امروزه جهان و شهروندان جهانی و در راس آن حاکمان جهانی به این مرحله رسیدهاند که منافع عمومی نیاز به ضمانت محکم دارد و حفاظت از این منافع نیازمند تعاملات در سطوح مختلف است. پدیده ترور و تروریسم هنوز دستمایه تحرکات نابخردانه گروههای افراطی است. این تحرکات نابخردانه حاصل حمایت نابجای برخی دولتها از این گروهها است. هر چند که امروز تروریسم شکل دیگری پیدا کرده اما ناتوانی حاکمیتهای ملی در اداره قلمرو خویش موجب پرورش گروههای تروریستی گردیده است که شکل گیری گروههای تروریستی در عراق از این جمله است.
تروریسم جهانی، دنیا را در چنگ مرگبار خود نگاه میدارد و باعث نابودی و بیثباتی دموکراسیهای ملی و سیستم دموکراتیک بینالمللی میگردد. تروریسم جهانی به دولتهای دموکراتیک ضربه زده و آنها را مجبور کرد که به سازمانهای خود جهت دستیابی به آزادی مختصر، سخت گرفته و آزادیهای مدنی را انکار کنند. تروریسم، حقوق بشر و آزادیهای افراد را در هم میشکند. تروریسم آهسته وارد جنگهای تاریخی و اخیر (فلسطین، عراق، پاکستان، سوریه و برخی کشورهای آفریقایی) شده، از توقعات مشروع مردم سوء استفاده کرده و توسط دولتهای حامی و شبکههای تروریستی القاء گشته و توسط افراط گراییهای ایدئولوژیک و مذهبی تحریک میشود. تروریسم با نفوذ در جنگهای نظامی، بدون توجه به علل و کیفیت آنها (یعنی ماهیت ملی یا بینالمللی آنها)، همهگیر و در نتیجه خطرناک میشود. تروریسم خود را استتار کرده، در درگیری برای استقلال افراد درگیر شده، با نام آنها فعالیت کرده و از چارچوبهای قانونی بین المللی اجتناب میکند. تروریسم باعث تحریک جنگها شده و ساختارها و فرایند تصمیمگیری دموکراتیک جامع جهانی را فلج میکند. جامعه جهانی توسط ترور فلج شده و سازمانها و ساختارهای آن از کار میافتد. در بحران عراق، ناتوانی شورای امنیت، در یافتن توافقی بین اعضای دائمی شورا، جهت پایان دادن به رژیم صدام حسین، باعث دخالت یک طرفه آمریکا و انگلیس و خرد شدن دولت جهانی شد که پس از آن رشد قارچ گونه تروریسم را شاهد بودهایم.
جامعه جهانی دیگر تنها جامعهای متشکل از دولتها نیست. جهت حمایت از اصول جامعه، و خصوصاً حقوقبشر، که جزئی از اصول جامعه هستند، لازم است تعهدات جدی گرفته شود. لازم است با قطع هر گونه ارتباط بین تروریسم و گروههای تروریستی، به ریشههای تروریسم حمله کرد. مجازات به تنهایی برای حذف تروریسم کافی نیست و همچنین مجازات تروریسم صرفا به بیان و شعار نیست و به قولی «به عمل کار برآید».
از طرفی نباید از این مسئله غافل باشیم که تا به حال تروریسم بهانهای برای رفتارهای دلبخواهانه ابرقدرت و غرب بوده و نه تنها این رفتارها در جهت حذف تروریسم نبوده بلکه در جهت سازماندهی بیشتر تروریسم میباشد. نمونه بارز این تحرکات را در عراق و سوریه شاهد هستیم. نگاهی سطحی به مسئلۀ عراق و سوریۀ امروز نشان میدهد که توافقی برای پایان جنگ و پایان تروریسم وجود ندارد. حامیان تروریسم دست در دست هم دادهاند تا این دو کشور را شخم بزنند و کم کم خاورمیانه را بحرانیتر از حالت فعلی جلوه دهند.
به هر ترتیب نگاه امروز جهان به مسئله تروریسم، بایستی تغییر کند و این بلای خانمانسوز بایستی ریشه کن شود و جز این راهی نیست!