شهادت سردار سلیمانی نه تنها ضایعهای برای ایران بلکه برای کل جهان اسلام و دنیای مقاومت است. فرماندهای که هیچ گاه از پای در نمیآمد، خستگی برایش معنا نداشت، شکست واژهای تعریفنشده در قاموس او بود، و تنها به فکر پیروزی ایران و ایرانیت، اسلام و ملتهای مظلوم جهان بود. فرماندهای که حوزه عملیاتی خود را نه در خاک ایران بلکه از شام تا یمن از عراق تا افغانستان و به عبارتی هر جا رد پای دشمن است، تعریف کرده بود. حاج قاسم مرد عمل بود نه مرد شعار. مرد میدان بود نه حاشیه. هیچ گاه احساس نکرد باید دستور دهد و خود از دور نظارهگر اجرای دستورات خود باشد بلکه رسیدن به هدف را حضور در میدان نبرد میدید.
آن روزهایی که داعش بخش عمدهای از خاک عراق را در مدت کوتاهی اشغال کرده بود و دنیا ملتهب وحشیگریهای این جریان افراطی بود، و همه از خشونتهای این جریان تروریستی لرزه بر اندامشان افتاده بود، حاج قاسم ترس به دل راه نداد، ساعاتی پس از اشغال موصل در حالی که تهدید تروریسم بر بغداد و کربلا و نجف اشرف سایه انداخته بود از تهران راهی نجف اشرف شد، غروب نماز را در حرم مولی الموحدین علی بن ابیطالب (ع) خواند، و اول شب در خط مقدم جبهه مبارزه با تروریسم بود.
حاج قاسم در میدان نبرد هم به فکر انسانیت بود. برخلاف دشمنان میدانیاش هیچگاه احساس نکرد صرفا و به هر وسیلهای باید به هدف رسید. یکی از همرزمانش تعریف میکند، وقتی که موقع آزادسازی تکریت رسید حاج قاسم تاکتیک نظامی منحصربهفردی را استفاده کرد که طی آن تنها به 8 درصد از شهر آسیب رسید و از شهروندان عادی شهر هیچ کس آسیب ندید، آن که آسیب دید تروریستهای داعشی بودند که به شیوه خاص حاج قاسم هلاک شدند. در مقابل امریکاییها وقتی خواستند شهر رمادی را از داعش پس بگیرند، 92 درصد شهر با خاک یکسان شد و هیچ منطقه مسکونی باقی نماند و کلی انسان بیگناه کشته شد.
در مرام حاج قاسم شیعه و سنی ملاک نبود، ملاک انسانیت بود. یکی از مقامهای عراقی تعریف میکند، هنگامی که خیل عظیم آوارگان عراقی روانه بغداد شد و دولت وقت عراق از بیم حضور نیروهای تروریستی در میان آنها نسبت به ورودشان سختگیری میکرد، حاج قاسم نهایت تلاش خود را کرد به مردم آسیب نرسد و حتی به مقامهای عراقی فشار میآورد به تفتیش عقاید مردم نپردازند و بر مردم سخت نگیرند.
حاج قاسم خود نقشهساز بود. نقشه های دشمنان ایران و اسلام را در عراق و سوریه و لبنان و یمن یکتنه به هم ریخت. کیست که نداند در عراق اگر او نبود چه آینده تلخی در انتظار عراق و شیعه و کرد بود. کیست که نداند حمایتهای بیدریغ او از حکومت قانونی سوریه نقشههای شوم جریان استکبار را در سرزمین شام نابود کرد که اگر نبود چه بسا اکنون سوریهای نبود. او ضامن یکپارچگی و تمامیت ارضی کشورهای عراق و سوریه و لبنان بود. نقشههای شوم دشمنان را بر باد داد و ثبات و استقرار این کشورها را تامین کرد.
خط مقاومت، دنیای اسلام، جهان عرب مدیون حاج قاسم سلیمانی هستند که در راه مقاومت و اسلام از جان و دل مایه گذاشت. در آخر هم جان بر کف شهید شد. امریکایی ها هنگامی که دیدند توان مقابله و حذف او را از راههای توطئهآمیز و ترورهای کور ندارند، خود وارد میدان شدند و مستقیماً او را حذف کردند. حاج قاسم قربانی استیصال سیاستهای شوم ایالات متحده و ایادی او در منطقه شد. غافل از این که حاج قاسم یک فرد بود، ملت ایران همه حاج قاسم هستند و با خون و دل و با نقشه راه او راهش را ادامه میدهند. یادش گرامی و راهش پررهرو باد.
منبع: دیپلماسی ایرانی