منافقين ماشين ها را متوقف و برخي را هم اذيت و آزار مي كردند

جنايتي ديگر از گروهك تروريستي منافقين، شهيد ناصر شمس جواني كه در بيست و پنجم مرداد ماه سال 1360 توسط اين گروهك تروريستي ترور شد، برهمين اساس با خانواده وي گفتگويي داشتيم.

سميه شمس فرزند شهيد ناصر شمس در گفتگو با خبرنگار پايگاه اطلاع رساني "قربانيان ترور" گفت : آنچه كه من از شهادت پدر مي دانم و براي شما مي گويم به نقل از مادربزرگم است، چرا كه من آن زمان تنها نوزادي هشت ماهه بودم.

وي ادامه داد و گفت: پدرم در دادستاني اوين كار مي كردند، جواني بيست و چهار ساله بود، روز حادثه پدر به همراه دوستش در بزرگ راه آيت الله صدر بودند ( موتور سوار ) كه متوجه مي شوند عده اي به بهانه گشت ماشين ها را متوقف و برخي را هم اذيت و آزار مي كنند.

فرزند شهيد ناصر شمس افزود: با ديدن اين صحنه پدر و دوستش به اين افراد مشكوك شده و به آنها نزديك مي شوند و از آنها (منافقين) مي خواهند كه كارت شناسايي اشان را نشان دهند .

شمس گفت: آن افراد (منافقين ) به پدرم مي گويند شما چه كساني هستيد كه از ما كارت شناسايي مي خواهيد؟، در پاسخ به سوال آنها پدرم كارت كارمندي خود را نشان مي دهد، اما بلافاصله او و دوستش را به گلوله مي بندند، دوست پدرم مجروح مي شود اما پدرم قبل از انتقال به بيمارستان در اتوبوسي كه آنها را به بيمارستان مي برده به شهادت مي رسد.

وي گفت: خبر شهادت پدر را دايي اشان به مادر بزرگم مي دهند، من و مادر را هم به خانه مادر بزرگ مي برند ودر آنجا مادرم مي فهمد كه منافقين چه داغي را بر دلش نشانده اند.

سميه شمس گفت: اميدوارم روزي شاهد محاكمه منافقين باشم، در آن روز به آنها خواهم گفت: پدر من تنها بيست و چهار سال داشت و من كودكي هشت ماهه بودم چطور توانستيد بي هيچ دليلي او را بكشيد و من را يتيم كنيد؟ شمايي كه به را حتي انساني را مي كشيد از انسانيت خارج شده ايد، من هرگز اين جرم و گناه بزرگ شما را نخواهم بخشيد چرا كه يك عمر حسرت داشتن پدر را بر دلم گذاشتيد.