کوشش کنیم تا اشخاص و محافل و خانواده های ضد حزب توده و ضد وابستگی را به نحوی از انحاء دوباره جمع کنیم و نیروی استقلال طلبان م.ل را تقویت کنیم . در این رابطه البته هر چند ممکن است خط های مختلفی ما را تهدید نماید ، ولی حتماً لازم و سودمند است . بقایای جریان ، ساکا و طرفداران توکلی و شعاعیان و حتی خلیل ملکی را در روابطی احیاء نماییم
|
الف) پیشنهادات ، نظرات ، انتقادات :
1. طی سال های پس از 32 و به خصوص پس از 41 نیروهای ضد وابستگی در درون حاشیه جنبشی کمونیستی ایران بسیار قوی بودند و هستند .
این نیرو به طور عمده حول محور (ضد حزب توده) همیشه جمع می شده است . در پی مسائل و مشکلات ناشی از اختلافات درونی حزب کمونیست چین و مرگ مائو و چوئن لای و قدرت بیشتر یافتن روسیه و مسایل دیگر و انعکاس آن این جبهه مارکسیست های مستقل ضد حزب توده تا حدی در هم شکسته شده است . به خصوص برنامه ها و توطئه های حزب توده و روسیه در آن بسیار مؤثر بوده است .
از آنجا که نیروی روشنفکران از نیروهای بسیار مهم و قدرتمند جامعه ماست بر ماست که بدان توجه شود . در این رابطه توجه رفقا را به تشکیل و تشویق و تحکیم هواداران ، دوستان و وابستگان حزب رنجبران ایران جلب می کنم .
به خصوص کوشش زیادی باید بشود که بسیاری را اقلاً بی طرف نمود و کلمات و اصطلاحات " کا.گ.ب " و حزب توده را درباره طرفداران اندیشه مائو تسه دون را باید از دهان آنها انداخت و طرد کرد . در این رابطه مسائل مختلف و زیادی وجود دارد که یکی از آنها در این صحبت های بالا مورد نظرم است که طرح می کنم :
کوشش کنیم تا اشخاص و محافل و خانواده های ضد حزب توده و ضد وابستگی را به نحوی از انحاء دوباره جمع کنیم و نیروی استقلال طلبان م.ل را تقویت کنیم . در این رابطه البته هر چند ممکن است خط های مختلفی ما را تهدید نماید ، ولی حتماً لازم و سودمند است . بقایای جریان ، ساکا و طرفداران توکلی و شعاعیان و حتی خلیل ملکی را در روابطی احیاء نماییم .
این اشخاص به صور مختلف روابط و مناسباتی با هم دارند و می توان در روابط خانوادگی ، روشنفکری ، کتاب ، ترجمه ، عرق خوری و شب نشینی و مهمونی بازی و غیره با آنها مناسبات داشت و تشویق شان نمود . (به خصوص رفیق فیروزان هم در مهمونی بازی و رفت و آمد می تواند نقش خوبی بازی کند )
اشخاصی را که هم اکنون هم هستند ولی منفرد ، تنها ، بی طرف ، خسته ، نومید ، مارک خورده ، نادم ، ترسیده و یا مرعوب شده ، هستند و نمی دانند چه کنند و ویلانند . مثلاً : علی اکبر اکبری ، هوشنگ کشاورز ، علیرضا میر سپاسی ، محمد علی فرزام ، فتاح پاکنژاد ، نقیب الاشراف ، مرتضی داوری ، م اردهالی ، مجید امین مؤید ، پرویز بابایی ، سیامک لطف الهی ، فخار ، احمد کابلی ، عبدالله کابلی ، عباس میلانی .
در رابطه با اینگونه اشخاص که بسیار می شود سیاست های : 1) جلب آنها ، 2) تبدیل کردن شان به دوست ، 3) هوادار ، 4) بی طرف ، کار برد . این کار بالقوه می تواند برای ما مفید باشد و در تحکیم آن جبهه م .ل های استقلال طلب کمک کند .
2. دشمنی با حمله به : 1) مائو تسه دون ، 2) تئوری سه جهانی ، 3) سازمان انقلابی دوستان بالقوه ما را پراکنده می کند . در این رابطه باید فکرهایی کرد ، به خصوص در میان روشنفکران ، ما باید این حمله و شگرد را افشا نماییم .
3. ما باید روی امتیازات خرده بورژوازی امان کمی تبلیغ کنیم ، متأسفانه مثل :
• ما خیلی هستیم .
• ما مارکسیسم لنینیسم خیلی خوب می دانیم و باسوادیم .
• گروه ها و آدم های با سابقه و زندان کشیده و ... با ما هستند .
• آدم های خیلی قدیمی با سابقه 20 الی 30 ساله در میان ما هستند .
• ما در میان کارگران نفوذ داریم ، در میان دهقانان نفوذ داریم .
ما باید روشنفکران را مرعوب کنیم : 1) با تئوری ، 2) با عمل و تبلیغ دادار دادار !
4. در رابطه با هنرمندان ، ما باید آنها را به نحوی به خود جلب کنیم ، مثل هزار خانی ، پرهام ، شاملو و یلغانی و گلشیری و ... دیگران . روش انجمن هنرمندان که به کتاب جمعه و صادق هدایت حمله کرده ، غلط است . ما به نحوی باید مواضع ضد حزب توده ، کانون نویسندگان و کتاب جمعه را تشویق نماییم .
در همین رابطه هم دید و بازدیدها و شب نشینی ها و شرکت در مجامع و محافل لازم است ، ما تقریباً در همه ارگان ها غایب بوده ایم .
ب) در رابطه با بنی صدر :
1. هشدار جدی به او در مورد این که آن سازمان و حزب یا جبهه نداشته باشد کارش تمام است ، مهمتر از همه این که او کادر ندارد . فکر می کند با تشکیل جبهه بزرگ اسلامی می تواند به نتیجه برسد . در حالی که توده میلیونی هوادار کادر و سازماندهی و رهبری می خواهد برای اداره و هدایت . در این رابطه شاید ما بتوانیم به او کمک نماییم .
2. هشدار جدی در مورد نفوذ و کنترل حزب توده ، رهبری مجاهدین ، رهبری فدائیان و همه یعنی تقریباً یکی در رادیو ، تلویزیون ، مطبوعات ، وزارتخانه ها ، ارتش ، ادارات ، بازار و شرکت ها و ... ادامه کار آنها و ادامه نفوذ آنها و مهمترین عنصر در این رابطه این که آنها کادر دارند و به نحوی با هم اتحاد دارند در سرسپردگی و نیز نفوذ موازی " کا.گ.ب " با آنها در همه جا .
3. هشدار جدی در مورد این که ممکن است او را از بین ببرند و این که باید به طور جدی مواظب خودش باشد و محافظینی کنترل شده از پاسداران داشته باشد و این که اطرافیان خود را برای جانشینی احتمالی و حفظ استقلال مملکت معرفی نماید ولانسه کند ، بشناساند و به نحوی تبلیغ کند ، نمی دانم چگونه ؟ مثلاً نوبری و ... و نیز این که پای کسانی را از روحانیت مثل منتظری و شاید شیخ علی را به میان بکشد .
4. به نظرم چنین می رسد که شخص دقیقی با اسناد و مدارک و دقت با او ملاقات کند و نسبتاً مفصل که باز آور باشد و این کار با اطرافیان او هم انجام شود و میخ استقلال کوفته شود و محکم گرفته شود .
5. آیا ما نباید در کنگره بزرگ خلق شرکت کنیم و فعال ؟
6. طرح این مسئله که با مبارزه فیزیکی نمی شود با توده ای ها و روس ها مسئلته را حل کرد و مبارزه ایدئولوژیکی و سیاسی وسیع لازم و واجب است و نیز این که این کار را آنها به خوبی نمی توانند جلو ببرند و حضور و وجود ما ضروریست .
7. پیشنهاد ما در مورد حل مسئله ملی و به خصوص کردستان ، اینها به چیزی به عنوان خودمختاری اعتقاد جدی ندارند ، به نظر من باید :
• سیاست اتحاد با کومله و خلق کرد و مبارزه با حزب دموکرات و وابستگان روسیه را به آنها فهماند .
• جنگ با حزب دموکرات و کومله و خلق کرد با هم اولاً غلط است ، ثانیاً یعنی جنگ با برژنف به طور غیر مستقیم و ایجاد زمینه برای نفوذ و تسلط بر برژنف .
• طرح ، تفهیم و گسترش شعار " استقلال برای ایران خود مختاری برای کردستان " ما این شعار را باید به طور مشخصی به صورت شعار بدهیم یا بنویسیم چرا نمی گوییم .
8. پیشنهاد به بنی صدر که به ارتش و نیروهای استقلال طلب آن توجه کند و برود و بیاید آنها را جلب نماید و به پیروان خودش تبدیل نماید . این موضوعی که به نظر می رسد از آن غافل است .
9. بنی صدر پس از تشکیل جبهه بزرگ اسلامی ، احتیاج به سیستمی دارد که او را و مملکت را حفظ کند ، آیا سپاه پاسداران می تواند ؟ آیا طرح موضوع صحیح است ؟
10. در رابطه با مسائل اقتصادی چپ می زند هر چند که شاید اگر چراغ سبز به بورژوازی ملی نشان دهد با برچسب لیبرال و سازشکار روبرو خواهد شد ، ولی به نظرم چنین می رسد که طرح موضوع به عنوان پایه از اهمیت بسیار برخوردار است و شاید بحران ادامه دار بیکاری و ... اقتصادی ناشی از همین سیاست رادیکالیسم قلابی باشد که خود بنی صدر هم تا به حال در تئوری در آن چاه افتاده است .