| یکی از روش های مستقیم استعمارگرانه ایجاد جنگ های فرقه ای و شورش های منطقه ای است ، با استفاده از نقطه ضعف های آماده و پرورده قبل از انقلاب ؛ اگر در منطقه ای فقر و یا تضادهای مذهبی و یا قومی باشد |
« فصل دوم »
« يا بني آدم لا يفتننكم الشيطان كما اخرج ابويكم من الجنة » ، "
اي پسران آدم ، شيطان فريبتان ندهد ، چنانكه پدر و مادرتان را از
بهشت بيرون كرد ... "
اعراف/27
طيف ضد انقلاب :
کشورهای سرمایه داری یعنی آمریکا و متحدان اروپائی اش و ژاپن چه در هنگام سلطه استعمار آمریکا و چه قبل از آن در دوران سلطه استعمار انگلستان و فرانسه بر سراسر کره ارض ، مردم جهان را در آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین و حتی استرالیا تحت استعمار مستقیم یا استعمار نو قرار داده اند ؛
و هر جا که نفوذ این جهان سرمایه داری رشد کرده است ثمره اش چیزی جز استعمار انسانی و در هم ریختن فرهنگ مقاومت ملل تحت ستم و بر باد رفتن سرمایه های انسانی و طبیعی آنان نبوده است . در نتیجه میان اینان و جهان سوم دریایی از خون موج می زند .
جهان دیگر جهان سوسیالیست است که با وجود تفاوت های اساسی در بافت درونی اجتماعی و بر دوش کشیدن میراث شعارهای مترقی و مردمی وقتی پای جهان سوم به میان آمده است ، بسیاری از اوقات از در معامله با جهان سرمایه داری در آمده و اگر در استعمار مستقیم شرکت نکرده است ، حداقل از وجه المصالحه قرار دادن کشورهای جهان سوم ابائی نداشته است .
در همین دیار عزیزمان ایران دیده ایم که حداقل سه بار این مدعیان برادری و سوسیالیزم جهانی بر سر مردم کلاه گذاشته ، فرزند دلیر و غیور این سرزمین را در پای منافع ملی خویش قربانی کرده اند و به جای آن همه وعده های شیرین مساوات و برادری ، سر رهبرانی چون میرزا کوچک خان جنگلی را پیش کش رضاخان میرپنج دست نشانده انگلیس کرده ، اسارت و اختلاف طبقاتی عمیق تری را نصیب ملت ایران نموده اند .
آری میان اینان و جهان سوم نیز کویر خشک و سوزانی از خیانت ها و دورویی ها فاصله افکنده است . در کشور ما نیز دو گروه به تز سه جهانی مؤمن و معتقدند ، یکی گروهی از مارکسیست _ لنینیست های طرفدار اندیشه " مائو تسه دون " و دیگری روشنفکر نمایان چپ نما که خواستار جانشینی اروپا و ژاپن در موضع قبلی آمریکا بوده ، عملاً خط نامرئی آمریکا را دنبال می کنند .
بدین ترتیب می بینیم که از انگلوفیل های دار و دسته ملی گرایان گرفته تا مارکسیست های چینی و از اصحاب شرک گرفته تا سرمایه داران وابسته به آمریکا در یک خط نامریی به وحدت نظر دست می یابند ؛ چنان که در جهان نیز همین توافق نظرها به چشم می خورد ، چرا که اصولاً جهان بینی شرک تفاوت هایی روبنایی با یکدیگر داشته ، ولی در اساس و زیر بنای فلسفی از وحدت اصولی برخوردارند .
بر خلاف این گرایش ها (به جز برخی قدم های تاکتیکی) راه انقلاب اسلامی ما ، بسط سریع انقلاب به کشورهای دیگر و تشکیل تدریجی بلوک واقعی اسلامی و حداقل در مراحل اول افزایش وحدت کشورهای جهان سوم و به خصوص کشورهای غیر متعهد بوده است ، از همین روست که امام امت تا بدین حد در صدور انقلاب پافشاری می کند .
چه برخی از شیوه های تز سه جهانی ، چاهی دیگر است بر چاله استعمار و نتیجتاً از تمام روش ها یک راه بیشتر برای حفظ این انقلاب وجود ندارد و آن صدور سریع انقلاب و به حرکت در آوردن مردم مسلمان و سپس تمامی مستضعفین جهان بر علیه دول جابر و وابسته به آنان است . در غیر این صورت خطوط نامرئی استعمار آمریکا در حالی که ظاهر انقلابی و حتی اسلامی دارد بر انقلاب ضربه های مهلکی خواهد زد .
خوشبختانه در اثر تلاش دلسوختگان و آگاهانی که خطر مستقیم و رو در روی استعمار را درک کرده بودند و این آگاهی را علیرغم تحمل ضربه ها و شکنجه ها و سانسورها به ملت منتقل می کردند ، از سید جمال تا امام خمینی خط مبارزه ادامه و تکامل یافت و به ظهور انقلاب اسلامی ملت ایران انجامید .
اما استعمار حاضر نیست به این سادگی این طعمه لذیذ را که سال ها و بلکه قرن ها در پخت و پز آن وقت و نیرو صرف کرده و به چنان سوء استفاده های کلانی دست یافته از دست بدهد و نیز خطر بالفعل از دست دادن منافع خود را در ایران و خطر بالقوه سرنوشتی مشابه در این منطقه را که انبار انرژی غول آسای اوست تحمل کند ، این است که تلاش ها و ضربه ها ادامه دارد .
تا پیروزی انقلاب به علت نادرست بودن شناخت امپریالیسم از جامعه ایرانی و ناگهانی بودن نهضت ، تلاش های او برای سرکوب قیام ملت ایران خشن و ناسنجیده بود ، اما بعد از انقلاب به تدریج خط دقیق خرابکاری را در می یابد و با کمک عوامل برون مرزی و داخلی خود از طرق گوناگون برای تضعیف و به زانو در آوردن انقلاب ما می کوشد .
روش های او برخی جدید و متناسب با شرایط فعلی در هم سیاسی و اجتماعی ملت ماست که خود نتیجه قرن ها اسارت و اختناق و عدم تجربه آزادی سیاسی است و برخی دیگر ادامه روش ها و محصول همان تجربیاتی است که در دوره اختناق بر ما اعمال کرده بود .
به طور کلی می توان دو خط با دو روش استعمارگرانه را مشخص کرد :
یکی از روش های مستقیم استعمارگرانه ایجاد جنگ های فرقه ای و شورش های منطقه ای است ، با استفاده از نقطه ضعف های آماده و پرورده قبل از انقلاب ؛ اگر در منطقه ای فقر و یا تضادهای مذهبی و یا قومی باشد ، دست استعمار برای دامن زدن به اختلاف و ایجاد انفجار باز است و عوامل داخلی آنها هم که همیشه حاضرند تا آتش افروز معرکه شوند .
دیگر استفاده از عوامل درون مرزی خود ، مثل دولت عراق برای حمله و سرگرم کردن ما و هدر رفتن نیروهایمان در مبارزه با او ؛ دیگر بمب گذاری و کشتارهای شبانه و روزانه به دست گروه های افراطی بازی خورده یا عوامل مستقیم خود .
تحریم اقتصادی و هیاهوی بسیار برای 50 جاسوس آمریکایی که برای به اصطلاح طرفداران حقوق بشر و در رأس آنها کارتر هیچ بودند و دست آخر هم تجاوز نظامی و آشکار که اگر قضیه " اصحاب فیل " تکرار نمی شد ، ضامن قطعی پیروزی کارتر در انتخابات و کودتاها و شورش ها و ... بود .
و تمام این قضایا در ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به وقوع پیوست که اگر دانشجویان پیرو خط امام در اشغال لانه جاسوسی سستی می کردند ، معلوم نبود نتیجه انقلاب اسلامی ایران چه می شد و مدارک و اسنادی که در رابطه با گروه ها و سازمان ها و شخصیت های منحرف و وابسته به سیا و آمریکا نشانگر حمله گسترده امپریالیسم آمریکا به ایران بود ، مکتوم می ماند .
اسنادی که نمایانگر دخالت آمریکا در کردستان و سیستان و بلوچستان ، مازندران ، ترکمن صحرا و ارتباط نزدیک و مستمر با عوامل خود فروخته در سازمان ها و گروه های منحرفی مثل جبهه ملی ، رنجبران ، سازمان مجاهدین خلق ، حزب خلق مسلمان ایران ، فرقان ، پیکار ، طوفان ، حزب توده ، جاما ، جنبش مسلمانان مبارز ، چریک های فدایی خلق ، ساواکی های وابسته به رژیم منحط پهلوی ، فئودال ها ، دفتر هماهنگی رئیس جمهور بنی صدر با مردم و نهضت رادیکال بوده است .
اینها آتشی بپا کردند و عملاً خط مستقیم امپریالیسم آمریکا که از بین بردن انقلاب اسلامی ایران است به دست این گروهک ها و سازمان های منحرف پیاده می شد که این آتش افروزی ها عبارت بودند از : جنگ داخلی در کردستان و ترکمن صحرا و جنگ مازندران و تفرقه و ترور و بمب گذاری در اماکن عمومی و دولتی و ترور شخصیت های مذهبی و سیاسی .
بررسی کارنامه و عملکرد بسیاری از احزاب و سازمان ها و گروه های به اصطلاح خلقی و گروه های چپی و چپ نماهای وابسته به شرق و غرب نشان می دهد که اینها در اکثر توطئه ها نقش مؤثری ایفا نموده اند .
و از طرف دیگر با استقرار نهادهای اساسی حکومت جمهوری اسلامی به خصوص مجلس شورای اسلامی باز شاهد توطئه جدیدی از طرف مارکسیست های مدافع خلق می گردیم که آن استفاده از تاکتیک کهنه " انشعاب " است ؛ تا با این وسیله مانع مرگ تدریجی خود شده و بتوانند با جان گرفتن دوباره به نوکری اربابان کثیف خود کماکان ادامه داده و بر صفحات سیاه نامه خیانت خود بیفزایند و البته مطمئناً این آخرین حربه نخواهد بود و در آینده شاهد شگردهای دیگری نیز خواهیم بود .
رهبری این تاکتیک را تا کنون حزب خائن توده عهده دار بوده و توانسته است با شیوه های خاصی ابتدا در سازمان چریک های فدایی خلق و سپس در حزب دموکرات کردستان علی الظاهر انشعاب ایجاد نماید .
غائله چهاردهم اسفند ۱۳۵۹ (۱۰)
