پس از انتقال پنج مرحله و تعداد نزدیک به 2هزار نفر از ساکنان اشرف به کمپ موقت ترانزیت نزدیک به 3ماه است که روند جابهجایی متوقف شده است. در همین رابطه اخطارها و هشدارهای قانونی متعدی از سوی دولت عراق، کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل و حتی مقامات آمریکایی به سرکردگان این گروه تروریستی داده شده که همگی آنها تسریع در روند انتقال و همکاری با نمایندگان سازمان ملل و دولت عراق را گوشزد کردهاند.
اما در این فاصله زمانی سرکردگان منافقین با انواع بهانههای واهی و غیرمنطقی تحت عنوان تامین حداقل نیازهای انسانی! در مقابل انجام مابقی مراحل جابهجایی مقاومت کردهاند. بهانههایی از قبیل خرابی فاضلاب و سرویسهای بهداشتی تا نبود خودرو برای جابهجایی و حتی فروش لوازم و اموال پادگان اشرف که اساساً متعلق به ملت عراق است و بهدست این گروه تروریست غصب شده است.
حال سوال اینجاست که در شرایطی که منافقین از مدتها قبل بهخوبی دریافتهاند که هیچ راه فراری در برابر تصمیم قانونی دولت عراق مبنیبر ترک خاک این کشور ندارند، چرا حاضرند هزینههای تقابل با دولت عراق را پرداخت کنند. از سوی دیگر دلایل زیادی وجود دارد که سرکردگان منافقین با استناد به آنها منفعت را در همکاری با دولت عراق و تخلیه سریعتر پادگان اشرف ببینند.
نخست آنکه همانگونه که وزارت امور خارجه ایالاتمتحدهآمریکا وعده داده بود رفتار منافقین در تخلیه به موقع پادگان اشرف و همکاری با دولت عراق میتواند امتیازی مثبت در خروج نام این گروهک از فهرست سازمانهای تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا باشد. وعدهای که آمال و آرزوی این گروه محسوب میشود زیرا که هنوز امیدوار هستند تا در آینده بهعنوان جایگزین نظام ایران شناخته شوند.
دیگر اینکه همکاری با سازمان ملل که نمایندگان کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان را ناظر بر روند جابهجایی قرار داده و بارها نیز در خصوص همکاری منافقین با دولت عراق تاکید کرده است ادعای همیشگی منافقین است. زیرا بر کسی پوشیده نیست که بخش زیادی از زمان و هزینه منافقین صرف مشروعسازی چهره این گروهک و همچنین مظلومنمایی در جوامع حقوقبشری میشود و البته سرپیچی از روند انتقال که امری قانونی و پذیرفته شده از سوی سازمان ملل میباشد، بیش از پیش ماهیت قانونگریز منافقین را نمایان میسازد که البته بههیچعنوان مطلوب سرکردگان این گروهک نیست.
و بهعنوان سومین دلیل باید به این نکته اشاره کنیم که همه هموغم فرقه رجوی در پروسه جابهجایی از اشرف، جلوگیری از پراکندگی اعضا و درنهایت فروپاشی تشکیلات از شکل متمرکز آن است. بنابراین با وجود انتقال2هزار نفر از اعضای اشرف به لیبرتی، مطلوب سازمان این است که نفرات باقیمانده در اشرف را نیز هرچه سریعتر به بقیه تشکیلات پیوند دهد تا در حد امکان از انشعاب بیشتر و فرار و جداییها جلوگیری نماید. پس با وجود این دلایل که فقط بخشی از یک سری دلایل برای اتخاذ یک تصمیم منطقی و بر پایه منفعت برای منافقین در این مرحله است، سوال اینجاست که چرا در مقابل انتقال مابقی نیروها تا این حد مقاومت میشود؟
با رجوع به سوابق اقدامات فرقه رجوی و تصمیمات اتخاذ شده توسط این گروه به این نتیجه میرسیم که شاید اصلاً قرار نیست که 1200 نفر باقی مانده به نفرات قبلی ملحق شوند! این گمانهزنی نزدیکترین پیشبینی در خصوص تصمیم منافقین برای وضعیت فعلی است که هم با دیگر اقدامات این گروه در خلال پروسه اخراج و موضعگیریهای فعلی آنها و هم با دیگر تصمیمات رجوی در قبال نیروهایش جور در میآید.
نخست آنکه کمکم در بیانیهها، مقالات و موضعگیریهای سرکردگان منافقین ردپای هشدارهایی مبنی بر درگیری احتمالی با پلیس عراق و در نهایت احتمال خونریزی در پادگان اشرف ارائه میشود که نمونه آخر آن بیانیه شورای دستساز ملی مقاومت بود که به همین موضوع اختصاص داشت. بنابراین به نظر میرسد این مطالب و موضعگیریهای از این دست، فرار به جلویی مزورانه برای پروژهای است که قرار است به زودی به دست سرکردگان منافقین به اجرا دربیاید و قصد دارند تا از این طریق پیش از وقوع آن مسئولیت کشتار و خونریزی را از گردن خود سلب کرده باشند.
دوم اینکه با رجوع به اولین مرحله از جابجایی نیروهای اشرف به کمپ موقت ترانزیت بهخاطر میآوریم که با توجه به ناشناخته بودن مکان موقت جدید این گروه و نبود کنترل بر آن، 400نفر اول از بین پایبندترین نیروها به سرکردگان منافقین انتخاب شده بودند تا پس از انتقال و در صورت دستیابی به اولین فرصت فرار را برقرار ترجیح ندهند و بایستند و ضمن اجرای دستورات سرکردگان بستری مطمئن برای ورود گروههای بعدی ایجاد نمایند. حال پس از گذشت 5مرحله و با مشاهده این موضوع که در مراحل دوم تا پنجم نیز روال انتخاب پایبندترین نیروها ادامه داشته است، متوجه میشویم که سرکردگان منافقین از ابتدا به پروسه انتقال به چشم یک فرصت برای تصفیه فیزیکی اعضای ناراضی و زاویهدار نیز نگریستهاند. سوابق کشتهسازیهای منافقین که با ریختن خون اعضای ناراضی همراه بوده نیز موید این مطلب است. پس میتوان اینگونه نتیجه گرفت که غیر چند ده نفر محدود که وجودشان برای حفظ تشکیلات اردوگاه اشرف لازم و ضروری بوده، مابقی افرادی هستند که قرار است به زودی جلوی گلوله قرار بگیرند یا اینکه بهدست اعضای ردهبالاتر منافقین در خلال یک درگیری کشته شوند.
و در آخر اینکه همانگونه که به گفته جداشدههای این گروهک رجوی در نشستهای این فرقه آشکارا عنوان میکرد که تشکیلات منافقین به خون احتیاج دارد و حتی پس از درگیری 19فروردین90 نیز به اعضا گفته بود که اگر به جای 30نفر کشته 300تن کشته میدادید الان تشکیلات بیمه شده بود، امروز نیز سرکرده منافقین در این فکر است که ریختن خون اعضایش نه تنها به او کمک میکند که زمان بیشتری خریده و فرصت ماندن در عراق را افزایش دهد، بلکه این خون در آینده می تواند مستمسکی برای مظلومنمایی و باجخواهی او و فرقهاش باشد.