قدیمیها خوب گفتهاند که «اصل بد نیکو نگردد زان که بنیانش بد است» و کافی است تنها نگاهی گذارا به سوابق و رفتارهای فرقه تروریستی منافقین بیندازیم تا ببینیم این فرقه منحوس از همان ابتدا که به نام همراهی با مردم ایجاد شد، ذات و طبیعتی داشت که در عناد با مردم بود. این گروهک تروریستی که قرار بود با هدف مبارزه با رژیم ستمشاهی و خدمت به مردم کار خود را آغاز کند، علاوه بر یکسری مجادلات شدید درون گروهی، در تمام بن بستها و مشکلات عقیدتی، مخالفتهای مردمی، ناتواناییهای ایدئولوژیک و خلاصه هر مسئلهای که با ذات و رفتارهای نابخردانه آنها هماهنگ نبوده، با رفتارهای ضد قانون و ضد مردمی، دست به ایجاد آشوب، تخریب و ترور زدهاند. نگاهی به سوابق بلند بالای تروریستی این گروه در مسائل انتخاباتی موجود در کشور نیز مؤید همین نکته است که آنها در هیچ دوره از انتخابات، حتی در سالهای اولیه پیروزی انقلاب که آنها هنوز ظاهر واقعی خود را هویدا نکرده بودند، با توهم متفاوت بودن خود، حاضر به تمکین نشدند و در سالهای بعد نیز به جریانی برای نفاق پراکنی، ایجاد شایعه و جو ناامنی و تخریب در میان اندیشه رأی دهندگان تبدیل شدند.
انتخابات سال 58؛ تعارض با اصل نظام
طبیعی است که در هر نظامی، حتی نظامهایی که ساختار آنها به نوعی با آنارشیسم و هرجومرجطلبی بینالمللی همراهی میکند، باز هم قواعد و قوانینی داخلی برای تبعیت همه گروهها وجود دارد. در جریان انتخابات سال 58 ریاست جمهوری در ایران نیز یکی از اصول اساسی و مهم، قبول و اعتقاد به قانون اساسی بود اما مسعود رجوی، سرکرده گروهک منافقین به دلیل اعلام عدم تقید به قانون اساسی نتوانست در انتخابات حاضر شود و از همراهی در این رقابت باز ماند و انتخابات 5 بهمن سال 58 بدون حضور این عنصر منافقین برگزار شد.
با مرور آنچه منافقین در پیش و پس این انتخابات گفتند و عمل کردند، به خوبی میتوان به تداوم خط نفاق و تروریسم در این گروه پی برد. کمی قبل از برگزاری انتخابات، در 15 دی همان سال رجوی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد و در اولین میتینگ سیاسی این گروه در دانشگاه تهران، موسی خیابانی اینگونه گفت؛ «ما بر حسب مسئولیتها و وظایفمان وارد این صحنه شدهایم و نه از روی جاهطلبی. اگر اهل جاهطلبی بودیم درها به روی ما بسته نبود. ما همیشه رنجها را تحمل میکنیم.» اندکی پس از این ماجرا تزویر منافقین به خوبی آشکار و مشخص شد شعار جاهطلب نبودن آنها کاملا دروغ و ریاکارانه است زیرا وقتی شهید بهشتی به مسعود رجوی اعلام کرد مسئولیت شهرداری تهران را قبول کند او با این عبارت که «ارزانی خودتان باشد» از قبول آن سرباز زد.
در کنار تمام استراتژیهای تکراری منافقین، اگر بخواهیم دستاورد آخرین تلاش آنها در انتخابات سال 96 را مرور کنیم باید گفت در انتخابات ریاست جمهوری دو سال قبل منافقین سرمایهگذاری بسیار زیادی برای القای روحیه یأس و ناامیدی در مردم کردند تا به تبع آن باعث عدم شرکت مردم در انتخابات شوند. شعار اصلی منافقین تحریم انتخابات بود و به زعم خود، مشکلات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را عواملی میدانستند که مردم باید انتخابات را تحریم کنند. آنها برای بیشتر دیده شدن از تلاش برای آشوب آفرینی در فضای مجازی گرفته تا تجمع مقابل سفارتهای ایران و از جمله سفارت ایران در بلژیک دریغ نکردند و همه این اقدامات در حالی بود که همان روز تجمع، بسیاری از رسانههای خارجی خبر از حضور گسترده مردم ایران در انتخابات داده بودند، چنانکه خبرگزاری رویترز اینگونه نوشت؛ «۵۶ میلیون ایرانی واجد شرایط رای دادن هستند و تصایر منتشر شده از ایران حکایت از وجود صفهای طولانی در شعب اخذ رای دارند.» با این تفاسیر طبیعی بود که رسانههای منافقین با تحمق خود، آمار چند ده میلیونی مشارکت در انتخابات را «تقلب گسترده رژیم آخوندی در انتخابات فرمایشی» اعلام کنند و آنهایی که در انتخابات شرکت کردهاند را «عوامل رژیم» بدانند که «با زور و با اتوبوس به شعب اخذ رأی منتقل شدند.»
خیلی طبیعی است که منافقین قدرت سازماندهی برای ایجاد مانع، آشوب و فتنه در جریان انتخابات سه دهه اخیر را نداشته و در جریان انتخابات پیش رو نیز ندارند. نیازی هم نیست به تنویر افکار عمومی در مورد این گروه اقدام شود. سابقه تروریستی و مرور مواضع مردمی در طی تمام این سالها نشان میدهد از زمانی که منافقین راه خود را از انقلاب اسلامی جدا کردند، از زمانی که با حمله به مردم کوچه و بازار و ترور افراد بیگناه، کارنامه حقوق بشری سیاسی برای خود ساختند و از روزی که با حمله مسلحانه در سالهای اوایل دهه 60 به ستادهای انتخاباتی و شعب اخذ رأی، برای خود وجهه سیاسی ساختند، تاکنون چیزی از ماهیت سیاه منافقین پاک نشده که هیچ، سیاهه بلند و بالای عناد آنها با جمهوری اسلامی و مردم ایران، تلاش برای تدارک اقدامات تروریستی سیاسی و فرقهای نیز آنقدر مردم ایران را هوشیار کرده است که وقعی به اظهارات جلادان و خون خواران دیروز و تروریستهای شیک پوش امروز ننهند. برای مردم ما چیزی عوض نشده و قطعا نخبگان درون نظام هم با علم به آگاهی مردم (چه آنها که موافق نظام هستند و چه آنها که در تضاد و عناد با نظام هستند) اگر ضرورتی به روشنگری ببینند، این روشنگری را در مورد دشمنان دیگر انجام میدهند و الا کیست که نداند تروریستها این روزها در رسانههای خود با کمترین میزان بازدید، تمام و کمال در حال هشتگسازی هستند؟
گاه ابعاد شناخت دشمن آنقدر پیچیده و مبهم است که نیاز به بازشناسی، هشدار و همراهی نخبگان برای شناسایی و کشف رمز هزارتوهای ناشناخته دشمن است و گاه مثل ماجرای منافقین، حکایت همانند عبور فاضلابی سیاه و بدبو در مسیر یک راه است؛ با این حساب موافق و منتقد نظام، آیا مایل هستند پا درون فاضلاب بگذارند؟ کاملا مشخص است که چنین نخواهند کرد زیرا هیچ کدام از دو طرف در مورد ماهیت و ذات فاضلاب بدبو، بدرنگ و بسیارکثیف، تفاوت دیدگاه ندارند.
در فاصله کمتر از دو روز تا انتخابات مجلس شورای اسلامی، طرف حساب مردم ایران یک گروهک مطرود تروریستی نیست؛ ما با دنیایی از دشمنیها رو به رو هستیم که تروریسم دولتی را برای مقابله با اراده ملت ایران جهت عدم شرکت در انتخابات بسیج کرده است و البته ماهیت منافقین در مقابل دشمنان دیگر به حد چرک لای ناخن انگشتان نیز نمیرسد و محلی از اعراب ندارد اما آنچه مهم است، بیداری و هوشیاری در آخرین دقایق قبل از آغاز امتحان است؛ تجربه دوران مدرسه نشان میدهد در آخرین ساعات و دقایق قبل از امتحان، آنچه میبینیم و مطالعه میکنیم، بیشتر در یاد میماند، بنابراین لازم است در ساعات باقی مانده، بیش از پیش سخنان و راهنمایی عقلای نظام، نخبگان سیاسی و فرهیختگان اجتماعی را مد نظر قرار دهیم تا ثبت مشارکت حداکثری در کارنامه آخر امسال به راحتی میسر شود. انشاا...