بِذَلِكَ زَعِيمٌ » ،

" آیا با تسلیم شدگان چون مجرمان رفتار می کنیم ؟ شما را چه می شود ؟ چه سان داوری می کنید ، یا با ما پیمانی که به روز قیامت کشد بسته اید ، به هر کدام حکم کنید حق با شما باشد ؟ از ایشان بپرس کدام شان ضامن چنین پیمانی است ." (قلم/40-35)

 

مگر پس از راه حق جز گمراهی وجود دارد ؟ راه حق یکی و جز آن هر چه هست گمراهی است . این بیان قرآن است ، اما برخی می گویند : نه ! راهها چندان تفاوتی ندارند ، یکی می خواهد از این سمت برود و دیگری از آن سوی ، نباید حساس بود . (1) اما این منطق درست نیست ، وقتی چراغ های هدایت و نورافکن ها راه را روشن کردند و می توان آن را به وضوح تشخیص داد ، اکنون اگر کسی بگوید نشناختم ، از او پذیرفته نیست .

آیا در راه شناخت حق می توانیم آزادانه تلاش کنیم ، تا حق را بشناسیم ؟ بی تردید کسی برای درک این حقیقت جلوی شما را نمی گیرد ، اما آن تلاشی ارزش دارد که در راه درست قرار گیرد . اگر کسی در یک مسیر بیابانی ، وسط صحرا حرکت کند و در حالی که به کویر و نمکزار خیره شده است ، بکوشد تا به مشهد برسد ، تلاشش ثمری ندارد ، زیرا هر چه تندتر برود ، از مقصد دورتر می شود . گرچه انگیزه اش درست بوده ، اما شرطش را رعایت نکرده است .

انسان آزاد است برای شناخت حق تحقیق کند و کسی نباید جلوی او را بگیرد ، اما راه شناخت حق آثار و نشانه هایی دارد . خداوند آدمی را چنان رها نکرده است که به هیچ روی نتواند حق را از باطل باز شناسد، اگر چشم بصیرت و دیده خرد را بگشاید به زودی و آسانی گمراه نمی شود .

راهزنان مسیر حق ، نخست خرد و عقل افراد را می دزدند و به تو می گویند شناخت عقلانی نداریم ، این موج فکری نو که در کشور برخاسته بدین سبب است که برخی می خواهند قدرت تعقل را از انسان بگیرند . دیگر هر چه داد بزنیم ، می گویند : دور بشوی ، نزدیک بشوی ، حق اصلاً قابل شناخت نیست ، معرفت یقینی امکان ندارد ، ما این راه را رفته ایم و به جایی نرسیده ایم ، اما قرآن در این باره نظر در خورد توجهی دارد :

• « قُلْ أَنَدْعُو مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ يَنفَعُنَا وَلاَ يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَىَ وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ » ،

" بگو : آیا سوای الله کسی را بخوانیم که نه برایمان سود دارد و نه زیان می رساند ؟ و آیا پس از آن که خداوند ما را هدایت کرده است همانند آن کس که شیطان گمراهش ساخته و حیران بر روی زمین رهایش کرده ، از دین بازگردیم ؟ او را یارانی است که به هدایت ندایش می دهند ، که نزد ما باز گرد . بگو هدایتی که از سوی خدا باشد واقعی است و به ما فرمان رسیده که در برابر پروردگار جهان تسلیم باشیم ." (انعام/71)

مکاتب فلسفی گوناگون ، فرقه ها و احزاب مختلف ، هر کدام انسان را به سوی خود می کشند تا آنجا که گیج و گمراه شده ، نمی داند چه بگوید و کدام را انتخاب کند . قرآن می گوید راه صحیح و روشن داریم ، خدا در وجودت عقل قرار داده و در بیرون پیامبران را فرستاده تا تو را هدایت کنند ، با وجود این دو حجت باطنی و ظاهری ، چرا به وسوسه های شیاطین گوش می دهی ؟

دست کم نخست باید بررسی شود راهی که خدا و پیامبران مشخص کرده اند کدام است ، سپس مکتب ها ، فرقه ها و حزب ها بررسی شود . مخالفان می گویند : شناخت برای انسان میسر نیست ، حتی اگر هزار سال هم در پی آن باشد ، چیزی به دست نمی آورد و حق را از باطل باز نمی شناسد .

استاد مطهری در این مسیر تکاپو می کرد تا هوشیاری و بیداری در مردم و به ویژه در نسل جوان پدید آورد ، که مراقب راههای باطل باشند ، به ترکستان نروند ، سرگردان نشوند ، قوه درونی و خرد خویش را به کار انداخته ، به دنبال چراغ هدایت باشند و فریب ظاهر سازی های فرقه های باطل را نخورند . چشمه معرفت آنان را سیراب می نماید ، در حالی که آب شور و تلخ گودال های نمکی بر تشنگی می افزاید و چه بسا باعث وخامت حال آدمی شود .

مطهری همچون یک دیده بان ، مردم را راهنمایی می کرد تا در میان امواج تبلیغات خطرناک ، جان به سلامت ببرند و به هدف مطلوب انسانی خود برسند . تأکید او بر این بود که پیمودن راه حق سخت است، اما همت های بلند ، هدف های عالی و انگیزه های قوی این دشواری ها را تحمل پذیر و آسان می کند .

راستی چرا انسان نیروهای درونی را تنها در جهت ساختن یک زندگی مرفه و بی دغدغه به کار گیرد ؟ این وضع چقدر دوام دارد ؟ اگر عواملی این آسایش را تهدید نکنند یا از بین نبرند ، باز پایداری آن بسیار نیست و سرانجام پس از چند صباحی به پایان می رسد .

اما اگر هدف والاتر شود ، یعنی تنها به فکر فراهم کردن وسایل آسایش نباشد ، بلکه به این بیندیشد که چه کنم تا خداوند از من راضی باشد و انسانیتم کامل شود ، چه خدمات ارزنده ای می توانم برای جامعه انجام دهم ، تا دین خود را به پاسداران دیانت ، فداکاران و شهیدان ادا کرده باشم؛ آنگاه راحت تر زندگی می کند ، نگرانی اش کاهش می یابد ، فشارهای روحی اش کم می شود ، با مردم راحت تر ارتباط برقرار می کند و بدبینی ها ، نفرت ها و کینه هایش کم می شود .

شهید مطهری در پی این بود که نگرش مردم را به چنین سمت و سویی بکشد . او به جوانان آموخت در برابر جریان های فکری مرتبه خطر را باور و در مقابل این تهدیدهای کشنده احساس مسئولیت کنند . وی به آنان گوشزد می کرد هنگامی که این آفت ها را به درستی شناختید ، آستین بالا بزنید و معرفت و ایمان خود را افزایش دهید . سپس این موفقیت ها را به دیگران نیز سرایت دهید ، منتظر نباشید دیگران برایتان کاری کنند ، بلکه خودتان به میدان بیایید تا کار پیش رود .

شخصیت استاد مطهری بگونه ای بود که دردها را شناسایی می کرد و در پی درمان آنها بود . البته مرتبه تقوا و ایمان او با این تقوایی که در برخی از افراد وجود دارد ، بسیار تفاوت داشت . برخی تا جایی پیش می روند که به منافع شان آسیبی نمی رسد ، جان خود را از همه چیز عزیزتر می دانند ، تا جایی انجام وظیفه می کنند که نان و آب شان فراهم باشد و تا زمانی احساس مسئولیت می کنند که خطری تهدیدشان نکند.

اما شهید مطهری با آب بصیرت ، زیر بنای فکری قوی و تقوای شدید و آگاهانه اش به پیشواز خطرها می رفت و چون احساس مسئولیت می کرد می گفت : " اسلام از جان من عزیزتر است ." بیاییم بکوشیم همچون مطهری ارزش اسلام را درک کنیم و درجات تقوای خود را بالا ببریم ، تا بتوانیم در این راهی که آن عزیزان سرافرازانه رفتند ، گام هایی درست ، سودمند و اثر بخش برداریم . (2)

 

"آفتاب مطهر"(۱۹)


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31